علامهای که 40 سال شام نخورد/ عکس
شیخ آقا بزرگ به حقیقت مردى خستگى ناپذیر و نستوه بود. همیشه در تلاش و تکاپو و شیفته کار و تحقیق بود. اگر مجموعه آثار ماندگارش یک جا گردآورى و تحقیق شود سر به صد جلد خواهد زد. او از همان نخستین روزهاى ایام جوانى دست به استنساخ دهها نسخه کمیاب و کتاب معتبر زد و تا آخر عمرش که قامتش از خمیدگى حالت رکوع دایم یافته بود باز سر در کتاب و دست در قلم داشت.
فارس: چیزى که علامه به آن نمىاندیشید، راحتى و رفاه بود. آقا بزرگ تهرانى حتى فرصت شام خوردن را در شبها نداشت و مىگفت: «چهل سال است که شام نمىخورم.»
سیزدهم ذیالحجه مصادف است با سالروز وفات علامه شیخ آقا بزرگ تهرانی، معروف به صاحب الذریعه که نام اصلی وی محمد محسن بود و بعدها «منزوی» لقب گرفت، از دانشمندان کتابشناس قرن چهاردهم هجری است و با تألیف دایرةالمعارف بزرگ الذریعه و کتاب طبقات «اعلام الشیعه» گام بزرگی در شناسایی آثار و نسخ خطی اسلامی در حوزههای مختلف علوم برداشت.
علامه آقا بزرگ تهرانی
* تندیس تلاش و تحقیق
شیخ آقا بزرگ به حقیقت مردى خستگى ناپذیر و نستوه بود. همیشه در تلاش و تکاپو و شیفته کار و تحقیق بود. اگر مجموعه آثار ماندگارش یک جا گردآورى و تحقیق شود سر به صد جلد خواهد زد. او از همان نخستین روزهاى ایام جوانى دست به استنساخ دهها نسخه کمیاب و کتاب معتبر زد و تا آخر عمرش که قامتش از خمیدگى حالت رکوع دایم یافته بود باز سر در کتاب و دست در قلم داشت.
با این همه کار و کوشش، خانهاى بىآلایش و بسیار ساده داشت و همیشه دور وبرش آکنده از اوراق و اسناد و دفاتر بود و کتابها چون ستارگان بىشمارى او را که براستى ماه تابان در آسمان تحقیق و تألیف بود را همیشه در حصار تماشایى خویش داشت. خانه ساده او پناهگاه پژوهشگران و مرجع محققان بود. درب خانه و کتابخانه آقا بزرگ تهرانی پیوسته به روى محققان باز بود. چیزى که شیخ به آن نمىاندیشید راحتى و رفاه بود. محقق تهرانى حتى فرصت شام خوردن را در شبها نداشت و مىگفت: «چهل سال است که شام نمىخورم.»
از سید محسن امین عاملى، نویسنده «اعیان الشیعه» نقل مىکنند که گفت:
«براى تهیه اسناد اعیان الشیعه که به شهرها سفر مى کردم، در کربلا به کتابخانه شیخ العراقین وارد شدم و از متصدى آن خواستم که یک هفته کتابخانه را در اختیار من بگذارد. پذیرفت مشروط بر اینکه در این هفته میهمان او باشم. شبى به من اطلاع داد امشب میهمان دیگرى هم داریم و آن «شیخ آقا بزرگ» بود که اسمش را شنیده بودم. هنگامى که او را زیارت کردم و بحثى میان ما درگرفت فهمیدم که او تنها یک فهرستنگار نیست بلکه اطلاعات فقهى، اصولى و فلسفى وسیعى نیز دارد. از این رو مسرور شدم.
ساعت چهار و نیم شب بود که خستگى بر من غالب شد و خوابیدم. از خواب که برخاستم دیدم شیخ آقا بزرگ نخوابیده و همچنان مشغول یادداشتبردارى است. از او پرسیدم نمىخوابید؟ فرمود: من هنوز نشاط دارم و نخوابید. ما هفت شبانهروز در آنجا بودیم. ایشان استراحت منظمى نداشت و مىفرمود ما براى استراحت به اینجا نیامدهایم و من با وجود اینکه پرکار بودم به ایشان غبطه میخوردم.»
* آقا بزرگ تهرانی، عالمی که به دلیل انتقاد از کتابش از چاپ آن چشمپوشی کرد
داشتن روحیه انتقادپذیری و سعه صدر، یکى دیگر از صفات بارز علامه آقا بزرگ تهرانی بود تا آنجا که در برابر انتقاد علامه «کاشف الغطاء» از انتشار کتابش «النقد اللطیف» و ترجمه آن چشمپوشى کرد و هیچ اندوهگین نشد از استبداد رأى و خودمحورى اجتناب مىکرد. از اخبار روزگارش آگاه بود و خطوط سیاسى عصرش را مىشناخت و در نهضت مشروطه در صف مشروطه خواهان و از طرفداران آخوند خراسانى بود و در قیام «میرزا محمدتقى شیرازى» که به استقلال عراق انجامید شرکت داشت. زمانى که مدارس به سبک جدید، یکى پس از دیگرى در شهرهاى مسلمان نشین تأسیس مىشد خرسندى خویش را اعلام داشت و مردم را به شرکت در این کار خیر و عمومى فرا خواند.
* غریو غیرت و نور
پیشترها حاجى خلیفه دائرة المعارفى را در کتابشناسى مسلمانان ترتیب داده و آن را با نام «کشف الظنون» منتشر ساخته بود. وى از سر تعصب مذهبى، بسیارى از آثار شیعه را نادیده گرفته و هیچ نامى از آنها به میان نیاورده بود و گاه گاهى هم اگر از کتابهاى شیعه یاد مىکرد بسیار گذرا و همراه با تحقیر و تحریف بود. به همین علت یکى دیگر از مخالفان شیعه، از سر غرضورزى و عناد نوشته بود:
«شیعه را آثار یا کتابهایى نیست تا آیندگان آنها بتوانند در علوم مختلف از آنها سود برند و آنها به ناچار طفیلى دیگران بوده و بر سر سفره دیگران مىنشینند و ...». جرجى زیدان، نویسنده معروف مسیحى نیز، جسارت و جفا را در این اجحاف و حقکشى از حد گذراند. وى پا را از همه فراتر نهاد و با غرضورزى، در کتاب خود «تاریخ آداب اللغه» چنین نوشت: «شیعه طایفهاى بود کوچک و آثار قابل اعتنایى نداشت و اکنون شیعهاى در دنیا وجود ندارد.»!
اینجا بود که غیورمردان بزرگى از اندیشمندان معاصر شیعى قیام کردند تا جواب دندانشکنى به آن یاوه سراییها دهند آنان با غیرت دینى، دست به خلق آثارى زدند که هر یک چون آذرخشى در آسمان فرهنگ و ادب غریدند و درخشیدند و آتش به خرمن خرافه بافان زدند. این شد که شیخ آقا بزرگ و دو همردیف و دوست علمىاش، سیدحسن صدر و شیخ محمد حسین کاشف الغطاء، همپیمان شدند تا هریک در باب معرفى شیعه و فرهنگ غنى تشیع، کارى را به عهده گیرند و سخن این نویسنده مغرض را به دهنش باز پس بکوبند.
قرار شد علامه «سید حسن صدر» درباره حرکات علمى شیعه و نشان دادن سهم آنان در تأسیس و تکمیل علوم اسلامى تحقیق کند. ثمره کار او کتاب «تأسیس الشیعه لعلوم الاسلام» شد. این کتاب در سال 1370 هجری قمری در 445 صفحه چاپ شد و شیخ آقابزرگ در چاپ آن نیز دخالت داشت. اما علامه شیخ محمد حسین کاشف الغطاء قرار شد کتاب «تاریخ آداب اللغه» جرجى زیدان را نقد کند و اشتباهات وى را باز گوید. وى این کار را کرد و نقدى جامع و علمى بر هر چهار جلد کتاب زیدان نوشت ... اما شیخ آقا بزرگ - از میان این سه یار علمى - متعهد شد فهرستى براى تألیفات شیعه بنویسد.»
و چنین بود که کار بزرگ و جامعى با نام «الذریعه» در فرهنگ شیعه آغاز شد که حاوى فهرست دیوانهاى شاعران شیعه است، شمار جلدهاى الذریعه به 29 جلد مىرسد.
علامه شیخ آقا بزرگ تهرانی، روز جمعه 13 ذیحجه 1398، پس از 96 سال عمر با عزت که بیشتر آن را در کتابخانهها و با کتاب و قلم گذرانده بود دار فانی را وداع گفت و در نهایت نیز در میان کتابها در کتابخانه عمومی خود به خاک سپرده شد. آن روز غمبار، در مدارس رسمی نجف هم برای نخستین بار، به خاطر تکریم مردی از مردان بزرگ دین و دانش ، تعطیل شد و شاعران و سخنوران در مجالس بسیاری که تا چهلم درگذشت او در شهرهای مختلف عراق و ... برگزار شد، داد سخن دادند.
دیدگاه تان را بنویسید