این کودک، معلم است یا شاگرد

کد خبر: 237523

أعرابى را نزد امیرالمۆ منین علىّ علیه السلام آوردند و حضرت پس از مذاكراتى اظهار نمود: آنچه سۆ ال دارى از آن كودكى كه در كلاس نزد معلم نشسته است بپرس كه او جواب كافى را به تو خواهد داد.

تبیان: حضرت صادق آل محمّد صلوات اللّه علیهم در ضمن بیانى مفصّل حكایت می فرماید: روزى یك نفر عرب بادیه نشین به قصد حجّ خانه خدا حركت كرد و در حال احرام چند تخم كبوتر از لانه كبوتران برداشت ؛ و آن ها را شكست و خورد، سپس متوجّه شد كه در حال احرام نباید چنین مى كرد. و چون به مدینه بازگشت از مردم سۆ ال نمود : خلیفه رسول اللّه صلى الله علیه و آله كیست ؟ و منزلش كجاست ؟ او را نزد ابوبكر بردند و او پاسخ آن را مسئله را ندانست . و بالا خره در نهایت أعرابى را نزد امیرالمۆ منین علىّ علیه السلام آوردند و حضرت پس از مذاكراتى اظهار نمود: آنچه سۆ ال دارى از آن كودكى كه در كلاس نزد معلم نشسته است بپرس كه او جواب كافى را به تو خواهد داد. أعرابى گفت : إنّاللّه و إنّا إلیه راجعون، پیغمبر خدا رحلت كرد و دین بازیچه افراد قرار گرفت و اطرافیان او مرتدّ شده اند. حضرت امیر علیه السلام فرمود: خیر، چنین نیست و افكار بیهوده در خود راه مده ؛ و از این كودك آنچه مى خواهى سۆ ال كن تا تو را آگاه نماید. وقتى أعرابى متوجّه كودك - یعنى حضرت ابو محمّد حسن مجتبى علیه السلام - شد دید قلمى به دست گرفته و مشغول خطّ كشیدن روى كاغذ مى باشد؛ و معلّم او را تشویق و تحسین نموده و به او آفرین مى گوید. اعرابى خطاب به معلّم كرد و گفت : اى معلّم ! اینقدر او را تعریف و تمجید و تحسین مى كنى ، كه گویا تو شاگردى و كودك ، استاد تو است !؟ اشخاصى كه در آن جلسه حضور داشتند خنده اى كردند و گفتند: اى أعرابى ! تو سۆ ال خود را بیان كن و پراكنده گوئى مكن . أعرابى گفت : اى حسن، فدایت گردم ! من از منزل به قصد حجّ خارج شدم ؛ و پس از آن كه احرام بستم ، به لانه كبوتران برخورد كردم ؛ و تخم آن ها را برداشته و نیمرو كردم و خوردم و این خلاف را از روى عمد و فراموشى مسئله انجام دادم . حضرت مجتبى علیه السلام فرمود: اى أعرابى ! كار تو عمدى نبود و در سۆ ال خود اشتباه كردى . أعرابى گفت : بلى ، درست گفتى و من از روى نسیان و فراموشى چنین كردم ، اكنون باید چه كنم . حضرت فرمود: به تعداد تخم كبوتران كه مصرف كرده اى ، باید شتر جوان مادّه تهیّه كنى ؛ و سپس آن ها با شتر نر، جفت گیرى كنند؛ و براى سال آینده هر تعداد بچّه شترى كه به دنیا آمد، آن ها را هدیه كعبه الهى قرار دهى و قربانى كنى تا كفّاره آن گناه باشد. أعرابى گفت : این كودك دریائى از معارف و علوم الهى است ؛ و اگر مجاز باشم خواهم گفت كه تو خلیفه رسول اللّه باید باشى . آن گاه حضرت مجتبى سلام اللّه علیه فرمود: من فرزند خلف رسول خدا هستم ؛ و پدرم امیرالمۆ منین علىّ علیه السلام خلیفه بر حقّ وى خواهد بود. أعرابى گفت : پس ابوبكر چكاره است ؟ فرمود: از مردم سۆ ال كن كه او چكاره است . در همین لحظه صداى تكبیر مردم بلند شد و حضرت امیر علیه السلام فرمود: شكر و سپاس خداوندى را كه در فرزندم علم و حكمتى را قرار داد كه براى حضرت داود و سلیمان علیهماالسلام قرار داده بود. ***** منابع: *تهذیب شیخ طوسى، ج 5، ص 354، ح 144، مدینة المعاجز، ج 3، ص 944، هدایة الكبرى، ص 38. (نقل از کتاب « چهل داستان و چهل حدیث از امام حسن مجتبى علیه السلام»، عبداللّه صالحى)

۰

دیدگاه تان را بنویسید

 

اخبار مرتبط سایر رسانه ها

    تمامی اخبار این باکس توسط پلتفرم پلیکان به صورت خودکار در این سایت قرار گرفته و سایت فردانیوز هیچگونه مسئولیتی در خصوص محتوای آن به عهده ندارد

    نیازمندیها

    تازه های سایت

    سایر رسانه ها

      تمامی اخبار این باکس توسط پلتفرم پلیکان به صورت خودکار در این سایت قرار گرفته و سایت فردانیوز هیچگونه مسئولیتی در خصوص محتوای آن به عهده ندارد