از ما در سینما سوءاستفاده شد!
وای به حال ما و سینما که ما باید برای هنرنمایی در آن برقصیم و واقعا جای سوال است که چه اجباری است که من بازیگر باید در این سینما حرکات موزون اجرا کنم؟!
متاسفانه در سینمای جدی و خارج از طنز هم میبینیم وارد مسائلی شدند که مطرح کردن آنها خیلی واجب نیست. حالا من نمیخواهم به طور خاص به مسئلهای اشاره کنم اما دیگر واجب نیست که مثلا یک نوجوان 14 ساله را که دارد فیلم تماشا میکند با خیلی از صحنهها روبهرو کنیم مهران غفوريان را بيشتر با طنزهايش ميشناسيم كه از شاخصترين آنها ميتوان به «زير آسمان شهر» اشاره كرد.با خبر شدیم که مهران غفوریان پس از سالها دوری از عرصه کارگردانی درصدد ساخت یک سریال طنز است. همین موضوع بهانهای شد تا با او درباره این کار صحبت کنیم. غفوریان مانند شخصیتهای طنز و مردمی که در اکثر آثار خود ارائه کرده است، ساده و صمیمی پای گفتوگو مینشیند و همین صمیمیت سبب شد که حرفهای جالبی میانمان رد و بدل شود. با خبر شدیم که شما درصدد ساخت سریال جدیدی هستید و قرارست کارگردانی آن را نیز بعد از مدتها خودتان برعهده بگیرد. لطفا کمی در مورد این سریال توضیح دهید؟ توضیح زیادی نمیتوانم بدهم چون این کار هنوز به مرحله خاصی نرسیده. ما در مرحله طرح و نگارش فیلمنامه هستیم و تنها میتوانم بگویم که این کار، یک سریال 26 قسمتی است که احتمالا برای شبکه 3 آن را آماده میکنیم. کارگردانی این سریال را خودم بر عهده دارم و علی مسعودی نیز قصه آن را مینویسد که مضمونی طنز دارد. داستانش هم بیشتر مضمون خانوادگی و اجتماعی دارد. من اصولا در آثارم، کار صرفا طنز نمیکنم یعنی دوست ندارم یک داستان را فقط برای خندیدن روایت کنم بلکه اصولا این دغدغه را دارم که به مسائل روز و نیازهای اجتماع نیز بپردازم و در این کاری که میخواهیم شروع کنیم هم این دغدغه را دارم. امروزه شاهد تولید فیلمها و سریالهایی هستیم که بیشتر از طریق شوخیهای کلامی سعی دارند مخاطب را بخندانند و عملا اتفاق جدیدی در این آثار نمیافتد. شما در اثر جدیدتان چه تمهیداتی اندیشیدهاید که قالب طنز آن از گفتار بیرون بیاید و اتفاق جدید و متفاوتی را در آن شاهد باشیم؟ خود من خیلی طنز گفتاری و کلامی را نمیپسندم و بیشتر موقعیت طنز را دوست دارم. در واقع طنز درست، همان طنز موقعیت است و در کل دنیا نیز همین اتفاق میافتد. اگر در یک فیلم کمدی موقعیتهای تازه و درستی خلق شود، مخاطب از آن لذت خواهد برد. به عنوان مثال فیلمهای چارلی چاپلین طنز موقعیت است. در واقع در آن زمان کلام و گفتاری وجود نداشته است و فیلمها صامت بود اما واقعا هنوز هم وقتی این فیلمها را تماشا میکنیم، خنده بر لبانمان مینشیند، درحالی که خیلی سال از ساخت این فیلمها میگذرد. از طرف دیگر وقتی دقت میکنیم، می بینیم که در همان فیلمها، چارلی چاپلین به مسائل اجتماعی پرداخته است. چاپلین در مورد فقر، بیکاری، عشق و مشکلاتی که جامعه آن زمان دچارش بوده، حرف زده است. به نظر من اصلا طنز درست، طنزی است که بازتابی از مسائل واقعی در آن وجود داشته باشد. البته همین فضا ایجاد کردن هم باید با خلاقیت باشد. اخیرا فیلمی را دیدم که در آن ناصرالدین شاه قاجار با یک موبایل بازی میکرد و یک خانم قاجار هدفون داشت و یکی دیگر لپ تاپ و... و با این چیزها سعی کرده بودند طنز بسازند. ما باید روی یک موضوعی کار کنیم که درست باشد، به عنوان مثال گوشی اپل دست یک فرد قدیمی میخواهد چه موقعیت کمدی ایجاد کند؟ دیدم که آنها بهوسیله مترو از تهران قدیم به تهران جدید میآیند. متاسفانه میبینم که این نوع فیلمسازیها زیاد شده است و یک عده بعضا با فیلمنامه ضعیف و با کمک برخی هنرپیشهها چنین فیلمهایی میسازند و عموما هم مردم استقبال نمیکنند و خوششان نمیآید. دلیل کمکاری شما در این فاصله، ضعف ایدهها و متنها بوده است؟ این مدتی که کار نکردم واقعا به خاطر این بوده که یک فیلمنامه درست و حسابی دستم نیامده است. سریال جدیدم هم تا وقتی که فیلمنامه آن عالی نشود و همه چیز آن خوب درنیاید و من و فیلمنامهنویس، آقای مسعودی به یک نتیجه خوبی نرسیم اصلا جلوی دوربین نخواهد رفت. تا امروز کار نکردم و از این به بعد هم بهترست که کار بیکیفیت نکنم. امروز مردم به من میگویند که آقای غفوریان چرا کار نمیکنی و خوب فردا خواهند گفت که چرا آقای غفوریان بی خیال ساختن فیلم و سریال نمیشوی؟! جریان ساخت آثار طنز در سینما به جایی رسیده که بعضا شاهد فیلمهای مبتذل و سخیف هستیم. به نظر شما چرا سینما به این نقطه رسیده و خیلی از کارگردانها هم اصرار دارند با همین شیوه فیلم بسازند. حدود 2 یا 3 سال قبل ساخت چنین فیلمهایی شروع شد که در آن اوایل اکثرا جواد رضویان، مجید صالحی و متاسفانه بعضا خود من هم به عنوان نقش اول در این فیلمها بازی میکردیم. موضوع از این قرار بود که از کسانی که در تلویزیون بودند و مردم خیلی آنها را دوست داشتند و به آنها اعتماد داشتند، سوءاستفاده شد. به طور مثال مردم دیدند مهران غفوریانی که در سریالهای تلویزیونی پربیننده بازی میکرده در این فیلمها نیز بازی میکند و به همین خاطر برای دیدن آن فیلمها به سینما رفتند. در واقع یکسری تهیه کنندگان آمدند از این مسئله سوءاستفاده کردند. یعنی فکر میکنید واقعا از محبوبیت بازیگران و اعتماد مردم سوءاستفاده شد؟ از این نظر لفظ سوءاستفاده را به کار میبرم زیرا ابتدا فرض را بر این میگذاریم که اینها سراغ چنین بازیگرانی آمدند تا از ظرفیت آنها استفاده کنند اما وقتی میبینیم که تمام بار فیلم روی دوش چنین بازیگرانی است و این فیلمها هیچ چیز خاص دیگری برای جذب مخاطب ندارند، میتوانیم لفظ سوءاستفاده را به کار ببریم. این فیلمها نه کارگردان و نه نویسنده خوبی داشتند و فقط جواد رضویان و رضا شفیعی جم و... را آوردند و از اعتبار آنها برای جذب مخاطب استفاده کردند. در صورتی که این بازیگران خود به تنهایی قادر هستند مردم را بخندانند. مثلا من غفوریان دیدم که بهطور مثال دوستم آقای رضویان در این فیلم بازی کرده است با خودم گفتم که فیلمی که جواد رضویان بازی کرده حتما ارزش دیدن دارد و بعد بلیت سینما خریدم یا سی دی فیلم را خریدم و نگاه کردم و بعد ناسزا گفتم که چرا برای چنین فیلمی پول دادم. این اتفاقها افتاد و حدود 40 تا 50 فیلم به همین صورت ساخته شد و بعد آمدند و جلوی این فیلمها را گرفتند، ولی وقتی از ساخت چنین فیلمهایی جلوگیری شد که یکسری سود مالی خود را کرده بودند. مشکل دیگری که در این کمدیها دیده میشود این است که بعضا با حرکات سخیف و شوخیهای زننده سعی دارند مخاطب را بخندانند. گاهی کار به حرکات موزون هم میرسید. شما تجربه کافی در این حوزه دارد، به نظرتان آیا با چنین حرکاتی میشود، مخاطب ایرانی را خنداند و یک اثر ماندگار در این عرصه ارائه کرد؟ خود من یک قراردادی داشتم و در آن فیلم هم بازی کردم و مجبور شدم که در آن فیلم هندی برقصم! یعنی یک روز آمدم دیدم که میگویند باید برقصی. باور کنید من بهخاطر کار حرفهایام و بابت قراردادی که بسته بودم نمیتوانستم کاری کنم و مجبور شدم برقصم و شب آن روز به خانه آمدم و گریه کردم. با خودم گفتم وای به حال ما و سینما که ما باید برای هنرنمایی در آن برقصیم و واقعا جای سوال است که چه اجباری است که من بازیگر باید در این سینما حرکات موزون اجرا کنم؟! متاسفانه در سینمای جدی و خارج از طنز هم میبینیم وارد مسائلی شدند که مطرح کردن آنها خیلی واجب نیست. حالا من نمیخواهم به طور خاص به مسئلهای اشاره کنم اما دیگر واجب نیست که مثلا یک نوجوان 14 ساله را که دارد فیلم تماشا میکند با خیلی از صحنهها روبهرو کنیم. خیلیها فکر میکنند لزومی ندارد خط قرمزهای جامعه ایران و اعتقادات مردم را در سینما رعایت کنند. البته این را در کلام نمیگویند ولی در آثارشان اینگونه عمل میکنند. بحث من این است که برخی از مسائل را در سینما نشان ندهیم و یا بهتر بگویم آیا اتفاقی میافتد اگر اینها را در سینما نشان ندهیم؟ یک چیزهایی هست که ما دیگر نباید آنها را در پرده عریض سینما و در تلویزیون به تصویر بکشیم. این مسائل حرمت دارد و نباید حرمت آنها را از بین ببریم و اگر قبح این موضوعات شکسته شود واقعا چیزی برایمان باقی نمیماند. در اسلام میگویند که نباید یک عمل نادرست و منکر را با بیان جزئیاتش، اشاعه دهیم. یعنی حق نداریم اگر گناهی هم انجام دادیم بیاییم این گناه را فاش کنیم. خوب این مسائل هم به همین صورت است. شما نشان میدهید که فردی اشتباهی انجام داده و روی اشتباه او نیز انگشت میگذارید. من نمیخواهم این اشتباه را مثلا برادرزادهام ببیند. حالا ما در تلویزیون هم فیلم 16 - نشان میدهیم. آن بچه ایرانی که تلویزیون نگاه میکند، اصلا نمیداند 16 - یعنی چه و اگر هم نظارت خانواده نباشد این بچه پای تلویزیون مینشیند و این مسائل را میبیند. البته مسائل دیگری هم هست که در تلویزیون باید رعایت بشود و دغدغه خود من است. من دوست ندارم که تلویزیونم مثلا سه راهی برق تبلیغ کند. منِ مهران غفوریان به عنوان یک تماشاچی میگویم، دوست ندارم که در تلویزیونم هر چیزی تبلیغ شود و تلویزیون را بهخاطر همین مسائل خیلی قبول دارم؛ برای اینکه تلویزیون هنوز که هنوز است برنامه زنده پخش میکند و مدیر پخش بالای سر برنامه ایستاده و بازبین و مدیر شبکه روی برنامه نظارت دارند و صددرصد مسائل خانوادگی در آن مراقبت میشود و همه خانوادهها می توانند در کنار هم برنامهها را تماشا کنند. این سوال هم همیشه بود که شما بعد از سریال موفق «زیر آسمان شهر» چرا دیگر مجموعه تلویزیونی دیگری را کارگردانی نکردید؟ متاسفانه بعد از زیر آسمان شهر من نتوانستم یک فیلمنامه خوب پیدا کنم و در موقعیت مناسبی قرار بگیرم و شبکهای مرا حمایت کند و کاری را شروع کنم. ولی امروز این تصمیم را دارم و انشاءالله بتوانم دوباره کاری را شروع کنم. اتفاقا به خاطر همان سریال موفق سعی کردم با وسواس بیشتری کار کنم؛ چراکه اگر کاری را در تلویزیون شروع کردم و حرفی در آن نداشت و به درد نمیخورد آن وقت من مهران غفوریان نیستم. مردم به این دلیل میگویند که سریال زیر آسمان شهر خوب است چون در هر قسمت آن یک مسئله اخلاقی وجود داشت. البته همان روزها هم کم با مشکل و حاشیه روبهرو نبودید. درست است. در آن زمان تنها برنامهای که یک سگ را وارد خانه کرد، برنامه زیر آسمان شهر بود. ما یک سگ عظیمالجثه را آوردیم و مدیر وقت سیما گفت که مسئولیت این موضوع با خودتان. من تنها باری که در آن سریال فیلمنامه نوشتم، همان یک قسمت بود. در آن قسمت، یک سگ به نمایش درآمد که شناسنامه داشت و خارجی بود و آن را به حمام میبردیم و خشایار میخواست که این سگ را مسموم کند و بکشد و اتفاقات دیگری در این قسمت میافتاد. پیامی که در آن قسمت داشتیم، مهم بود و بعد از آن مردم به ما خرده نگرفتند که این سگ نجس است و برای چه آن را وارد خانه کردید. یعنی بعد از این داستان برخی از مردم نتیجه میگرفتند که اگر فرزند من اصرار داشت که سگ بخرد و به خانه بیاورد با دیدن این فیلم از تصمیم خود منصرف میشود. اگر آدم حرف خوبی بزند بهنظر من اشکالی ندارد و در همان زمان مدیر دفتر رئیس سیما به من گفت که 92 درصد این سریال بیننده داشته است. یک اتفاق اینچنینی باشد و من بتوانم دوباره به همین صورت کار کنم و سرم را بلند کنم، دوباره کار خواهم کرد و امیدوارم بتوانم در آینده کار درخور توجهای انجام دهم. منبع: مهر
دیدگاه تان را بنویسید