سلامی دوباره بر حسین(ع)

کد خبر: 240079

دکتر عماد افروغ

دکتر عماد افروغ: مُصیبَهً ما اَعْظَمَها وَ اَعْظَمَ رَزِیَّتَها فِی الاِْسْلامِ وَ فی جَمیعِ السَّمواتِ وَ الاَْرْضِ این فراز زیارت عاشورا پرده از مصیبتی بی نظیر در اسلام و تمام آسمان ها و زمین بر می دارد و همین امر می تواند نقطه عزیمتی برای تأمل و عبرت باشد. نقطه عزیمتی برای گریه از سر شوق و حزن و حتی تبسم نسبت به این همه عظمت است. اصولاً چرا گریه؟ و چرا انسان می گرید، کجاها می گرید و از سر چه چیزی و بر سر چه چیزی میگرید؟ گریه از درد، گریه از غم و اندوه و گریه از شادی! و گریه بر امام حسین(ع) از چه نوع گریه ای است؟ قدر مسلم آنکه این حادثه آن قدر عظمت و شکوه دارد که انسان به دلیل وجه فاجعه ای آن باید بر آن بگرید. و خوش به حال انسان که می تواند بگرید. اما حتی گریه فاجعه ای این واقعه را نیز باید شکافت. این گریه خود لایه ها دارد،یک لایه آن همین اتفاق غم انگیز است. شهادت حسین و یارانش، اسارت زنان و کودکان و...اما یک لایه آن "انسان" است. گریه بر انسان از دو منظر، گریه بر انسانی که آن قدر پست و ذلیل می شود که دست به چنین فاجعه ای می زند، و گریه بر آن طرف سکه "انسان". انسانی که آن قدر بزرگ و با شکوه می شود که به تیغ انسانی ذلیل، اما صاحب قدرت گرفتار می آید. و کدام ستودنی است؟ انسانی که مسلط به تیغ و قدرت و ممهز به سلاح دین و حکومت و ایدئولوژی شده است و یا انسانی که باطن مسلک و حقیقت گرا از لابه لای این تیغ ها، قدرت ها و ایدئولوژی ها، خود واقعی خود را به نمایش می گذارد. اما آیا این گریه، یعنی گریه از روی عظمت و شکوه باید صرفاً از سر حزن و اندوه باشد؟ نمی تواند از سر شوق هم باشد؟! درود بر تو حسین! تو افتخار بشریتی، تو نگین و درَ درخشان انسانیت و تاریخ بشریتی! بر تو باید مشتاقانه هم گریست! بر تو باید گریه ای از سر شادی هم داشت و اینجاست که گریه و شادی، اشک و تبسم به هم می رسند. بر تو باید لبخندی هم زد، لبخندی از سر عظمت، لبخندی به پای عظمت تو، لبخندی غرورآفرین و افتخار آمیز. تو که زیر بار ظلم نرفتی، تو که مصلحت اندیشی نکردی، تو که مصلحت اندیشی دیگران، هر قدر بزرگ، را زیر پای خود له کردی، تو که نشان دادی بر تو چه گذشته است، تو که نشان دادی بابت همین تأخیر در قیام هم بر تو چه گذشته است! والله اگر محذوریت و معذوریت نداشتی و امام نبودی، با شناختی که از تو و منش تو دارم، همان ابتدا قیام می کردی و منتظر دعوت و بیعت و امثال ذلک نمی شدی! و حیف نبود بزرگی چون تو، این گونه با مرگ دست و پنجه نرم نکند! حیف نبود بزرگی چون تو، این چنین و با عظمت به شهادت نرسد؟ حیف نبود برای ما انسان ها که تو را و راه تو و نحوه زیستن و نحوه مرگ تو را در اختیار نمی داشتیم! حیف نبود تو رمزی برای ما به یادگار نگذاری و حیف نیست که ما این رمزها را باز گشایی نکنیم! اما صد افسوس که یا رمزی را نمی گشاییم و یا بد می گشاییم. صد افسوس که یا قدر تو و عظمت تو و حماسه تو را نمی فهمیم و یا برده و رمه‌وار اجازه می دهیم دیگرانی برای ما بگشایند که خود هدف قیام حسین(ع) بوده اند. امر به معروف و نهی از منکر حسین(ع) در سطح ریز و پیش پا افتاده نبود، حسین(ع) اصولاً مرد ذره نگر نبود. حسین(ع) کلان نگر بود. حسین(ع) حکومت و قالب محتوا سوز و پر مدعای حاکم را نشانه گرفته بود. حسین اهل مصلحت نبود ، او سرشت و خمیر مایه اش با حقیقت عجین بود و درود بر تو ای حسین که چه خوش می درخشی...
۰

دیدگاه تان را بنویسید

 

نیازمندیها

تازه های سایت