میزان اخلاق است

کد خبر: 237941

سیدمرتضی فاطمی

«تمام گناهان انسان از همین امور نشأت می‎گیرد؛ حالت افراط‎ و تفریط در ارتباط با نیرو‎های نفسانی، چه فعل باشد و چه ترک باشد. سرچشمه همه این‎ها هم وقاحت، بی‎حیایی و بی‎شرمی است.»
حضرت آیت‎الله آقا مجتبی تهرانی
بگذارید حرف آخر را همین اول بزنم. بد نیست یکبار هم که شده از انتها به ابتدای داستان برسیم. حرف آخر این‎که در یک جامعه سالم و عاری از بیماری‎‎های عصر مدرن میزان سنجش افراد «اخلاق» است. چالش و فتنه همزاد و همسن انقلاب است. هر یک از بحران‎ها و دسیسه‎‎های پیش آمده بعد از پیروزی انقلاب، به تنهایی یارای براندازی هر مدل حکومت و نظامی را داشته است، چه برسد به یک انقلاب نوپا؛ لکن آن‎چه که تا امروز و در بزنگاه‎ها، انقلاب را مصونیت بخشیده، رعایت اخلاق به معنای حقیقی آن بوده است. با غور در تاریخ انقلاب، بی‎اخلاقی‎ها و اخلاق‎مداری‎‎های فراوانی را می‎توانیم مشاهده کنیم. در همین تاریخ دیده‎ایم که آتش بنی‎صدر تنها و تنها به مدد اخلاق‎مداری و سعه‎صدر شهیدان بزرگوار رجایی و بهشتی خاموش شد. در همین تاریخ دیده‎ایم که اخلاق‎مداری و متانت رهبری انقلاب -رییس‎جمهوری وقت- بی‎اخلاقی‎‎های آشکار و پنهان نخست‎وزیر وقت (میر حسین موسوی) را در دست یازیدن به خواسته‎هایش ناکام گذاشت. در غیر این صورت خانه‎نشینی، لجاجت و ناسازگاری‎‎های نخست‎وزیر جنگ از خود جنگ خطرناک‎تر می‎شد و چه بسا در آن برهه حساس نظام اسلامی را به قهقرا می‎کشاند. آخرین نمونه بداخلاقی‎ها را هم که به یاد داریم؛ بی‎اخلاقی‎‎های رییس دولت دهم در مناظرات انتخاباتی علیه نخست‎وزیر پیشین. به هر حال تاریخ ثابت کرده است در بی‎اخلاقی هم دست بالای دست بسیار است. از این نمونه‎ها در این سی و اندی سال زیاد دیده‎ایم. انسان محتاج آموزگار به‎ویژه در زمینه اخلاق است. به طریق اولی نخبگان اعم از سیاسی، فرهنگی ورزشی و ... نیازمند اساتید اخلاق هستند. به برکت انقلاب و انتقال آموزه‎‎های صحیح اسلامی توسط حضرت امام و مقام معظم رهبری به نخبگان، این سال‎ها اهالی سیاست را به وفور می‎توان پای منبر اساتید و بزرگان اخلاق مشاهده کرد. حتی این اواخر، کار تا جایی پیش رفته بود که مباحث اخلاقی، برنامه ثابت دولت شده و در جلسات هیئت دولت از اساتید اخلاق جهت موعظه دعوت رسمی به عمل می‎آمد؛ اما سؤال این‎جاست که جلوه و نمود این منابر و جلسات در کجاست؟ آیا حقیقتا سیاستمداران ما متخلق به اخلاق اسلامی هستند؟ یا این‎که صرفا شنوندگان و مؤیدان جلسات وعظ می‎باشند؟ آیا اخلاق هم به‎سان بسیاری مفاهیم دیگر ابزار و دست‎مایه سیاستمداران شده است؟ آیا می‎توان برای عبور اخلاق از وادی نظر و تحقق عینی و عملی آن تمهیدی اندیشید؟ آیا توده مردم در انتخاب افراد برای سپردن زمام امورشان به آنها مؤلفه اخلاق را هم در نظر می‎گیرند؟ آیا حقیقتا نخبگان سیاسی، فرسنگ‎ها از ایده‎آل‎‎های مطلوب در حوزه اخلاق فاصله ندارند؟ چرا گاهی اخلاق و تعهد در فرهنگ عمومی ایرانی ذیل تخصص تعریف می‎شود؟ از این جنس سؤالات فراوان است. آن‎چه مسلم است، اخلاق‎مداری و تأکیدبر اخلاق در مکتب حضرت امام (رحمت‎الله‎علیه)، مقام معظم رهبری، مراجع بزرگوار و اساتید اخلاق، در رأس همه امور است و افسوس که در لایه‎‎های مختلف مسئولان، به واسطه افراط و تفریط‎ها کمتر اخلاق رعایت می‎شود. جهت از میان برداشتن رذائل اخلاقی راه‎های گوناگونی وجود دارد یکی از راه‎هایی که به نظر به نظر می‎رسد می‎توان درمان درد‎‎های مزمن بی‎اخلاقی‎‎های سیاسی، رسانه‎ای ما باشد نسخه‎هایی است که آقا مجتبی تهرانی برایمان پیچیده است. این نسخه‎هاست که ظرفیت انسان برای کسب معارف و عمل به اصول اخلاقی را آنچنان بالا می‎برد که فرد هیچ قول و فعلی را جز برای رضای مخلوق و محبوب حقیقی‎اش بیان نمی‎کند و انجام نمی‎دهد. اخلاص محور زندگی او می‎شود و هستی و مستی‎اش وقف خدا و خدمت به مخلوقات خدا خواهد شد. شهید بزرگوار صیاد شیراز نماد تبلور و ظهور اخلاق عملی است که خود از شاگردان و مریدان حضرت آیت‎الله تهرانی بودند. همه نزدیکان این شهید صیاد اذعان دارند یکی از عوامل مؤثر در کمال یافتن این شهید فرزانه جلسات اخلاق چهارشنبه شب‎های مدرسه مروی آقا مجتبی بوده است و بر اهل فن یا بهتر است بگویم اهل دل پوشیده نیست بسیاری از برکات زندگی آن بزرگوار به جهت حضور در همین جلسات بوده است. شهید عزیزی که رهبر معظم انقلاب با تعبیر صیاد دل‎ها از او یاد می‎کنند که می‎توان میزان تأثیرگذاری آن جلسات را از همین تعبیر دو کلمه‎ای رهبری درباره ایشان فهم کرد. بنابر مطول‎نویسی نداشتم اما چه می‎توان کرد که برخی حرف‎ها را قلم توان نگاشتنش نباشد. بد نیست در آخر با همدیگر عمق نگاه و برد اندیشه و احساس این مرد خدا را در تک جمله‎ای که از آخرین جلسه حضور ایشان در همان مدرسه مروی و در ایام سوگواری شهید اباعبدالله الحسین در ذهن دارم مرور کنیم. ایشان فرمودند: «پیوند با حسین تنها راه نجات است.» بگذریم... بیش از این اطاله کلام نمی‎کنم بهتر است سطر اول مقاله را بار دیگر با دقت و به نیت عمل، مطالعه کنیم شاید مرهمی بر زخم کهنه‎مان شود. در پایان استدعا دارم به نیت شفای همه مریضان به‎ویژه حضرت آیت‎الله تهرانی صلواتی به‎همراه حمد شفا قرائت فرمایید.
۰

دیدگاه تان را بنویسید

 

نیازمندیها

تازه های سایت