«تمام گناهان انسان از همین امور نشأت میگیرد؛ حالت افراط و تفریط در ارتباط با نیروهای نفسانی، چه فعل باشد و چه ترک باشد. سرچشمه همه اینها هم وقاحت، بیحیایی و بیشرمی است.»
حضرت آیتالله آقا مجتبی تهرانی
بگذارید حرف آخر را همین اول بزنم. بد نیست یکبار هم که شده از انتها به ابتدای داستان برسیم. حرف آخر اینکه در یک جامعه سالم و عاری از بیماریهای عصر مدرن میزان سنجش افراد «اخلاق» است. چالش و فتنه همزاد و همسن انقلاب است. هر یک از بحرانها و دسیسههای پیش آمده بعد از پیروزی انقلاب، به تنهایی یارای براندازی هر مدل حکومت و نظامی را داشته است، چه برسد به یک انقلاب نوپا؛ لکن آنچه که تا امروز و در بزنگاهها، انقلاب را مصونیت بخشیده، رعایت اخلاق به معنای حقیقی آن بوده است. با غور در تاریخ انقلاب، بیاخلاقیها و اخلاقمداریهای فراوانی را میتوانیم مشاهده کنیم. در همین تاریخ دیدهایم که آتش بنیصدر تنها و تنها به مدد اخلاقمداری و سعهصدر شهیدان بزرگوار رجایی و بهشتی خاموش شد. در همین تاریخ دیدهایم که اخلاقمداری و متانت رهبری انقلاب -رییسجمهوری وقت- بیاخلاقیهای آشکار و پنهان نخستوزیر وقت (میر حسین موسوی) را در دست یازیدن به خواستههایش ناکام گذاشت. در غیر این صورت خانهنشینی، لجاجت و ناسازگاریهای نخستوزیر جنگ از خود جنگ خطرناکتر میشد و چه بسا در آن برهه حساس نظام اسلامی را به قهقرا میکشاند.
آخرین نمونه بداخلاقیها را هم که به یاد داریم؛ بیاخلاقیهای رییس دولت دهم در مناظرات انتخاباتی علیه نخستوزیر پیشین. به هر حال تاریخ ثابت کرده است در بیاخلاقی هم دست بالای دست بسیار است. از این نمونهها در این سی و اندی سال زیاد دیدهایم. انسان محتاج آموزگار بهویژه در زمینه اخلاق است. به طریق اولی نخبگان اعم از سیاسی، فرهنگی ورزشی و ... نیازمند اساتید اخلاق هستند. به برکت انقلاب و انتقال آموزههای صحیح اسلامی توسط حضرت امام و مقام معظم رهبری به نخبگان، این سالها اهالی سیاست را به وفور میتوان پای منبر اساتید و بزرگان اخلاق مشاهده کرد. حتی این اواخر، کار تا جایی پیش رفته بود که مباحث اخلاقی، برنامه ثابت دولت شده و در جلسات هیئت دولت از اساتید اخلاق جهت موعظه دعوت رسمی به عمل میآمد؛ اما سؤال اینجاست که جلوه و نمود این منابر و جلسات در کجاست؟ آیا حقیقتا سیاستمداران ما متخلق به اخلاق اسلامی هستند؟ یا اینکه صرفا شنوندگان و مؤیدان جلسات وعظ میباشند؟ آیا اخلاق هم بهسان بسیاری مفاهیم دیگر ابزار و دستمایه سیاستمداران شده است؟ آیا میتوان برای عبور اخلاق از وادی نظر و تحقق عینی و عملی آن تمهیدی
اندیشید؟ آیا توده مردم در انتخاب افراد برای سپردن زمام امورشان به آنها مؤلفه اخلاق را هم در نظر میگیرند؟ آیا حقیقتا نخبگان سیاسی، فرسنگها از ایدهآلهای مطلوب در حوزه اخلاق فاصله ندارند؟ چرا گاهی اخلاق و تعهد در فرهنگ عمومی ایرانی ذیل تخصص تعریف میشود؟ از این جنس سؤالات فراوان است. آنچه مسلم است، اخلاقمداری و تأکیدبر اخلاق در مکتب حضرت امام (رحمتاللهعلیه)، مقام معظم رهبری، مراجع بزرگوار و اساتید اخلاق، در رأس همه امور است و افسوس که در لایههای مختلف مسئولان، به واسطه افراط و تفریطها کمتر اخلاق رعایت میشود. جهت از میان برداشتن رذائل اخلاقی راههای گوناگونی وجود دارد یکی از راههایی که به نظر به نظر میرسد میتوان درمان دردهای مزمن بیاخلاقیهای سیاسی، رسانهای ما باشد نسخههایی است که آقا مجتبی تهرانی برایمان پیچیده است. این نسخههاست که ظرفیت انسان برای کسب معارف و عمل به اصول اخلاقی را آنچنان بالا میبرد که فرد هیچ قول و فعلی را جز برای رضای مخلوق و محبوب حقیقیاش بیان نمیکند و انجام نمیدهد. اخلاص محور زندگی او میشود و هستی و مستیاش وقف خدا و خدمت به مخلوقات خدا خواهد شد. شهید بزرگوار
صیاد شیراز نماد تبلور و ظهور اخلاق عملی است که خود از شاگردان و مریدان حضرت آیتالله تهرانی بودند. همه نزدیکان این شهید صیاد اذعان دارند یکی از عوامل مؤثر در کمال یافتن این شهید فرزانه جلسات اخلاق چهارشنبه شبهای مدرسه مروی آقا مجتبی بوده است و بر اهل فن یا بهتر است بگویم اهل دل پوشیده نیست بسیاری از برکات زندگی آن بزرگوار به جهت حضور در همین جلسات بوده است. شهید عزیزی که رهبر معظم انقلاب با تعبیر صیاد دلها از او یاد میکنند که میتوان میزان تأثیرگذاری آن جلسات را از همین تعبیر دو کلمهای رهبری درباره ایشان فهم کرد. بنابر مطولنویسی نداشتم اما چه میتوان کرد که برخی حرفها را قلم توان نگاشتنش نباشد. بد نیست در آخر با همدیگر عمق نگاه و برد اندیشه و احساس این مرد خدا را در تک جملهای که از آخرین جلسه حضور ایشان در همان مدرسه مروی و در ایام سوگواری شهید اباعبدالله الحسین در ذهن دارم مرور کنیم. ایشان فرمودند: «پیوند با حسین تنها راه نجات است.» بگذریم... بیش از این اطاله کلام نمیکنم بهتر است سطر اول مقاله را بار دیگر با دقت و به نیت عمل، مطالعه کنیم شاید مرهمی بر زخم کهنهمان شود. در پایان استدعا دارم به
نیت شفای همه مریضان بهویژه حضرت آیتالله تهرانی صلواتی بههمراه حمد شفا قرائت فرمایید.
دیدگاه تان را بنویسید