گفتگویی صریح با مرد سریال‌ساز سیما

کد خبر: 236063

اگر در انتخاب بازيگران خطر نمي‌كردم مسلما سهيلي‌زاده نمي‌شدم. سعي كردم در سريال دختران حوا از تركيب بازيگران جوان و پيشكسوت استفاده كنم. هميشه تلاش مي‌كنم به فراخور فيلمنامه بازيگران را انتخاب كنم و روي جوانان سرمايه‌گذاري مي‌كنم

گفتگویی صریح با مرد سریال‌ساز سیما

باشگاه خبرنگاران: حسين سهيلي ‌زاده، كارنامه رنگارنگي دارد. او در طول سال‌ها فعاليتش در تلويزيون تلاش كرده سريال‌هايي با موضوع‌ هاي اجتماعي، سياسي، ديني، كودك و طنز بسازد. در اين باره مي‌توان به سريال‌هاي جنگلبانان كوچك، خانه آرزوها، رستوران خانوادگي، آخرين گناه، ترانه مادري، دلنوازان، فاصله‌ها، افزونه‌خواه كوچك، سه پنج دو، سراب، روزهاي اعتراض و آخرين دعوت اشاره كرد. هر يك از سريال‌هاي او، مخاطبان خودش را دارد. گرچه برخي سريال‌هاي او توانسته بيننده بيشتري را جذب كند. او اين روزها سريال «دختران حوا» را در حال پخش از شبكه تهران دارد. اين سريال روايتگر زندگي سه دختر است كه پس از گذشت سال‌ها متوجه مي‌شوند هنگام تولد در بيمارستان جابه‌جا شده‌اند. همين مساله باعث مي‌شود زندگي آنها براي رودررو شدن با خانواده‌هاي جديدشان با فراز و نشيب‌هاي زيادي روبه‌رو شود. با سهيلي‌زاده به گفت‌وگو نشستيم تا بيشتر درباره اين سريال بدانيم. قرار بود سريال سه پنج دو در دو فصل 45 قسمتي ساخته شود و به موضوع‌هاي خاص‌تر در ورزش بپردازد، اما چرا فصل دوم اين سريال به قصه دختران حوا ختم شد؟ از سوي ديگر بانك صادرات مشاركت‌كننده سريال سه پنج دو بود و برخي مي‌گويند قطع همكاري مشاركت‌كننده منجر به تغيير قصه شد. فكر مي‌كنم سوءتفاهمي كه در نشست مطبوعاتي سريال سه پنج دو در هتل اسپيناس به وجود آمد باعث دامن زدن به چنين مساله‌اي شد. اصل ماجرا اين است كه از طرف شبكه تهران و آقاي كريمان مدير گروه ورزش، تفريحات و سرگرمي اين شبكه پيشنهاد ساخت يك اثر نمايشي 90 قسمتي به من داده شد. با توجه به خلوص نيتي كه در كريمان ديدم اين همكاري را پذيرفتم. تا آن زمان من غير از گروه فيلم و سريال با گروه ديگري همكاري نكرده بودم. بنابراين وقتي بحث يك مجموعه 90 قسمتي مطرح شد، در همان موقع گفتم گنجايش هيچ طرحي را به اندازه 90 قسمت نمي‌بينم. در ضمن اين مذاكره دي ماه صورت گرفته بود و دوستان مي‌خواستند اين سريال تيرماه پخش شود. من اصلا نمي‌توانستم در اين فرصت يك سريال 90 قسمتي را به پخش برسانم. همين دو مشكل باعث شد پيشنهاد بدهم اگر مي‌خواهيد چنين كاري انجام شود، مي‌توانيم دو سريال 45 قسمتي بسازيم و پخش كنيم. بحث اوليه فيلمنامه سه پنج دو با موضوع ورزش بود و براي فصل دوم قرار شد يك سريال درام بسازيم و اصلا قرار نبود ادامه سه پنج دو توليد شود. حتي بحث ما در سريال دوم طنز ورزشي هم نبود، بنابراين طرح سريال دختران حوا را پيشنهاد كردم و همان زمان تصويب شد. تصويربرداري سه پنج دو را شروع كرديم و نگارش دختران حوا هم آغاز شد. پس طرح اين سريال اصلا تغييري نكرد؟ نه. از همان ابتدا همين بود. طرح دختران حوا را پنج سال پيش عليرضا كاظمي‌پور پيشنهاد كرده بود و من اين طرح را خيلي دوست داشتم، ولي در اين سال‌ها مجالي براي ساخت سريال دختران حوا پيدا نشد و بعد از اين كه شرايط براي ساخت فراهم شد، عليرضا كاظمي‌پور و سعيد جلالي كه طراحان اصلي قصه بودند، درگير نگارش كارهاي ديگر بودند. جلالي مشغول نگارش سه پنج دو شد و كاظمي‌پور هم يك كار ديگر را مي‌نوشت. بنابراين از زامياد سعدونديان براي نگارش سريال دعوت كرديم. فكر مي‌كنم نام‌‌ عليرضا كاظمي‌پور و سعيد جلالي به عنوان طراحان اصلي سريال در تيتراژ و نام سعدونديان به عنوان نويسنده اصلي به اين سوءتفاهم‌ها بيشتر دامن زد، چون اين دو نويسنده هميشه با شما همكاري داشتند، اما اين اتفاق در سريال دختران حوا نيفتاد. همان طور كه گفتم چيز خاصي نبود. عليرضا كاظمي‌پور و سعيد جلالي از دوستان نزديك من هستند و خيلي هم قبولشان دارد و در كارهايم حتما از آنها استفاده مي‌كنم. جلالي در حال حاضر مشغول نگارش فيلم سينمايي‌ام است. اگر مجوز آن را بدهند فيلمم را مي‌سازم. در ضمن ما طرح دختران حوا را از آنها خريديم و تنها مشغله اين دو دوست نويسنده باعث شد نتوانيم از حضور آنها استفاده كنيم. در سريال دختران حوا دست روي يك موضوع زنانه گذاشتيد؛ زناني كه حضورشان نسبت به مردها پررنگ است و اين برعكس ديگر سريال‌هاي تلويزيوني است. چطور شد چنين موضوعي را براي كار انتخاب كرديد؟ فكر مي‌كنم خلاقيت در بخش‌هاي مختلف شكل مي‌گيرد. وقتي شما طرح موضوع مي‌كنيد خود سوژه شما را به يك مسير درست هدايت مي‌كند؛ بنابراين علاقه‌مند هستم اثري كه امسال مي‌سازم با سال‌هاي ديگر متفاوت باشد. به همين دليل براي رسيدن به اين هدف لازم است به گونه‌ها، طرح‌ها و قصه‌هاي مختلف دست پيدا كنم. در غير اين صورت فقط خودم را تكرار مي‌كنم. من به ساخت آثاري با مضامين طنز، سياسي، درام، اجتماعي و تاريخي علاقه دارم و هر زمان شرايط مهيا باشد اين كار را انجام مي‌دهم. به نظرم كارگردان حرفه‌اي كسي است كه بتواند در هر شرايطي قصه‌اش را خوب بيان و ارتباط خوبي با مخاطب برقرار كند. حال اگر اين ارتباط درست برقرار شود، مسلما موفق خواهيم بود. ممكن است شما در يك گونه‌ موفق باشيد و در گونه ديگر موفقيت‌تان كمتر باشد، اما مي‌شود همه موضوعات را تجربه كرد تا خودتان را تكرار نكنيد. سريال تلويزيوني دختران حوا هم از همان ابتدا از نامش مشخص است قصه‌اي زنانه دارد. معتقدم فضاي زنانه در داستان خطرناك نيست، بلكه مي‌تواند متفاوت باشد. همين فضاي متفاوت باعث مي‌شود نگاهم به اين سريال نسبت به سريال‌هاي ديگر من فرق كند. آيا اين تفاوت نگاه باعث شد نسبت به كارهاي قبلي‌تان انرژي بيشتري براي كارگرداني بگذاريد؟ شايد با انگيزه بيشتري مي‌توانستم اين سريال را بسازم. در زمان تصويربرداري سريال دختران حوا شرايط خيلي خوبي نداشتم. اواسط سريال تا حدودي شرايطم به خاطر فوت پدرم خوب نبود، اما سعي كردم با توجه به تفاوتي كه نسبت به ديگر كارهايم دارد با انرژي بيشتري سر صحنه حاضر شوم. بنابراين معتقديد همه كارگردانان بايد توانايي‌هايشان را در همه گونه‌ها نشان بدهند، در حالي كه برخي در يك گونه خاص موفق هستند و در بقيه گونه‌ها شكست مي‌خورند. آيا شما مي‌گوييد بايد به هر قيمتي تن به اين خطر داد؟ نه. من چنين حرفي نزدم. اين جمله اشتباه است كه همه كارگردانان بايد همه گونه‌هاي سريال‌سازي را تجربه كنند. ما نمي‌توانيم براي كسي حكم صادر كنيم. من براي خودم اين حرف را زدم كه اين علاقه را دارم تا به تمام موضوعات سرك بكشم. حال ممكن است در برخي گونه‌ها موفق باشم و در بعضي گونه‌ها كمتر، اما اين دليل نمي‌شود وارد اين حيطه نشوم. اگر من در ژانر طنز نمي‌توانم مثل ملودرام موفق باشم دليل نمي‌شود به اين سمت نروم. باز هم اين خطر را مي‌كنم و كار طنز مي‌سازم. البته سعي مي‌كنم بهتر از كار قبلي‌ام بسازم. سريال افزونه‌خواه كوچك در گونه طنز را كه ساختم، خوب بود. سريال سه پنج دو هم يك كار متوسط است. در مجموع در ژانر درام بهتر عمل مي‌كنم. با توجه به اين كه خودتان پي برده‌ايد تخصص‌تان در زمينه ملودرام است، پس چرا باز هم مي‌خواهيد گونه‌هاي ديگر را تجربه كنيد و به قول معروف آزمون و خطا داشته باشيد؟ مسلما اگر اين كار را انجام ندهم اسير تكرار مي‌شوم. اين مساله براي همه پيش مي‌آيد. همه انسان‌ها ظرفيتي دارند، حتي اگر بخواهم ساخت آثار ملودرام را ادامه بدهم بايد راه‌هاي ديگر پيدا كنم. معتقدم ديگر دوره سريال‌هايي مانند فاصله‌ها و دلنوازان گذشته است. پس معتقديد اين سريال‌ها الان ديگر جواب نمي‌دهد. ظرفيت مردم خيلي بالاتر رفته است. ما الان هزار شبكه ماهواره‌اي داريم. بنابراين بايد جنس كارهايمان نسبت به گذشته فرق داشته باشد. جنس دختران حوا با ترانه مادري، دلنوازان و فاصله‌ها خيلي تفاوت دارد. يعني اين سه‌گانه كه چند سال پيش ساختم و خيلي هم در جذب بينندگان موفق بود، الان ديگر جواب نمي‌دهد. بنابراين بعد از دو سال وقفه، نوع كارم را عوض كردم و يك سريال سياسي و يك سريال طنز ساختم، چون مي‌خواستم از ملودرام دور باشم تا اگر دوباره وارد اين زمينه شدم يك اثر متفاوت بسازم. با اين اوصاف فكر مي‌كنيد تمركزتان براي ساخت سريال دختران حوا بيشتر بود و اين سريال را مي‌توان جزو آثار خوب شما به حساب آورد؟ بهتر و بدتر بودن آن پس از پخش مشخص مي‌شود. ممكن است بعضي اوقات كارم نتيجه خوبي نداشته باشد اما انجام مي‌دهم. يعني اگر قرار باشد بعد از دختران حوا يك درام بسازم، سعي مي‌كنم يك درام متفاوت‌تر بسازم يا سراغ موضوع ديگري بروم. ممكن است سريال تاريخي بسازم. اين تنوع باعث مي‌شود انگيزه‌ام بيشتر شود. من عاشق فضاسازي‌هاي تاريخي هستم. در سريال‌هاي روزهاي اعتراض، عشق گمشده و آخرين دعوت توانستم لحظات تاريخي را در قصه بگنجانم. اتفاقا در اين فضاسازي هم موفق بودم؛ در حالي كه بودجه صددرصد تاريخي نداشتيم. در حال حاضر اين انگيزه را دارم تا يك اثر تاريخي صدر اسلام بسازم. اين جزو برنامه‌هايم است. اين روزها كه دختران حوا پخش مي‌شود، انتظار همان تعداد مخاطب را مثل فاصله‌ها و دلنوازان داريد؟ به هر حال اين سريال از شبكه استاني پخش مي‌شود. حتي اگر دختران حوا از شبكه سه هم پخش مي‌شد، انتظار همان تعداد بيننده را نداشتم، چون شرايط تغيير كرده است. بايد به اين مساله توجه كنيم كه مردم نسبت به گذشته كمتر تلويزيون نگاه مي‌كنند. حتما مشكلاتي وجود دارد كه فقط به سازندگان سريال مربوط نمي‌شود. فكر نمي‌كنيد بخش عمده اين مساله به فيلمنامه مربوط مي‌شود؟ بله. بخش عمده‌اي به قصه ارتباط دارد. من هميشه مي‌گويم بحث كارگرداني بعد از قصه مطرح مي‌شود. ما ابتدا بايد قصه خوب داشته باشيم تا بتوانيم يك كار خوب بسازيم. قصه، شرايط و هجوم شبكه‌هاي ماهواره‌اي باعث شده كار ما سخت‌تر شود. متاسفانه بخش عمده سريال‌هاي ماهواره‌اي مبتذل، سخيف و نازل است و هيچ حرفي براي گفتن ندارد. در واقع اين سريال‌ها به لحاظ فني، تكنيك و محتوا چيزي ندارد، اما پربيننده است. بنابراين قصه طرح شده خيلي اهميت دارد، ولي اين كه آيا دست ما در قصه‌هاي متعدد باز است يا نه، خودش مساله مهمي است. يعني شما در ساخت سريال‌هاي متفاوت با محدوديت روبه‌رو هستيد؟ شرايطي وجود دارد كه به دنبال آن محدوديت مي‌آيد، بنابراين دست ما زياد باز نيست. آيا اين دليل موجهي است كه در قصه آثار نمايشي خلاقيت نداشته باشيم؟ نه، دليل مناسبي نيست كه ما خلاقيت به خرج ندهيم و به دنبال سوژه‌هاي نو نباشيم. بايد به دنبال موضوع‌هاي جديد باشيم. آيا شما كه به اصطلاح برادري‌تان را ثابت كرده‌ايد با محدوديت روبه‌رو هستيد؟ وقتي فيلمنامه‌اي بررسي مي‌شود به نام سازنده كاري ندارند. نگاه نمي‌كنند چه كسي مي‌خواهد آن را بسازد. در سازمان صدا و سيما قوانين وجود دارد و بر اساس آن جلو مي‌رود. شرايط براي كارگردانان فرقي ندارد. همه يكسان هستند. شما در طول اين سال‌ها بيش از 18 سريال ساخته‌ايد. فكر مي‌كنيد در اين سريال‌ها چقدر توانسته‌ايد به جوانان بپردازيد؟ نمي‌توانم پاسخ دقيقي به اين سوال بدهم، چون يك كار كارشناسي است. بيش از نيمي از ساخته‌هايم بالاي 80 درصد بيننده داشته و حرف‌هايي براي گفتن داشته است. در طول اين سال‌ها در گونه‌هاي مختلف سياسي، اجتماعي، طنز و... كار كرده‌ام. فكر مي‌كنم تا حدودي به اهدافم رسيده‌ام، اما تا رسيدن به منزل نهايي خيلي راه مانده است. وقتي فيلمنامه‌اي را براي كارگرداني مي‌پذيريد تا چه ميزان در آن دخل و تصرف مي‌كنيد؟ معتقدم كارگردان بايد به قصه اشراف كامل داشته باشد. اين اشراف كامل دليل بر دخالت نمي‌شود، بلكه مشاوره است. با تمام نويسندگانم از زماني كه شروع به نگارش قصه مي‌كنند، همراهي مي‌كنم و نظراتم را مي‌دهم. علاوه بر آن، گاهي هم پيش آمده در زمان تصويربرداري از نويسنده خواسته‌ام برخي سكانس‌ها را بازنويسي كند يا با هم مشورت كرديم و خط قصه را تغيير داديم. اين طور نيست كه فيلمنامه را به دست بگيرم و واو به واو آن را كارگرداني كنم. در خط قصه دخالت مي‌كنم. وقتي قرار است چيزي را كه دوست دارم، بسازم بايد فيلمنامه نزديك به ديدگاه من شود. سريال دختران حوا با آن كه خوش ساخت است، اما قصه ضعف‌هايي دارد؛ در حالي كه از شما انتظار مي‌رفت دخالت بيشتري در فيلمنامه داشته باشيد تا شخصيت‌پردازي‌ها انسجام بيشتري پيدا مي‌كرد؟ تاكنون ده قسمت از اين سريال پخش شده و 20 قسمت تا پايان سريال مانده است. بنابراين براي قضاوت كردن زود است. شخصيت‌هاي اين سريال لايه‌هاي پنهان زيادي دارند. هنوز نمي‌دانيم سرانجام شخصيت‌ها چه مي‌شود. سريال بايد تمام شود و بعد درباره شخصيت‌ها بگوييم چرا چنين پرداختي داشتند. تعدد شخصيت‌ها تا حدودي منجر به محدوديت مي‌شود، اما در اين كار ما ناچار بوديم تعدد شخصيت داشته باشيم. براي اين كه سه خانواده را در اين سريال بررسي مي‌‌كنيم. هر خانواده‌اي هم متشكل از چند شخصيت است كه بايد به همه اينها پرداخت شود، حال به برخي بيشتر و به برخي كمتر. اين خصوصيت درام است. بنابراين نمي‌توانم به اين سوال شما در حال حاضر پاسخ بدهم، چون منجر به كالبدشكافي شخصيت‌ها و لو رفتن داستان مي‌شود. شما در دختران حوا با انتخاب سه خانواده پزشك، فرهنگي و فالگير به سه طبقه اجتماعي پرداختيد. هدف‌تان از انتخاب اين مشاغل چه بود؟ اين مساله كاملا تعمدي بود و ما مي‌خواستيم سه طبقه اجتماعي را بررسي كنيم. مسلما تفاوت دخترها در طبقات اجتماعي مختلف جذاب‌ است. وقتي دختري كه كمي بزهكار است و تا حدودي مشكل مالي دارد، متوجه شود روزي مي‌تواند در بالاي شهر زندگي كند و ميلياردر شود واكنش‌هاي مختلف از خودش نشان مي‌دهد. اما با وجود بودن اين همه شخصيت در سريال، پرداخت مناسب به طبقات مختلف اجتماعي كار دشواري است. نگران نبوديد، تعدد شخصيت‌ها مانع پرداخت درست به آنها شود؟ اگر مي‌خواستم نگران شوم، ديگر آن خطري كه شما اشاره كرديد، اتفاق نمي‌افتد. رشته تحصيلي من در دانشگاه علوم اجتماعي بود و مددكاري اجتماعي خوانده‌ام. قبل از توليد سريال دختران حوا از چند مشاوره مددكاري بهره بردم. خودم هم دستي در جامعه‌شناسي دارم. بنابراين سعي كردم معضلات اجتماعي را ملموس‌تر كنم و تا حدودي ريشه‌اي و علمي به اين ماجرا نگاه كنم. از آقاي فتح‌الهي، همدوره‌اي سابقم كمك گرفتم كه اكنون در مراكز مددكاري مشغول است. همچنين يكتا ناصر چند بار با كارشناس‌مان صحبت كرد و براي بازي از او مشاوره گرفت. در مجموع سعي كرديم مسائل اجتماعي را ريشه‌يابي كنيم. به نظرتان اين ريشه‌يابي اتفاق افتاده است؟ فكر مي‌كنم بايد سريال تمام شود و بعد درباره اين مساله صحبت كنيم. درست است. نمي‌توان با پخش يك‌سوم از سريال درباره آن قضاوت كرد، اما مي‌توان گفت آيا طرح موضوع تا اين بخش سريال درست انجام شده يا نه. چرا در دختران حوا برخلاف ديگر ساخته‌هايتان از روش كلاسيك براي شخصيت‌پردازي‌ها بهره برديد؟ ما در پنج قسمت اول شخصيت‌ها را معرفي كرديم، چون مجبور بوديم. من مخالف روش كلاسيك فيلمنامه‌نويسي هستم. در دلنوازان اين قواعد را شكستيم و شخصيت‌ها را در دل قصه به بيننده معرفي كرديم. به نظرتان نمي‌توانستيد در سريال دختران حوا اين قاعده را بشكنيد؟ نه، براي اين كه سه خانواده و سه طبقه اجتماعي را بايد بررسي مي‌كرديم. تا زماني كه شما كسي را نشناسيد، نمي‌توانيد با او همذات‌پنداري كنيد. ما بايد شخصيت‌ها را معرفي مي‌كرديم. به عنوان مثال بايد نشان مي‌داديم نيكي كه در رفاه بزرگ شده و حالا وقتي متوجه مي‌شود فرزند خانواده نيست، چه واكنشي نشان مي‌دهد؟ ما بايد اين شكستن را نشان مي‌داديم و مخاطب را با آن درگير مي‌كرديم. مسلما اين مساله زمان مي‌برد و اين دست و بال ما را بسته بود. شما در قسمت هفت مي‌بينيد كه ثريا با كمك هدي بچه‌ها را جمع مي‌كند و به آنها مي‌گويد زماني كه نوزاد بودند جايشان را تغيير داده است. اين اتفاق در قسمت دوازدهم فيلمنامه بود، اما من تعدادي از سكانس‌ها را حذف كردم و آن را در قسمت هفت گذاشتم. يعني چيزي حدود 15 قسمت را در هشت قسمت فشرده كردم و بقيه سكانس‌ها را دور ريختم. احساس مي‌كنم اين كار به ريتم كمك كرده است. اما با وجود اين تا قسمت هفتم ريتم سريال كند بود. بله، قبول دارم، اما ناچار بوديم. از قسمت هفتم ريتم قصه تندتر شده و مخاطب شاهد اتفاقات جديد است. ما بايد ابتدا شخصيت‌ها را به مخاطب معرفي مي‌كرديم تا واقعيت را بفهمند و بعد قصه شروع مي‌شد. نگران نبوديد ريتم كند باعث شود مخاطبتان را از دست بدهيد؟ به چند دليل مخاطب ما حفظ شد و از اين به بعد هم تعداد مخاطب بيشتر مي‌شود. ابتدا طرح موضوع بدرستي انجام شد. يعني قلاب را درست انداختيم، چون در سكانس پاياني قسمت اول مي‌بينيد كه سه دختر جايشان تغيير كرده است. همين مساله باعث شد مخاطب براي دنبال كردن قصه كنجكاو شود. بايد پيدا كردن دختران در قصه مي‌بود و همين از ما زمان مي‌گرفت. تلاش كرديم آن را به حداقل برسانيم و در پنج قسمت شخصيت‌ها را معرفي كنيم. از اين به بعد قصه به حيطه ماجراي اصلي وارد مي‌شود و تعليق‌ها بيشتر خواهد شد. يعني امضاي سهيلي‌زاده از قسمت هشتم اين سريال پررنگ‌تر مي‌شود؟ بله. با پيشرفت قصه تعليق‌ها بيشتر مي‌شود. رمز موفقيت تمام سريال‌هاي دنيا به تعليق‌هايي است كه قصه دارد. به عنوان مثال سريال فرار از زندان با تعليق جلو مي‌رود. برخي مواقع هم تعليق‌ها سر دستي مي‌شود، اما شما را به عنوان بيننده ترغيب مي‌كند. ما سعي كرديم اين كار را انجام بدهيم. معمولا فيلمنامه‌نويسان وقتي فيلمنامه‌هايشان تغيير مي‌كند نسبت به آن موضع مي‌گيرند. سعدونديان نسبت به اين همه دخل و تصرف شما اعتراضي نداشت؟ خوشبختانه سعدونديان جوان با استعدادي است. خيلي به من اعتماد داشت و مشكلي خاصي با او نداشتم. وقتي درباره فيلمنامه حرف مي‌زديم، او هم استدلال‌هاي خودش را داشت و بعد از نتيجه‌گيري تغييرات را اعمال مي‌كرد. اين طور نبود كه او هميشه چشم بگويد. او هم استدلال‌هاي خودش را داشت. برخي مواقع هم من مجاب مي‌شدم. در مجموع با تعامل جلو رفتيم. او نه تنها موضع نداشت، بلكه همراه خوبي هم بود. در سريال دختران حوا همچون ديگر ساخته‌هايتان از بازيگران جوان استفاده كرديد، اما در اين مجموعه برخلاف ديگر كارهايتان شاهد بازي خوبي از بازيگران جوان‌تان بويژه سه تا دختر قصه كه نقش‌هاي اصلي را به عهده دارند، نيستيم. من بر عكس شما فكر مي‌كنم. معتقدم اين سه دختر كاملا در نقش‌هايشان جا افتادند و خيلي خوب بازي كردند. ما در اين سريال يك دختر بزهكار را نشان داديم كه نوع گويش‌اش جاي تحليل دارد. به نظرم در حد اين كه اين دختر بزهكار قابل نمايش باشد اين كار را انجام داديم كه خطري ايجاد نكند. نازنين كريمي به زيبايي نقش گيلدا را بازي كرده، حتي مي‌توانست بيشتر از اين در بازي‌اش بزهكار بودن اين دختر را نشان بدهد، اما ديگر قابل نمايش نمي‌شد. بايد اين ذهنيت را فراموش كنيد كه هر كاري را مي‌توان انجام داد. منظور من نشان دادن هر چيزي نيست، چون بدآموزي دارد، اما معتقدم برخلاف ديگر كارهايتان نتوانستيد بازي خوب از بازيگران جوان قصه بگيريد و رفتار اين سه دختر در بازي كاملا تصنعي به نظر مي‌رسد. مردم برعكس شما مي‌گويند و خيلي‌ها بازي گيلدا و پسرخاله‌اش (پوريا پورسرخ) را دوست دارند. اين نشان مي‌دهد آنها موفق بودند و شخصيت‌ها را بدرستي درك كردند. شايد اگر ايده‌آل نيست به خاطر نوع پرداخت ماست و نه بازي بازيگران جوان. گيلدا يكي از خطوط قرمز قصه بود. معتقدم تا همين جاي كار خيلي خوب به نمايش درآمد و هم اين كه خوب پرداخت شد. فراتر از اين حساسيت‌برانگيز مي‌شد. ما نمي‌خواستيم بگوييم اين طبقه بد است. با وجود آن كه خانواده تنگدست است، اما وقتي پسر خاله كار خلاف انجام مي‌دهد، بعد از مدتي پشيمان مي‌شود. از سوي ديگر مادر خانواده كه فالگيري مي‌كند حاضر نمي‌شود از دخترش پول بگيرد و به او مي‌گويد پولي كه او به دست مي‌آورد، حرام است. او از ديدگاه خودش شغل‌اش را موجه مي‌داند. ما روي مرز حركت كرديم. من از بازي اين سه دختر راضي هستم و بقيه بازيگران هم حرفه‌اي هستند. پوريا خيلي خوب نقش‌اش را بازي كرده است. اميرحسين رستمي در ژانر كاملا متفاوت نمره قبولي مي‌گيرد. ايرج راد كه استاد ماست. گوهر خيرانديش و يكتا ناصر هم خيلي خوب بازي كردند. من از همه بازي‌ها راضي هستم. در صحبت‌هايتان اشاره كرديد نظر مردم درباره بازي‌هاي بازيگران مثبت بود. آيا اين برداشت خودتان است يا نظرسنجي سازمان صدا و سيما؟ از بازتاب‌هاي مردم متوجه شدم. هنوز براي نظرسنجي خيلي زود است. فكر مي‌كنم با قرار دادن خانواده فرهنگي در قصه دختران حوا قصد داشتيد يك خانواده الگو را در اين سريال معرفي كنيد. بله. ما به يك خانواده الگو احتياج داشتيم. وقتي مي‌گوييم طبقه مرفه يا طبقه تنگدست اين مشكلات را دارند به طبقه الگو نياز داريم كه طبقه متوسط است. در جامعه ما همين است. مرفه‌ترين آدم‌ها از نظر ذهني و خانوادگي، خانواده‌هاي متوسط هستند. البته اين قانون نيست، اما طبقه خيلي پولدار مشكلات خاص خودش را دارد. طبقه متوسط الگو است و ما تشويق مي‌كنيم به سمت خانواده الگو برويم، حتي نوع ارتباط دختر و پسر هم اين طور است. وقتي همكار دختر خانواده متوسط (مژگان) از او دعوت مي‌كند تا بيرون از بانك ناهار بخورند و قصدش هم ازدواج است، مژگان با دوستش به محل قرار مي‌رود. اما اين سكانس جزو سكانس‌هاي سفارشي قصه است. وقتي دو نفر عاقل و بالغ هستند و ضمن اين كه روابط و حرفه‌شان مشخص است، بنابراين اين طور برداشت مي‌شود كه اين سكانس كاملا سفارشي ضبط شده است؟ اصلا فكر كنيد سفارشي هم باشد. مگر چه عيبي دارد؟ وقتي الگويي درست است چه اشكالي دارد ما به آن بپردازيم. ما نبايد الگوي غلط به جوانان ارائه كنيم. ما برخي چيزها را كليشه كرديم. من در سريال فاصله‌ها متهم به شعار شدم. بله شعار دادم، براي اين كه بخش‌هايي از قصه به شعار نياز داشت. معتقديد شعار در يك قصه نمايشي خوب است؟ بله. در برخي مواقع خوب است. گاهي مي‌توان يك پيام را با مونولوگ يك صفحه‌اي گفت و برخي مواقع با يك نگاه. نبايد بگوييم هر جا شعار مي‌دهيم بد است و هر جا شعار نباشد خوب است. اتفاقا اين صحبت شما با هدف‌تان در سريال دختران حوا مغايرت دارد. شما در اين سريال يك حكم صادر كرديد و اين كه در طبقه ثروتمند ازدواج‌ها اشتباه است، اما در طبقه متوسط اين طور نيست. يعني ثروتمندان هرگز ازدواج درست ندارند؟ نه. ما حكم نداديم. در سريال دختران حوا و در خانواده دكتر نشان مي‌دهيم اگر ازدواج نيكي موفق نيست، اما خواهر و برادري دارد كه معقول هستند. نقش‌هاي اين دختر و پسر را رضا يزداني و آيلار نوشهري بازي مي‌كنند. همچنين نشان داديم دكتر (ايرج راد) خصوصيات اخلاقي تند دارد. گرچه آدم خوبي است، اما در گذشته‌اش هم اشتباهاتي داشته است. همه ما در زندگي‌مان خصوصيات خوب و بد داريم. اين مطلق نيست. اين طور نيست كه اگر يك نفر جراح خوبي است، بنابراين هيچ وقت هم خطا نكرده است. يك اشتباه ممكن است به اتفاقاتي منجر شود. ما نمي‌خواهيم هيچ طبقه‌اي را محكوم كنيم. ما نياز به طبقه الگو داشتيم و سعي كرديم آن را نشان بدهيم. شما در صحبت‌هايتان به بازي پوريا پورسرخ اشاره كرديد كه خيلي خوب است، اما او همان بازي را دارد كه در بازي‌هاي ديگرش مثل مرد نقره‌اي، صاحبدلان و... ديده‌ايم، چرا شما سعي نكرديد او را در بازي هدايت كنيد؟ كاملا با شما مخالفم. اگر بازنگري به كارهاي قبلي پورسرخ و سريال دختران حوا داشته باشيد، متوجه مي‌شويد او خيلي هم خوب بازي كرده است. من نمي‌دانم شما چه مشكلي با او داريد كه اين گونه مطرح مي‌كنيد؟ من به عنوان كارگردان از بازي او خيلي راضي هستم و مردم هم اظهار رضايت از بازي او كردند. بهتر است نمونه‌اي بياوريد؟ من هيچ مشكلي با پوريا پورسرخ ندارم. مثال هم زدم مثل سريال‌هاي مرد نقره‌اي، صاحبدلان، روز سوم و... . من سريال مرد نقره‌اي را نديدم، اما بقيه آثار او را ديدم و اصلا شباهتي با ديگر كارهايش ندارد. او بازي متفاوتي در سريال دختران حوا دارد. اگر من تخصص دارم مي‌گويم پورسرخ متفاوت است. احتمالا شما از سر لجبازي اين حرف را درباره پورسرخ مي‌زنيد! نه اتفاقا تاكنون هيچ وقت با او مصاحبه نكرده‌ام. برخي بازيگران تيپي براي خودشان خلق مي‌كنند و متاسفانه آن را به كارهاي مختلف مي‌برند و همين باعث تكرارشان مي‌شود. نه، اين طور نيست. پورسرخ بعد از دختران حوا در مرد نقره‌اي بازي كرد. در صاحبدلان هم جنس حركاتش لات‌مآبانه بود، اما با كار ما فرق دارد. اميرحسين رستمي تا پيش از سريال دختران حوا معمولا در طنزهاي شيرين بازي مي‌كرد، چطور شد او را براي ايفاي نقش جدي براي اين سريال انتخاب كرديد؟ اگر در انتخاب بازيگران خطر نمي‌كردم مسلما سهيلي‌زاده نمي‌شدم. شناخت خوبي نسبت به او دارم. وقتي سريال سه پنج دو را كار كردم، احساس كردم اين توانايي را دارد كه نقش جدي هم بازي كند. سعي كردم در سريال دختران حوا از تركيب بازيگران جوان و پيشكسوت استفاده كنم. هميشه تلاش مي‌كنم به فراخور فيلمنامه بازيگران را انتخاب كنم و روي جوانان سرمايه‌گذاري مي‌كنم. اما در بخش‌هايي شاهد هستيم توازن ميان بازي بازيگران حرفه‌اي و كساني كه تجربه‌شان كمتر است حفظ نمي‌شود. نه، اين طور نيست. مطمئن باشيد بازيگران جوان اين سريال كه تجربه بازي‌شان كم بوده، افراد مستعدي هستند. آنها در آينده خودشان را بالا مي‌كشند و جزو اركان آثار نمايشي صدا و سيما و سينما مي‌شوند، چون بچه‌هاي با استعدادي هستند. يعني به نظرتان اين بازيگران آينده درخشاني دارند؟ نمي‌توان از كلمه درخشان استفاده كرد، چون بايد خيلي راه بروند تا درخشان شوند. آنها آينده خوبي دارند. يكي از چهره‌هايي كه فكر مي‌كنم آينده درخشاني دارد و از بچه‌هاي ما بود، حديث ميراميني است. او بازيگر بسيار خوبي است و آينده درخشاني دارد، اما زمان مي‌خواهد تا جا بيفتد. من به ستاره شدن يك شبه اعتقاد ندارم، چون خيلي زود هم افول مي‌كند. با توجه به اين كه اشاره كرديد رشته علوم اجتماعي خوانديد و در طول اين سال‌ها هم در آثارتان به معضلات جوانان پرداخته‌ايد، چرا نمي‌توانيم مفاهيم عميق‌تر را به ملودرام‌هاي شبانه منتقل كنيم و در سريال‌ها طرح موضوع به شكل سطحي انجام مي‌شود و بيشتر سريال‌ها تاريخ مصرف دارند؟ بايد ديد مفاهيم چيست؟ با صحبت شما موافق نيستم. من در كارهايم به مسائلي مي‌پردازم كه اساسي است. دختران حوا قصه سه تا دختر است كه جابه‌جا شدند. روبناي قصه ما ساده، مردم پسند و جذاب است، اما در لايه‌هاي زيرين به مفاهيم عميق‌تر مي‌پردازيم. در اين سريال به مساله روان‌شناسي اجتماعي و جايگاه آدم‌ها توجه كرده‌ايم و اين كه هر كس وقتي در يك محيط ديگر قرار بگيرد چه نوع رفتاري خواهد داشت. بحث عمده ما در اين سريال محيط و وراثت است و اين كه وقتي محيط تغيير كند چگونه رفتار آدم‌ها عوض مي‌شود. آنها اوج مي‌گيرند يا سقوط مي‌كنند. در سريال آخرين دعوت انديشه ديني آدم‌ها را ريشه‌يابي كرديم. برخي الان مي‌گويند اگر ما در زمان امام حسين(ع) بوديم حتما در ركاب ايشان خدمت مي‌كرديم، ولي همين آدم‌ها ممكن است در همان دوره به خاطر يك خواسته زميني لباس اشقيا را مي‌پوشيدند. در سريال دختران حوا هم به مساله مهم محيط و وراثت پرداختيم. البته براي اين كه مخاطب بيشتر متوجه قضيه شود بايد به او كمك كنيم. منتقدان و خبرنگاران هم به اين وضع كمك كنند و آسيب‌شناسي كنند. چه جايگاهي براي سريال دختران حوا قائل هستيد؟ بايد بگذاريم سريال تمام شود و بعد ببينيم نظر مخاطب چيست؟ من به نظر مخاطب اعتقاد دارم. به عنوان مثال من از سريال آخرين دعوت انتظار مخاطب 80 درصدي نداشتم. همين كه 60 درصد هم مخاطب داشت، به نظرم خيلي هم خوب است. من هميشه براي نظر مخاطب احترام زيادي قائل هستم. پس اجازه بدهيد اين سريال تمام شود تا بهتر قضاوت كنيم

۰

دیدگاه تان را بنویسید

 

نیازمندیها

تازه های سایت