سرویس فرهنگی «فردا»: تأثیرگذاری مثبت و ایجاد روندی رو به رشد و پایدار در مدیریت و سازما
ندهی نیاز به الگوها و قوانین مهم و با اهمیتی دارد. الگوهایی که پیش از هر چیز باید با فرهنگ و تمدن و نوع نگاه جامعهی هدف مورد نظر همخوانی داشته باشد و نه با کسی که این رویهها زاییدهی فکر و اندیشه اوست؛ چراکه اگر نوع نگاهی که یک فرد به جامعه خویش دارد و حتی شاید تبعات مثبتی نیز برای آن جامعه به بار آورده باشد، در جامعه دیگری که ارزشها و تعاملات آن با اجتماع نخست نابرابر و یا حتی متضاد است، اجرا گردد بیگمان جامعه دیگر را نه تنها در مسیر بهبود قرار نخواهد داد بلکه رو به افول و تناقض اندیشهها خواهد برد. از این روست که اگر لباس زیبایی یافتیم که واژهها و عبارات آن را پرطمطراق جلوه میداد باید به قامت متناسب آن بیاندیشیم نه کارکردهای فعلی آن جامه! اگر نمایشگاه کتابی برگزار شود یا حتی وارد یک کتابفروشی ساده نیز شوید، با انبوه کتبی که درباره رسیدن به موفقیت نوشته شدهاند و البته عمدتاً رویکرد روانشناسانه دارند مواجه
خواهید شد. اغلب این کتابها یا مجموعههای مشابه، ادعا میکنند که رمز و راز موفقیت و نیل به پیروزی و رستگاری را در خود جای دادهاند و به مخاطب چنین القا میکنند که با مطالعه آنها و تکیه بر نفس و بنیانهای خود چنین مسیری را خواهد پیمود. در بین نویسندگان این کتابها نامهای آشنایی چون راینز، وین دایر، لوییز هی و ... به چشم میخورد و البته در بین آنها «برایان تریسی» جایگاه خاصی دارد. در خبرها آمده است که برایان تریسی نویسنده و متفکر مشهور ـ که دست کم نام کتاب «قورباغهات را قورت بده»ی او را شنیدهاید ـ به زودی به ایران خواهد آمد تا در سمیناری با عنوان بمتنی بر خودش به سخنرانی بپردازد. تریسی یکی از نویسندگان و سخنرانان مشهور در حوزه مدیریت، رهبری، کسب و کار و موضوعاتی نظیر اینهاست و از جمله متفکران با رویکرد Self Help میباشد. بازار کتاب ایران نیز همانند بسیاری از کشورهای جهان که تألیفات و سخنرانیهای او بدانها راه یافته است، تحت تأثیر ترجمههای مختلفی از کتب او قرار دارد و اغلب این مجموعهها با شعارهایی جذاب و محتوایی انگیزشی سعی در القای تفکرات و اندیشههای خود در ذهن مخاطب دارند. این نوشتهها و کتب که
امروز دیگر به یک جریان فرهنگی تبدیل شده است به شدت در ذهن برخی از افراد جامعه تأثیر گذارده و رویکردهای کارکردی مختلفی بدانها داده است. یکی از کلیدیترین نظریات این جریان، قانون جذب است . قانون جذب يا نظريه راز، همان قانون جاذبه عمومي در حيطه افكار است. اين قانون مي گويد تمام چيزهايي را كه ما تصور مي كنيم، به سوي ما جذب مي شوند. انسان همه امكانات مادي و معنوي از قبيل مردم، شغل، شرايط زندگي، ثروت، سلامتي و غيره را با قدرت فكر خود جذب مي كند و مي توان زندگي را به طور كلي، تجلي افكار انسان دانست كه به وقوع مي پيوندد و در اين صورت اين انسان است كه اراده مي كند به آرزوهايش برسد و به هر چيزي فكر كند، به آن مي رسد. بنابراين طبق اين نظريه، شما ميتوانيد در سه گام خواستن، باور و تجسم به آرزوهاي خود دست پيدا كنيد. درباره پيشينه اين قانون، نظريه پردازان آن مي گويند حكمرانان و بزرگان نه تنها اين راز را مي دانستند، بلكه مورد استفاده نيز قرار مي دادند، اما از آنجا كه مي دانستند در صورت كشف اين راز، همه از آن استفاده مي كنند، سعي در مخفي كردن آن داشتند. اما به بهانه حضور او در ایران و ایجاد موقعیتی مستقیم برای سخنرانی
حضوری او در کشورمان، به سؤالی کلیدی میپردازیم: آیا به واقع رویکرد چنین نویسندهای و نویسندگانی بر اساس الگوهای متناسب ایرانی و اسلامی است؟ پاسخی که باید به این پرسش داد، ریشه در عرفانهای نوظهور و حواشی مربوط به آن دارد. علی محمدی از اساتید و کارشناسان این حوزه در این زمینه میگوید: «برايان تريسي قانون جذب را مطرح ميکند و معتقد است انسان براي موفقيت مي تواند انرژي هاي کهکشان را جذب کند و يا اينکه به هر چيز فکر کني، برايت اتفاق مي افتد و اين در حالي است که در اسلام معتقديم هرچه خدا خواست همان مي شود توفيق را خدا مي دهد». همچنین در این زمینه حجت الاسلام شریفی دوست ـ عضو کارگروه عرفانهای نوظهور نهاد رهبری در دانشگاهها ـ در باره اشکالات فلسفی و علمی تئوری جذب اظهار میکند: « ر اين فرضيه، اشكالات گوناگوني وارد است. اولين اشكال، عدم عموميت و شمول اين فرضيه است. مدعيان اين نظريه آن را به عنوان قانون مسلم و تخلف ناپذير مي پندارند، در حالي كه بسياري از افراد اهدافي داشته اند اما به مراد خويش دست نيافته اند. اشكال ديگر، نگاه غيرارزشي نظريه پردازان جذب به امر خوب و بد است. در اين نظريه حرفي از خوبي و بدي زده
نمي شود و صرفا خواست و ميل انسان ملاك است. اشكال سوم، تاكيد اين فرضيه مطلوب هاي حسي و مادي و زودگذر و ناديده گرفتن گرايشات معنوي انسان است. اشكال ديگر كه به صراحت در فيلم راز عنوان ميشود، عدم ابطالپذيري آن است. از نكات عجيب اين است كه هيچ گاه نمي توان اين فرضيه را ابطال كرد، زيرا تا آخرين لحظه عمر، فرد بايد منتظر باشد تا شايد آن لحظه، لحظه رسيدن به آرزويش باشد. اشكال ديگر، توجه به آمال و انگيزه هاي انسان است و عدم توجه به اقدام عملي، برنامه ريزي و مشورت است. نكته ديگر اين كه اگر اين گفته مدعيان جذب را بپذيريم كه بزرگان بشريت اين نظريه را فهميده بودند، ولي آن را فاش نكردند، چگونه ناكامي ها و شكست هاي آنها را توجيه مي كنند». از بُعد دیگر باید به جنبه کارکِردی این مسأله نیز توجه نمود. آیا افرادی که به سمت و سوی کتابهای نوسندگانی چون برایان تریسی متمایل میشوند واقعا باور دارند که با خواندن یک کتاب دربرگیرنده رگههایی از عرفانهای نوظهور، میتوانند زندگی خود و خانوادهشان را متحول کنند؟ امروز که تریسی در کشور ما حضور پیدا میکند و برای چند صد مدیر در ردهها و صنوف مختلف سخنرانی میکند، آیا این امر امید
روشنی به اصلاح نظام مدیریت و سازماندهی در کشور ایجاد می کند و اساسا از یک همایش این چنینی، چیزی بر میآید؟! آیا به قدر کافی الگوهای عمیق بومی و مکتبی خود را در مدیریت دادهکاوی و تجزیه و تحلیل و عملیاتی کردهایم که امروز به مکتبهای غیر متناسب با معیارهای اصلی و اندیشهای خویش روی آوردهایم؟
دیدگاه تان را بنویسید