هميشه حق با تماشاگر است

کد خبر: 239526

اگر قرار باشد درگير كارگرداني شوم، ترجيح مي‌دهم يك نمايشنامه را كارگرداني كنم. همه دغدغه من تئاتر است و دلم مي‌خواهد همه انرژي‌ام را براي تئاتر بگذارم.

هميشه حق با تماشاگر است
سرویس فرهنگ:

داوود رشيدي سال ۱۳۱۲ در تهران متولد شد. او تحصيلات متوسطه را به دليل فعاليت‌هاي ديپلماتيك پدرش در تركيه و پاريس به پايان رساند و تحصيلات دانشگاهي را در ژنو ادامه داد.

رشيدي فارغ‌التحصيل كنسرواتراي ژنو در رشته كارگرداني و بازيگري تئاتر و ليسانس حقوق سياسي از دانشگاه ژنو است.

او اولين بار زماني كه هفت ساله بود از سوي دكتر طوسي حائري به عبدالحسين نوشين معرفي و براي بازي در نمايش مردم انتخاب شد.

در سال ۱۳۴۳ به تهران آمد و در اداره تئاتر آن زمان وابسته به وزارت فرهنگ و هنر استخدام شد سپس گروه تئاتر امروز را پايه‌گذاري كرد كه بازيگراني همچون زنده‌ياد پرويز فني‌زاده، داريوش فرهنگ، مهدي هاشمي، فهيمه راستكار، سياوش طهمورث، مرحوم مرضيه برومند و سوسن تسليمي به عضويت اين گروه درآمدند.

در سال ۱۳۵۲ از اداره تئاتر به تلويزيون ملي ايران رفت و در سمت مدير گروه نمايش‌ها و سرگرمي‌هاي آن سازمان شامل سريال‌ها، مسابقات و تئاترهاي تلويزيوني مشغول به كار شد.

رشيدي در طول اين سال‌ها در آثار سينمايي و تلويزيوني همچون مختارنامه ، هزاردستان ، امام علي (ع)، كمال‌الملك، گل‌هاي داوودي، تهران روزگار نو، تكيه بر باد، پرچم‌هاي قلعه كاوه و... بازي كرده است.

او را اين روزها در سريال تلويزيوني كلاه پهلوي، ساخته ضياء‌الدين دري در نقش يك كشيش با نام موسيو آلفونس مي‌بينيم. با او درباره سال‌ها فعاليتش در عرصه هنر و اين سريال به گفت‌وگو نشستيم.

شما در سريال تلويزيوني كلاه پهلوي نقش يك كشيش فرانسوي را بازي مي‌كنيد. فكر مي‌كنم بازي در نقش يك اقليت كار سختي است، چون كه به غير از مخاطبان ايراني ممكن است بينندگان غيرايراني هم نقش شما را ببينند. چطور شد كه تصميم گرفتيد نقش كشيش آن هم در دهه30 را بازي كنيد؟ برايتان دشوار نبود كه مورد قضاوت قرار بگيريد؟

من يك بازيگر حرفه‌اي هستم و زندگي‌ام از اين راه تامين مي‌شود. نمي‌گويم هر نقشي را قبول مي‌كنم اما نقش كشيش فرانسوي آنقدر برايم جذابيت داشت كه آن را بپذيرم. از سوي ديگر آقاي دري را مي‌شناختم و كارهاي قبلي او از جمله سريال تلويزيوني «كيف انگليسي» را ديده بودم. بنابراين مي‌دانستم سريال تلويزيوني كلاه پهلوي هم قرار است به عنوان يك كار ويژه براي تلويزيون توليد شود. مسلما توليد چنين اثري امكانات زيادي هم دارد. براي ساخت سريال‌هاي تاريخي الف ويژه، زمان و دقت زيادي صرف مي‌شود كه يك اثر شايسته و ماندگار توليد شود تا مورد توجه مردم قرار بگيرد. بعد از اين‌كه با دري درباره سريال و نقشم صحبت كردم، حس خوبي داشتم و احساس نزديكي با او مي‌كردم. او اشراف زيادي به كار داشت و مي‌دانست چه كار مي‌خواهد كند.

وقتي نقشي جاي كار داشته باشد و از سوي ديگر عوامل سازنده اثر هم از بهترين‌ها باشد، حتما كار را قبول مي‌كنم. من زندگي‌ام از اين راه مي‌گذرد و بقالي ندارم. بنابراين هميشه تلاش مي‌كنم نقشي را بپذيريم كه خصوصيات آن مورد علاقه‌ام باشد تا از كار كردن لذت ببرم.

پس سريال تلويزيوني كلاه پهلوي آنقدر ويژگي‌ داشت كه شما را به عنوان بازيگر براي بازي در اين مجموعه ترغيب كند؟

من سال‌هاست در اين حرفه كار مي‌كنم. بنابراين وقتي با كارگرداني درباره اثري كه مي‌خواهد بسازد، صحبت كنم، متوجه مي‌شوم كه او به قول معروف چند مرده حلاج است.

يكي از ويژگي‌هاي سريال‌هاي فاخر ويژه اين است كه امكانات و زمان زيادي دارد و بازيگر مي‌تواند براي ايفاي نقش خود وقت بگذارد و تمرين كند. اين طور نيست كه سكانس‌ها را با عجله زياد ضبط كنيم و زودتر براي پخش برسانيم. براي بازي در سريال كلاه پهلوي وقت كافي داشتم. كارگردان هم عجله‌اي نداشت. او نمي‌خواست كوچك‌ترين لطمه‌اي به كار وارد شود. طبق برنامه‌ريزي راحت تمرين مي‌كرديم. اين طور نبود روزي 20 دقيقه ضبط كنيم و مرتب نگران زمان باشيم. ضياء‌الدين دري خودش هم در طول كار خيلي آرام بود و از آن كارگرداناني نبود كه دائم سر كار داد و بيداد كند. او واقعا مردي دوست‌داشتني است و سر فرصت كارش را انجام مي‌داد. در مجموع بازيگر را براي ايفاي نقشش نگران نمي‌كرد، بلكه سعي داشت با صبوري كار را جلو ببرد. تعامل او با بازيگران خيلي خوب بود و همين مساله باعث مي‌شد كار براي من به‌عنوان بازيگر، دلپذير باشد.

آيا از قبل هم مي‌دانستيد دري چنين كارگرداني است يا نه؟

نه، قبلا نمي‌دانستم. وقتي با دري در سريال كلاه پهلوي آشنا شدم به اين مساله پي بردم كه او درست انتخاب شده و بهترين گزينه براي كارگرداني اين سريال است و ما مي‌توانيم شاهد يك كار شايسته از او باشيم.

با توجه به اين‌كه شما تئاتري هستيد و معمولا تئاتري‌ها براي خلق نقش‌هايشان كارهاي ميداني هم انجام مي‌دهند، آيا قبل از ايفاي نقش كشيش فرانسوي در سريال كلاه پهلوي شما از نزديك با كشيش‌ها آشنايي داشتيد تا بتوانيد اين نقش را اجرا كنيد؟

دوره تحصيلاتم در مقطع دبستان تا دبيرستان را در فرانسه زندگي كردم. در همان مقطع با كشيش‌هاي فرانسوي برخورد داشتم و حتي با آنها زندگي كردم بنابراين براي اجراي نقش كشيش موسيو آلفونس در سريال كلاه پهلوي نياز به تحقيقات نبود، چون اطلاعات كاملي در ارتباط با نقشم داشتم. زندگي با كشيش‌ها كمك زيادي براي ايفاي نقشم در سريال كلاه پهلوي كرد. البته اگر اين اطلاعات را هم نداشتم، سعي مي‌كردم با هدايت كارگردان و مطالعه فيلم‌هاي مرتبط با نقشم نسبت به آن شناخت پيدا كنم. از سوي ديگر بايد بگويم دليل اين‌كه ضياء‌الدين دري مرا براي ايفاي نقش كشيش فرانسوي انتخاب كرد به دليل شناختي بود كه من از كشيش‌هاي فرانسوي و زبان فرانسوي داشتم.

قسمت اول سريال با سفارت فرانسه در ايران آغاز شد. به هر حال ديدن يك سفارت آن هم در دكور محدود و ديدن خانم‌هايي با لباس‌هاي فرنگي خيلي براي مخاطبان خوشايند نبود، چون نسبت به اين نوع دكور و پوشش ناآشنا بودند.

به نظر من، شروع بايد غافلگيرانه باشد تا تماشاگر را جذب كند و او را براي ادامه ديدن سريال ترغيب كند. معتقدم اگر كارگردان، قصه سريال كلاه پهلوي را از جايي ديگر شروع مي‌كرد و تدوين به گونه‌اي ديگر بود، خيلي به نفع سريال مي‌شد.

الان فكر مي‌كنيد اين سريال با گذشت بيش از 10 ‌قسمت توانسته با مردم ارتباط برقرار كند؟

بله. اكنون مردم با سريال ارتباط برقرار كرده‌اند. در اين اواخر انتقادي از سوي مردم و منتقدان در روزنامه نديدم و نقدهايي كه از اين سريال مي‌خوانم، مثبت است و اين نشان مي‌دهد كه سريال توانسته جايگاه خودش را در ميان مردم و منتقدان پيدا كند.

معتقدم وقتي براي سريالي تا اين ميزان هزينه شده و براي تك تك صحنه‌هاي آن زحمت كشيده شده است، بايد بتواند با بيننده ارتباط برقرار كند و حرف‌هايش را بزند. در غير اين صورت همه هزينه‌ها و زحمات به هدر مي‌رود.

بايد قبول كرد وقتي سريالي از يك شبكه سراسري پخش مي‌شود، يعني عموم مردم با سطح تحصيلات مختلف پاي اين سريال مي‌نشينند. بنابراين بايد قصه رنگ و لعاب خاص خودش را داشته باشد تا هم بتواند پاسخگوي مخاطب خاص باشد و هم مخاطب عام.اين نوع سريال‌ها را نمي‌توان با مجموعه‌هاي آپارتماني مقايسه كرد. البته قياس آن هم كار اشتباهي است. در مجموع وقتي كسي قرار است كارگرداني يك سريال تاريخي را بپذيرد، بايد تن به مشكلات زيادي بدهد از صحبت با مديران تلويزيون گرفته تا هدايت دو تا 3000 عوامل، كار سختي است. علاوه بر آن بايد كارگردان تلاش كند در هزينه‌ها هم صرفه‌جويي كند تا سريال با مشكلات مالي روبه‌رو نشود. وقتي به همه اين موارد نگاه كنيد آن وقت است كه متوجه مي‌شويد كارگرداني سريال‌هاي تاريخي كار راحتي نيست.

بازي در آثار تاريخي براي بازيگران هم سخت و خسته‌كننده مي‌شود، چرا كه بايد سال‌هاي متمادي درگير ساخت يك سريال شوند.

نه تنها سخت نبود، بلكه به نظرم اتفاق خيلي خوبي هم بود، چون هم نقشي را بايد بازي مي‌كردم كه جاي كار داشت و هم اين‌كه كارگرداني صبور هدايت گروه را به عهده داشت. علاوه بر آن به لحاظ معيشت هم خوب است، چون ماهانه دستمزدمان را دريافت مي‌كرديم. براي من كه حرفه‌ام بازيگري است به لحاظ معيشت بهتر است. در مجموع بازي در اين سريال برايم شيرين و دوست‌داشتني بود. از سوي ديگر همكاري خوبي ميان عوامل پشت صحنه بود و تبادل نظر حرف اول را در اين سريال مي‌زد. ضياء‌الدين دري هم بخوبي اين گروه را مديريت كرد.

با توجه به اين‌كه شما تجربه بازي در سريال هزاردستان زنده‌ياد علي حاتمي را داشتيد. به نظرتان ديگر كارگرداناني كه سريال‌هاي تاريخي را ساختند، توانايي‌هايشان به‌اندازه حاتمي هست؟

علي حاتمي معمولا سراغ كارگرداني آثار سخت تاريخي مي‌رفت. به همين دليل شهرت او بيش از ديگران است. هر كارگرداني توانايي خودش را دارد و در طول اين سال‌ها شاهد آثار تاريخي ماندگار بوده‌ايم. بنابراين نبايد زحمات كارگردانان ديگر را ناديده گرفت.

با توجه به اين‌كه در سريال‌هاي مختلف تاريخي نقش‌هاي گوناگوني را ايفا كرديد و سابقه كارگرداني در تئاتر را هم داريد، هيچ وقت علاقه‌مند نبوديد كه سريال تاريخي كارگرداني كنيد؟

نه، علاقه‌مند به كارگرداني سريال‌هاي تاريخي نيستم اما دوست دارم نقش‌هاي مختلف را در آثار تاريخي بازي كنم. اگر قرار باشد درگير كارگرداني شوم، ترجيح مي‌دهم يك نمايشنامه را كارگرداني كنم. همه دغدغه من تئاتر است و دلم مي‌خواهد همه انرژي‌ام را براي تئاتر بگذارم.

اشاره كرديد كه حرفه شما فقط بازيگري است. اين در حالي است كه خيلي از هنرمندان در فعاليت‌هاي تجاري هم مشغول هستند. چطور شد جذب دنياي تجارت نشديد؟

راستش نمي‌توانم قبول كنم به غير از بازيگري و كارگرداني تئاتر مشغول كار ديگري هم باشم. برايم سخت است به چيز ديگري به غير از بازيگري و كارگرداني فكر كنم. من قبل از انقلاب، مديريت واحد نمايش را در تلويزيون به عهده داشتم. اين حرفه خيلي وقتم را مي‌گرفت. به هر حال كار دشواري بود، چون بايد گروه‌هاي نمايش را سرپرستي مي‌كردم و همه آثار نمايشي را به لحاظ اجرا و كارگرداني مورد بررسي قرار مي‌دادم. در مجموع اين كار باعث شده بود كه كمتر به اجرا و كارگرداني برسم، چرا كه كار سخت و نفسگيري بود.

الان پشيمان هستيد كه آن سال‌ها وقت خودتان را وقف مديريت كرده بوديد؟

نه، پشيمان نيستم. به هر حال آن هم تجربه‌اي برايم بود. در آن زمان ساخت تله‌تئاتر و سريال‌هاي شبكه‌ها دست من بود و بزرگان تئاتر و سينما با ما همكاري مي‌كردند. لحظات خيلي خوبي با هم داشتيم و از اين‌كه در چنين موقعيتي قرار داشتم، برايم خوشايند بود و به من انرژي مي‌داد. به دليل همين انرژي مثبتي كه مي‌گرفتم، مي‌توانستم آن واحد بزرگ را سرپرستي كنم. اين گروه فقط شامل آثار نمايشي براي بزرگسالان نبود و گروه تئاتر كودكان هم در آن واحد نمايش مستقر بود. به ياد دارم در آن روزها با بچه‌هاي تئاتر از جمله بهرام شاه‌محمدلو، مرضيه برومند، راضيه برومند و... همكاري مي‌كرديم و انصافا هم كارهاي خوبي ساخته و با استقبال مخاطبان هم روبه‌رو مي‌شد.

وقتي آدم‌ها كاري را با عشق و علاقه انجام بدهند، مسلما مي‌توان شاهد يك اتفاق نو بود، چرا كه طرح‌ها نو و بكر به گروه‌ها تزريق مي‌شد. همه اين موارد برايم خوشايند بود، اما دوست نداشتم مرتب در پست مديريت باشم. دلم مي‌خواست در صحنه بيشتر حضور داشته باشم و از نزديك با مردم و بازتاب‌هايشان روبه‌رو شوم.

ولي فكر نمي‌كنيد حضور افراد با تجربه‌اي مثل شما كه از نزديك با مشكلات كار آشنا هستند و با آن دست و پنجه نرم كردند، مي‌تواند نگاه دلسوزانه به همراه داشته باشد؟

بله، درست است كه ما از مشكلات با خبر هستيم، اما راستش نمي‌توانستم نسبت به صحنه بي‌تفاوت باشم و خودم را درگير كار مديريت كنم. به ياد دارم در آن سال‌ها كه مديريت واحد نمايش تلويزيون را به عهده داشتم چند كار بنيادي انجام داديم.

در آن سال‌ها وزارت فرهنگ و هنر و تلويزيون با هم رقيب بودند و كار مشترك با هم انجام نمي‌دادند، زماني كه در واحد نمايش بودم و علي نصيريان رئيس اداره تئاتر بود، براي اولين بار اين دو نهاد با هم دوست شدند و به جاي رقابت با يكديگر رفاقت كردند. در آن سال توانستيم جشنواره تئاتر شهرستان را به نحو مطلوب برگزار كنيم.

برگزاري اين جشنواره خيلي به گروه‌هاي تئاتر شهرستان‌ها كمك كرد و باعث شد بين تئاتر‌هاي مختلف يك تعامل مناسب هم برقرار شود. كار مشترك اين دو نهاد منجر به نتايج مثبت شد و خيلي هم موفق بوديم و باعث شد همه گروه‌هاي تئاتر از تمام شهرستان‌ها حضور فعال داشته باشند. اين گروه‌ها در خواب هم نمي‌ديدند كه بتوانند در تئاتر شهر كار كنند.

الان كه تجربه بسيار زيادي داريد، علاقه‌مند نيستيد وارد عرصه مديريت شويد و نقاط ضعف را برطرف كنيد؟

نمي‌دانم به اين سوال شما چطور پاسخ بدهم. نمي‌توانم اين مساله را انكار كنم و بگويم علاقه‌مند نيستم اما بستگي دارد كه چه پستي و از سوي چه كسي پيشنهاد مي‌شود و اين‌كه من چه اختياراتي خواهم داشت؟ تا چه ميزان بودجه دارم؟ چه كسي قرار است بالاي سر من باشد؟ و... به هر حال قبول كنيد كار سختي است، آيا مي‌توانم آن را انجام بدهم؟ چون من كه الان چهل سالم است! (خنده)

برگرديم به سريال تلويزيوني كلاه پهلوي. شما در اين سريال نقش يك كشيش در دهه 30 را بازي مي‌كنيد، اگر قرار بود نقش همان كشيش را در دهه 80 يا 90 بازي كنيد تا چه ميزان با اين نقش شما تفاوت داشت؟

به هر حال كشيش قصه به لحاظ رفتار، ديدگاه و... خيلي تفاوت مي‌كرد. مسلما در هر دهه نويسنده و كارگردان به شخصيت‌هاي قصه‌هايشان به گونه‌اي ديگر نگاه مي‌كنند و شخصيت‌پردازي مي‌كنند. اين مساله در بازي من هم تاثيرگذار بود. در كلاه‌پهلوي سعي كردم يك كشيش متفاوت را به تصوير بكشم. كشيشي كه ديدگاه‌هايش كاملا با دهه 30 مطابقت دارد.

كشيشي كه شما در سريال كلاه پهلوي بازي مي‌كنيد بيشتر ديالوگ‌محور است و ما او را كمتر در موقعيت‌هاي عملي مي‌بينيم. آيا از ابتدا اين كشيش اين طور طراحي شده بود يا در طول كار به اين نتيجه رسيديد؟ در مجموع با توجه به شناختي كه خودتان از كشيش‌ها داشتيد تا چه ميزان پيشنهاددهنده بوديد؟

معتقدم يك بازيگر نبايد به خودش حق بدهد كه درباره نقش پيشنهاد بدهد. بازيگر مي‌تواند به خودش حق بدهد كه درباره نقشش با كارگردان گفت‌وگو كند و نظرش را به اطلاع او برساند؛ اما نبايد در كار كارگردان دخالت كند در غير اين صورت كار از يكدستي خارج و نظم رعايت نمي‌شود.

حرف اول و آخر را كارگردان مي‌زند و نگاه او اهميت دارد. او بايد تصميم بگيرد كه شخصيت‌ها چگونه باشند. به نظرم در طول كار بايد يك نظريه واحد باشد، نه اين‌كه نظرات همه وارد عمل شود. از سوي ديگر كشيش سريال تلويزيوني كلاه پهلوي تافته جدا بافته نيست.

بگذاريد برايتان مثالي بزنم. وقتي در فيلمنامه نوشته مي‌شود يك پليس خشن در اين صحنه حضور دارد. نمي‌نويسد كه او چگونه خشن است و اين بازيگر است كه بايد او را به تصوير بكشد تا منظور نويسنده در اثر ديده شود. من هم سعي كردم نقش كشيش را به خوبي ايفا كنم تا مورد توجه مردم قرار بگيرد.

منظور من دخالت نبود، بلكه پيشنهادي است كه به خلق شخصيت‌ها كمك بيشتري مي‌كند.

من نمي‌دانم پيشنهادي كه مي‌دهم، سازنده است يا نه؛ ولي نظراتم را مي‌دادم. تصميم نهايي با كارگردان است. در طول تصويربرداري اين سريال، من مرتب با ضياء‌الدين دري صحبت مي‌كردم. نه تنها من، بلكه خيلي از بازيگران كه در ارتباط با نقش‌شان حرفي داشتند با او صحبت مي‌كردند. اين تعامل خوب بود، چرا كه كارگردان اين فرصت را در اختيار ما مي‌گذاشت تا بيشتر با نظرات او آشنا شويم و از سوي ديگر حرف‌هايمان را بزنيم. در مجموع رابطه خوبي ميان بازيگران و عوامل در طول ساخت سريال تلويزيوني كلاه پهلوي برقرار بود؛ اما در برخي از آثار شاهد بازيگر سالاري هستيم و نظر بازيگران خيلي در طول كار اعمال مي‌شود.

معتقدم وظيفه هر كس مشخص است. نبايد در كار يكديگر دخالت كنيم، چون كار از يكدستي خارج مي‌شود و دو گانه خواهد شد. بازيگر حق ندارد نظريه‌اش را به كارگردان تحميل كند و اگر هم نظري دارد بايد خيلي محترمانه و در نهايت فروتني به كارگردان بگويد. اگر نظريه‌اش هم از سوي كارگردان قبول نشد، نبايد ناراحت شود. بايد اين خضوع در رفتارش ديده شود. عيبي ندارد او حرفش را زده است؛ اما حرف آخر را كارگردان مي‌زند.

براي خلق كشيش فرانسوي در كلاه پهلوي براي اين‌كه براي مخاطب قابل باور شود، سعي كرديد از چه راهكارهايي بهره ببريد؟

رشيدي: به نظر من يك بازيگر نبايد به خودش حق بدهد كه درباره نقش پيشنهاد بدهد. بازيگر مي‌تواند به خودش حق بدهد كه درباره نقش خود با كارگردان گفت‌وگو كند و نظرش را به اطلاع او برساند اما نبايد در كار كارگردان دخالت كند

براي خلق هر نقشي بايد وقت گذاشت و آن را تجزيه كرد. به قول معروف بايد نقش را به بيمارستان ببريم و كاملا آناليز كنيم. وقتي من به عنوان بازيگر درك درستي از نقش داشته باشم، مسلما بهتر مي‌توانم آن را بازي كنم. از سوي ديگر بايد با تمام لحظات نقش زندگي كرد. همراه او درد كشيد، خنديد، مشكلات را حل كرد و...

يكي از ويژگي‌هاي سريال تلويزيوني كلاه پهلوي انتخاب عوامل حرفه‌اي براي پشت صحنه است. تصويربردار، طراح صحنه و لباس، طراح گريم، تدوين و... همه درجه يك هستند. وقتي در كاري حرفه‌اي‌ها حضور داشته باشند كار براي من بازيگر راحت‌تر مي‌شود.

به عنوان مثال وقتي در لباسي كه برايم طراحي شده، راحت نيستم، سعي مي‌كنم در اين باره با طراح صحنه صحبت كنم. رابطه‌ها قشنگ‌تر مي‌شود و بدون آن كه سوءتفاهمي پيش بيايد به‌راحتي حرف‌ها گفته مي‌شود.

حضور عوامل حرفه‌اي در پشت صحنه تا چه ميزان مي‌تواند به بازي شما كمك كند؟

مسلما كمك خيلي زيادي مي‌كند. به عنوان مثال براي ضبط يك صحنه لازم است من سرم را به گونه‌اي تكان بدهم كه سايه بومن در تصوير نباشد به همين دليل صدابردار از من مي‌‌خواهد اين همكاري را داشته باشم و من هم اين كار را انجام مي‌دهم تا هم كار خودم بهتر باشد و هم اين‌كه دوستان با مشكلي روبه‌رو نشوند.

كار ما گروهي است. شايد در ظاهر بگوييد يك دستيار دكور تا چه ميزان مي‌تواند حضورش در كار الزامي باشد. در حالي كه همان فرد وقتي در صحنه باشد، حضورش كاربردي است يا در صحنه‌اي از دكوراتور مي‌خواهيد يك پله كوچك برايتان درست كند كه در صحنه با مشكلي روبه‌رو نشويد.

در مجموع كوچك‌ترين اعضاي گروه هم در بازي ما تاثيرگذار هستند. نبايد به ظاهر يك كار نگاه كرد. واقعا تك تك عوامل براي توليد آثار مختلف زحمت مي‌كشند. همه اين عوامل دست به دست هم مي‌دهند تا يك كار شكل مي‌گيرد.

شما در هر يك از سريال‌هاي تاريخي همچون امام علي، مختارنامه، هزاردستان و... نقش‌هاي متفاوت از جمله والي كوفه، عمرو عاص و مفتش شش انگشتي را بازي كرديد و در سريال كلاه پهلوي نقش يك كشيش. آيا وقتي يك شخصيت سنديت تاريخي داشته باشد نسبت به كسي كه ما به ازاي تاريخي ندارد در بازي تفاوتي براي شما دارد. مي‌خواهم بدانم در اين مواقع چطور فاصله‌گذاري مي‌كنيد؟

براي من فرقي نمي‌كند نقشي كه مي‌خواهم بازي كنم سنديت تاريخي دارد يا نه؟ آنچه اهميت دارد اين است كه به بهترين شكل نقش را اجرا كنم تا براي مخاطبان قابل لمس باشد. براي خلق هر نقشي بايد وقت گذاشت و روي آن كار كرد. حال برخي نقش‌ها سنديت تاريخي دارند و شجره‌نامه‌شان مشخص است و بعضي نقش‌ها اين طور نيست. گاهي ما نسبت به نقش ذهنيتي نداريم و بايد تلاش كنيم با تحقيقات ميداني به نقش نزديك شويم. يكي از راه‌ها مطالعه كردن يا صحبت با كارگردان و نويسنده است. در مجموع ايفاي هرنقش بازيگر را به چالش وا مي‌دارد، چرا كه بايد نقشي را بازي كند كه خصوصيات آن كاملا با ويژگي‌هاي رفتاري‌اش تفاوت دارد.

به هر حال وقتي مردم درباره شخصيت تاريخي اطلاعات داشته باشند كار شما سخت‌تر مي‌شود، چون بيشتر مورد قضاوت قرار مي‌گيريد.

وقتي مردم يك اثر نمايشي را مي‌بيند علاقه‌مند هستند شخصيت‌ها به گونه‌اي طراحي و بازي شده باشد كه برايشان قابل لمس باشد تا بتوانند نسبت به آن ارتباط برقرار كنند. به عنوان مثال وقتي آنها من را در ايفاي نقش كشيش مي‌بينند و ارتباط خوبي برقرار مي‌كنند ديگر درباره تاريخ فرانسه تحقيق نمي‌كنند، بلكه همان چيزي را كه من در بازي ارائه دادم، قبول دارند، چون هميشه تلاش كردم به اعتماد آنها خدشه‌اي وارد نكنم. اگر هم درباره نقش اطلاعات نداشته باشم سعي مي‌كنم تحقيقاتي كنم تا اشراف كاملي براي ايفاي نقش داشته باشم.

در سريال تلويزيوني كلاه پهلوي بازيگران جواني حضور دارند كه تاكنون تجربه بازي نداشتند. به عنوان پيشكسوت تا چه ميزان سعي كرديد به آنها كمك كنيد؟

من خيلي دوست داشتم خودشان بيايند و با من صحبت كنند كه البته اين اتفاق برخي مواقع مي‌افتد و دوستان بازيگر جوان نزد من مي‌آمدند و صحبت مي‌كردند. بعضي از آنها خيلي علاقه‌مند بودند درباره نقش، سريال و فرانسه صحبت كنند و اشتياق نشان مي‌دادند؛ اما برخي ديگر هم خيلي بي‌تفاوت عبور مي‌كردند. در واقع آنها آمده بودند روزيشان را بگيرند و بعد بروند.

در ميان بازيگران جوان اميرعلي دانايي خيلي وقت مي‌گذاشت و خيلي وقت‌ها درباره نقش خود با من صحبت مي‌كرد. او در طول كار خيلي مشتاق بود تا ياد بگيرد. در مجموع پسر دوست داشتني است. برخي مواقع هم پيش مي‌آمد كه درباره تلفظ زبان فرانسه با هم كار مي‌كرديم و برخي در اين باره هيچ علاقه‌اي نشان نمي‌دادند.

پس براي تلفظ زبان فرانسه به بازيگران كمك كرديد؟

بله، برخي مواقع كه لازم بود اين كار را انجام مي‌دادم. البته در ابتدا از كارگردان اجازه مي‌گرفتم و بعد اين كار را انجام مي‌دادم تا دخالتي در كار محسوب نشود. به عنوان مثال برخي مواقع مي‌گفتم اين تلفظ مناسب نيست و بهتر است اين طور بيان شود. در مجموع نظرم را مي‌دادم، چون دوست داشتم اين كار خيلي خوب شود.

شما و همدوره‌اي‌هايتان براي حرفه بازيگري خيلي وقت مي‌گذاشتيد و تمرين مي‌كرديد. در مجموع عاشقانه كار مي‌كرديد. آيا در حال حاضر اين دغدغه را در نسل جوان مي‌بينيد يا نه؟

فرانسوي‌ها در اين مواقع مي‌گويند «زماني ديگر عادات ديگر» آن دوره اين طور بود. از سوي ديگر اين همه كار نبود و تعداد شبكه‌هاي تلويزيوني هم خيلي كم بود؛ بنابراين توليدات نمايشي هم تا اين ميزان كه الان ساخته مي‌شود، نبود.

در آن سال‌ها سريال‌هاي ويژه را علي حاتمي كار مي‌كرد، ولي زمانه فرق كرده و البته اين امر طبيعي است كه دغدغه‌هايي كه ما در آن سال‌ها داشتيم ، جوانان امروز نداشته باشند.

حالا اين تفاوت خوب است يا بد؟

چون من براي آن دوره بودم، مي‌گويم دوره گذشته خوب بود، ولي اگر از دوستاني كه جوان هستند اين سوال را بپرسيد، مي‌گويند الان خوب است.

اولين تجربه بازيگري شما به هفت سالگي‌تان برمي‌گردد. در آن روزها فكر مي‌كرديد بتوانيد روزي يك هنرمند محبوب در ميان مردم شويد؟

نه، به اين مساله فكر نمي‌كردم. سعي داشتم تمام تمركزم به كارم منعطف شود. از سوي ديگر دليلي نداشت كه به اين مسائل فكر كنم. اگر بازيگر تمركزش را براي بازي بگذارد، مسلما مردم هم مي‌توانند با آن ارتباط برقرار كنند. در آن سال‌ها اين شانس را پيدا كردم تا با استاد نوشين همكاري كنم. به ياد دارم هنرپيشه‌هاي بزرگ آن زمان قبل از بازي روزهاي متمادي تمرين مي‌كردند و وقتي از من هم براي بازي در اين صحنه‌ها دعوت شد، خيلي خوشحال شدم.

وقتي استاد ما را تشويق مي‌كرد يا از بازي‌ام تعريف و تمجيد مي‌كرد، مي‌دانستيم واقعي است، چون استاد بي جهت كسي را مورد تشويق قرار نمي‌دهد؛ اگر هم نظري داشت يا دعوا مي‌كرد و عصباني مي‌شد به حق بود.

شما در طول اين سال‌ها به خاطر زحماتي كه كشيديد توانستيد به عنوان چهره ماندگار معرفي شويد و نشان درجه يك را از تئاتر بگيريد. بعد از گذشت اين همه سال و دست و پنجه نرم كردن با مشكلات، آيا باز هم بازيگري را انتخاب مي‌كنيد؟

بله، حتما اين كار را مي‌كردم. بگذاريد برايتان خاطره جالبي تعريف كنم. زماني كه من دوازده سالم بود و در فرانسه مشغول تحصيل بودم، يك روز به دوستم گفتم من تصميم دارم بزرگ شدم، كارم تئاتر باشد، تئاتر باشد و تئاتر باشد. در واقع اين جمله را سه بار تكرار كردم و روي يك كاغذ نوشتم. در يكي از مراسم‌هايي كه از من تقدير شد اين دست نوشته را خواندم و تمام خاطراتم براي بار ديگر تكرار شد.

فكر مي‌كنم با اين هنر مي‌خواستيد به مردم خدمت كنيد.

اين طور ايده‌آليست فكر نكنيد. روزي كه من وارد اين حرفه شدم به فكر ياد گرفتن و پيشرفت بودم و به چيزي ديگري فكر نمي‌كردم. آن روزها نقدهايي را كه درباره كارهايم نوشته مي‌شد، دنبال مي‌كردم. آنجايي كه پچ پچ مي‌كردند، مسلما ناراحت مي‌شدم كه چرا از اين بخش از بازي‌ام خوششان نيامده است. معتقدم هميشه تماشاگر حق دارد.

در سال‌هاي اخير شاهد هستيم خيلي كم براي بازيگران پيشكسوت نقش‌هاي مناسب نوشته مي‌شود. به نظرتان چرا نويسندگان اين دغدغه را ندارندكه براي بازيگران سن بالا هم نقش اصلي بنويسند؟

بايد قبول كرد كه نويسندگان سعي مي‌كنند در آثارشان بيشتر به دغدغه جوانان بپردازند و نقش دوم را براي پدر و مادرها در نظر مي‌گيرند. در زمان ما هم اين طور بود و نويسندگان بيشتر براي جوانان مي‌نوشتند. تماشاگر اين موضوع‌ها را بيشتر دوست دارد و ارتباط برقرار مي‌كند. در مجموع مي‌توان نقش‌هاي خوبي هم براي پدر و مادرها نوشت.

شما در طول اين سال‌ها نقش‌هاي زيادي بازي كرديد. آيا تا به حال پيش آمده نقشي را دوست داشته باشيد، اما به شما پيشنهاد نشود؟

برخي مواقع اين اتفاق افتاده است، اما به شما نمي‌گويم چه نقش‌هايي را دوست داشتم، بازي كنم؛ اما پيشنهاد نشده است. البته در تئاترهايي كه كارگرداني مي‌كنم گاهي پيش آمده نقشي را خيلي دوست داشتم بازي كنم اما اين كار را نكردم، چون معتقدم كارگردان بايد تمركزش را براي كارگرداني بگذارد. بازي و كارگرداني در كنار هم باعث مي‌شود مواردي از چشم كارگردان به دور بماند و نتواند درست به آن پرداخت كند.

منبع: جام جم آنلاین

۰

دیدگاه تان را بنویسید

 

نیازمندیها

تازه های سایت