دلخوری یک نماینده مجلس از "فیتیله"
مسلمی گفت: آقای فروتن یک بار نقش الاغی را بازی کرد و در آن می گفت من نماینده الاغ ها هستم و چرا به ما انقدر بار می بندید و همش باید کار کنیم؟ یک نماینده مجلس با ما تماس گرفته بود که دست شما درد نکند، دیگر ما الاغ شدیم؟ من هم گفتم شما چرا به خودت گرفته ای این حرف را؟ ما به بچه های روستایی نشان می دهیم که چطور با حیوانات بهتر برخورد کنند.
آنها که میان کودکان از محبوبیت بالایی برخوردار هستند، هر کدامشان دو فرزند دارند و معتقدند برنامهای که برای کودکان ساخته می شود باید با محتوا و پیام باشد و هر خوراکی مناسب کودکان نیست.
این گروه سه نفره که این روزها مشغول بازنویسی سری جدید برنامهشان هستند، در خبرگزاری فارس حضور یافتند و از سختی کار برای کودک تا خاطرات نگفته شان گفتند که متن کامل آن را در ادامه می خوانید:
مدتی است برنامه زنده ندارید؟ چرا پخش زنده متوقف شده است؟
مسلمی: ویژه برنامه عید که تمام شد، برنامه تولیدی بود و یکی از برنامههای خوب شبکه دو شناخته شد. بعد از آن دوست داشتیم با شکل و شمایل جدیدی و به صورت تلفیقی و تولیدی برنامهای بسازیم که با 8 سال برنامهای که ساختهایم متفاوت باشد، هنوز شرایط تولید مهیا نشده است که ما بتوانیم سری جدید را مهیا کنیم.
این کندی از طرف شماست یا از طرف شبکه است؟
مسلمی: ما طرح و برنامه ریزی خود را انجام داده و آماده کاریم اما تولید برنامه به قدری برنامه ریزی احتیاج دارد و ما قصد داریم سری جدید را طوری روی آنتن ببریم که 50 درصد آن زنده و 50 درصد آن تولیدی باشد. این شرایط باید از طرف صداوسیما و سازمان برای ما مهیا شود. یک مقدار در این زمینه کند پیش می روند و انشاءالله این اتفاق بیفتد تا ما سری جدید را زودتر برای مردم آماده کنیم. برای اینکه مردم علاقه زیادی دارند، فعلا گلچین برنامهها پخش میشود.
پیشبینی شما برای آغاز تولید چه زمانی است؟
مسلمی: بعید می دانم قبل از مهر این اتفاق بیفتد. اگر شرایط خوبی از طرف شبکه مهیا شود، به مهر می رسد.
در سری جدید برنامه قصد دارید به چه مواردی توجه کنید؟
مسلمی: فیتلیه از صفر تا صد تغییرات اساسی خواهد کرد. ما فیلم های کوتاهی آماده کرده ایم که بچه ها این فیلم های کوتاه را ببینند. البته من علاقه ای ندارم از آیتم های جدید حرف بزنم چون بلافاصله کپی برداری می شود.
چطور؟
مسلمی: مثلا ما جمعه که برنامه را اجرا می کنیم، تا جمعه بعد کپی برداری در گروه های دیگر اتفاق می افتد. اما همین را بگویم که تغییرات اساسی خواهد بود.
ما به عنوان یک گروه نمایشی سالهاست که اجرا می رویم و سالهای سال تجربه داریم. در این میان برخی برنامه سازها از ما الگوبرداری می کنند که با کپی کردن فرق دارد ولی در این مورد فقط نام برنامه عوض شده و بقیه کپی برداری است که این موضوع جالب نیست.
به هر حال کار اشتباهی است و بیشتر برنامه های کودک دچار این معضل هستند و شما نوآوری در این کارها کم می بینید. همه برنامه ها در حال شبیه شدن به هم هستند و فقط نام آنها عوض می شود. در آثار نمایشی هم ما در حال فاصله گرفتن از کار کودک هستیم.
فیتیله کار کودک نیست و مختص خانواده است. این موضوع باعث ایجاد تصور غلط میان برنامه سازان شده و گروهی فکر می کنند که برنامه فتیله مختص کودکان است، در حالی که این طور نیست.
شما اتاق فکر هم دارید؟
مسلمی: بله. ما به شکل تیمی کار می کنیم. تیم نویسنده، شاعر و آهنگسازان ما بیش از 12 نفر هستند و دوستانی هستند که برنامه ها را روانشناسی می کنند. با مرکز پژوهش های صداوسیما نیز در ارتباط هستیم که از چه جنبه ای به کار نگاه کنیم و کل کار به صورت تیمی ساخته می شود و برای برنامه های زنده تقریبا تمام روز هفته درگیر آماده سازی برنامه هستیم.
اولویتهای شما در برنامهسازی چیست؟
مسلمی: اولویتهای ما اول این است که 50 درصد شور و نشاط و انرژی به مخاطب خود بدهیم. یک هفته کار و تلاش و تحصیل چه برای پدر و مادر و چه برای بچه ها کمی خسته کننده است. ما تلاش می کنیم تا به بچه ها انرژی بدهیم که حاوی پیام های مهمی باشد. مثلا ما رصد می کنیم که مشکلات جامعه ما چیست؟ مثلا تنهایی بچه ها علی رغم اینکه در کنار خانواده ها هستند. اطلاعاتی که می گیریم، متوجه می شویم که مثلا در مدرسه چه مشکلاتی دارند یا کامپیوتر چه تاثیراتی دارد. حتی به بحث کودک آزاری نیز می پردازیم و همه آنها را در برنامه مان لحاظ کنیم.
بحث شور و نشاط برنامه از جمله مواردی است که محل نقد به شما بوده و برخی معتقدند که موسیقی به کار رفته در فیتیله در جاهایی خیلی تند می شود؟
مسلمی: به هر حال همیشه کارهایی که انجام می شود چه خوب و چه بد مورد انتقاد هستند. ما باید ببینیم این شور و نشاط در بچه های ما سقفی دارد یا خیر؟ گاهی این شور و نشاط بیشتر در بزرگسالان ما ایجاد می شود.
پس قبول دارید که آهنگها حتی برای بزرگترها هم از حد خارج میشود؟
مسلمی: مثلا ما ملودی قدیمی را استفاده می کنیم. بزرگترهای ما چون قبلا آن را شنیده اند فکر می کنند که این شور و نشاط از حد خود گذشته است. اما این ملودی را بچه ها اصلا نشنیده اند.
ما در آن ملودی چه حرف و پیامی به بچه ها منتقل می کنیم؟ این نکته ای است که مورد اغفال واقع می شود.
چنین مواردی است که گاهی مورد انتقاد قرار می گیرد. در حالی که اگر ما همان ملودی قدیمی را قبلا با مثلا آموزش خواص شیر شنیده بودیم، یاد همان موارد می افتیم. ما همواره از سوی بزرگسال مورد انتقاد واقع می شویم. چون بچه ها یک ذهن کاملا پاکی دارند. بعد هم باید قبول کنیم که به خاطر شرایط شهری بچه های ما آن شادی و نشاط قبل را ندارند. بچه های آپارتمان نشینی که شادی و نشاط خود را تخلیه نمی کنند و دوستی نمی کنند و بیشتر تنها هستند. وقتی جمعه ها در کنار پدر و مادر ترانه شادی بشنوند و چیزی هم یاد بگیرند، اشکالی ندارد.
البته ایراد بر کار ما وارد است و نمی خواهم بگویم برنامه ما بدون ایراد است. اما ما به این شادی اعتقاد و ایمان داریم و می بینیم بچه ای که بیمار است و سرطان دارد بیننده ماست تا بچه ای که در دورافتاده ترین نقاط ایران زندگی می کند. ما داریم کودکانی را که تا ساعت هفت شب نمی توانند از گرمای هوا بیرون از خانه بروند. آنها از صبح تا بعد از ظهر بیکار هستند و این تلویزیون است که در این مدت به آنها خوراک می دهد. این شور و نشاط را باید تا جایی که می توانیم به جامعه تزریق کنیم البته تا جایی که خط قرمزها را نشکنیم و از آنها عبور نکنیم. تلویزیون هم خوشبختانه همواره این نگاه را به ما داشته و گفته که چون کار فرهنگی و آموزشی انجام می دهید استفاده از این میزان شادی اشکالی ندارد.
به هر حال یک عرفی در بحث موسیقی در کشور ما وجود دارد و این نقد به برنامه شما وارد است که ریتم موسیقی های شما خیلی تند است و حتی برخی از حرکات شما نیز علی رغم خنده دار بودنش، شبیه رقص است. آیا در تلویزیون حدی برای شما وجود دارد؟ و مدیران به خاطر موسیقی به شما تذکر نمی دهند؟
مسلمی: بله. ما تذکرات بسیاری گرفته ایم ولی نگاه خیلی بازی هم به برنامه ما بوده است. از این جهت که ما در زمینه موسیقی با دو روحانی روبرو شده ایم که نگاه های کاملا متفاوتی از لحاظ شرعی به ما ارائه کرده اند. هنوز مطلب روشنی در این زمینه نداریم و نمی دانیم کدام موسیقی برای کودک مشکل دارد؟
تا به حال تذکرات تا حد توقف برنامه پیش رفته است؟
مسلمی: خیر. خوشبختانه نگاه سازمان صداوسیما به این برنامه بسیار خوب بوده است. ضمن اینکه موضوع برنامه ما مسائل روز است. واقعیت جامعه است. نکته این است که اصلا برای برنامه کودک هزینه نمیشود و هیچ وقت با این حوزه جدی برخورد نمی شود. همه گروه های حرفه ای برنامه ساز هم از این گروه به گروه های دیگر رفته اند و می گویند فیلم و سریال سازی پول دارد.
بیشترین بودجه کار کودک در حد ج است و الف و ب هرگز. با چنین شرایطی ما چطور باید برنامه ای بسازیم که 90 درصد مخاطب را به خود جذب کند؟ جذابیت تصویری هم نمیتوانی داشته باشی. برنامه 8 سال در استودیو ساخته شده، دیگر معجزه که نمی توان کرد. کدام برنامه این مدت دوام آورده؟ آن هم به صورت روتین و هفتگی. برنامه یک نمک هایی لازم دارد، نه اینکه از حد و مرز خودمان عبور کنیم. ما به بچه یتیم و بیمار هم سر زده ایم و سعی کرده ایم شادی او را هم تامین کنیم.
هرکدام از شما متعلق به کدام شهر ایران است؟
فروتن: من لر بروجرد هستم، آقای مسلمی متعلق به روستاهای ارومیه و آقای گلی متعلق به تهران و همچنین شمال کشور هستند.
لهجههای مختلف را چطور یاد میگیرید و از آنها استفاده میکنید؟
مسلمی: به خاطر سفرهای بسیاری که به شهرهای مختلف داریم با لهجه ها آشنا شده ایم.
مثلا در مورد هموطنان لر معمولا از یکسری لباسهایی استفاده میکنید. نگران نیستید که به این شکل تیپ سازی می کنید؟
فروتن: خیر. برای اینکه شما الان را نگاه می کنید که به اصطلاح خیلی ها شهری شده اند. اما در چند سال قبل تیپ لباس ها همین شکل بود. همین الان به روستاهای لرستان بروید خیلی ها کلاه نمدی به سر دارند و سبیل هایشان هم بلند است. ما قصد توهین به کسی را نداریم و در قالب طنز و شوخی لباس اقوام مختلف را به کودکان نشان می دهیم.
مسلمی: البته ما به قدری در شکل های مختلف حاضر شده و چینی شده ایم، ترک شده ایم، یانگوم شده ایم و ... کسی این تغییر شکل ما را توهین نمی داند.
فروتن: اتفاقا ما چند سال پیش سریالی به نام عکاسخانه را کار کردیم و یکی از تشویق هایی که به خاطر آن کار از سوی مجلس از ما شد، این بود که این تنها سریالی بوده که بازیگران آن از دو لهجه رایج در مملکت استفاده کرده اند و هیچ کس هم دیگری را مسخره نکرده بود. چون من شخصا به دنبال آن شخصیت گشته بودم و در آدم های بروجرد آن را پیدا کردم. ترکیبی از چند نفر بود که من آنها را اطراف خود دیده و لمس کرده ام.
مسلمی: مثلا من آن عکاس را شخصیتی برگرفته از عمویم پیدا کرده بودم. فردی که ما او را می دیدیم همواره آرامش می گرفتیم.
البته ما از هرچه استفاده کنیم بالاخره یک ایرادی بر ما هست. مثلا آقای فروتن یک بار نقش الاغی را بازی کرد و در آن می گفت من نماینده الاغ ها هستم و چرا به ما انقدر بار می بندید و همش باید کار کنیم؟ یک نماینده مجلس با ما تماس گرفته بود که دست شما درد نکند، دیگر ما الاغ شدیم؟ من هم گفتم شما چرا به خودت گرفته ای این حرف را؟ ما به بچه های روستایی نشان می دهیم که چطور با حیوانات بهتر برخورد کنند.
یک سوالی که در مورد برخی نقش های شما وجود دارد این است که شما چه اصراری دارید که به سراغ جاهل های قدیمی می روید. آدمهایی که ضد فرهنگ هستند و اتفاقا الان هم مصداقی ندارند.
فروتن: اتفاقا ما این جاهل ها را به صورت نقش منفی نشان می دهیم که همیشه مدعی و طلبکار هستند و این خودش یعنی طرف خودش ایراد دارد. آن هم همیشه دست فروش ماست که سروصدای بقیه همسایه ها را در می آورد.
* مسلمی: ما بیش از 150 آیتم نمایشی داریم و در کنار آنها هم این شخصیت به صورت بسیار کمی وجود دارد.
شما یک بخش اجرای دعا هم دارید که برخی عنوان می کنند که این آیتم به شما تحمیل شده است. آیا واقعا اینطور است؟
مسلمی: هیچ چیزی را سازمان به برنامه ما تحمیل نکرده است. اگر ما به کربلا رفته و شعر خوانده ایم خواست خودمان بوده است. اگر دعا را در برنامه ها باب کردیم و الان همه برنامه های کودک دعا می خوانند، خواسته خودمان بوده است. در سری جدید مباحث دینی نیز حدود 40 تا 50 درصد شکل و رنگ بهتری دارد.
فروتن: ما همیشه آخر برنامه مان را با دعا می بندیم. یک شبکه ترکیه ای گزارشی تهیه کرده بود که یک برنامه نمایشی در ایران هست که حدود یک ساعت و نیم تا دو ساعت با بچه ها شادی می کند و آخر برنامه را با دعا تمام می کند. آن گزارش از ما ایراد گرفته بود در حالی که برای ما مهم نیست. آنها فکر می کنند ما هم باید مثل خودشان با حضور خواننده های رنگارنگ بچه ها را تربیت کنیم که اصلا در فرهنگ ما جایی ندارد. پدر و مادرها هم از این جریان استقبال کردند و گفتند بچه های ما اگر از زبان شما بشنوند که باید نماز بخوانند و یا دعا کنند برایشان لذت بخش تر است تا اینکه ما به آنها بگوییم.
مسلمی: ما هیچ آیتمی را به زور و تحمیل در برنامه نگنجانده ایم و در سری جدید هم این موضوع پررنگ تر خواهد بود. آقای ضرغامی هم به ما گفتند که به شما اطمینان دارم و هر کاری که بهتر است انجام دهید.
در برنامه های پرطرفدار که بیشتر هم دیده می شوند و بیشتر هم مورد انتقاد و ارائه نظرهای گوناگون قرار می گیرند، برنامه سازان با مدیران ارشد هماهنگ می کنند و کار را با هماهنگی آنها پیش می برند. این اتفاق برای شما هم افتاده است؟
مسلمی: ما دو سه بار بیشتر با آقای ضرغامی صحبت نداشته ایم ولی دورادور حمایت های ایشان را در برنامه مان احساس کرده ایم.
چرا هیچ وقت از جدایی تان از آقای قناد نگفتید؟
مسلمی: ما سه نفر همیشه با هم بوده ایم و با تهیه کنندگان و کارگردان های مختلفی کار کرده ایم اما این بار تصمیم گرفتیم که به شکل دیگری کار کنیم.
الان چه کسی تهیه کننده کار است؟
فروتن: نماینده ای از طرف سازمان صداوسیما به نام آقای طبیبی.
این برنامه تنها برنامه ای است که از استودیو خارج شده و حتی به نقاط دور دست کشورمان و مناطق محروم هم سفر کرده، این ایده از کجا آمد؟
گلی: چون در برنامه فیتیله ما سعی کردیم به همه مسائل بپردازیم، فیتیله محبت را هم بنا کردیم. بنی ادم اعضای یکدیگرند می تواند موید همین حرف باشد که ایران فقط تهران نیست. ایران، ایران است با تمام استان ها و بخش هایش و وظیفه انسانی ماست. نمونه هایی که پخش شده، با اجازه بوده تا آبروی کسی نرود و یک جوری بیدار کردن وجدان های خفته 11 ماه سالمان است که ما در ماه مبارک رمضان، تازه یادمان می افتد که یک گونی برنج صدقه سری به کسی بدهیم. در حالی که یازده ماه دیگر سال چه می شود؟
آن هم در کشوری که این همه سرمایه است. الحمدلله در کشوری زندگی می کنیم که از هر نظر قوی و ثروتمند است. وظیفه ای هرکسی در کشور این است که به دیگران کمک کند. ما به جاهایی رفتیم که نیازمند ساده ترین وسائل زندگی بودند. در طول این بازدیدها با موسسه عترت فاطمه آشنا شدیم و متوجه شدیم که یک خانواده با 100 هزار تومان زندگی اش از این رو به آن رو می شود. در حالی که 100 هزارتومان برای بسیاری پولی نیست. بعد فکر کردیم که اگر فیلمی ساخته و پخش شود، رویکردی که نسبت به شرع مقدس که پیامبر نسبت به همسایه هایشان داشتند احیا شود.
عده ای به ما انگ زدند و گفتند که اینها رقاصی شان را روی آنتن می کنند و این هم پوششی برای همان کارهایشان است. برخی هم گفتند که چنین کاری ریا است، ما هم گفتیم باشد اگر شما این طور فکر می کنید، مهم نیست. شما همان جوانمرد باقی بمانید ما هم ریا می کنیم.
ما در فیتیله محبت تلاش کردیم تا خیرین دوباره به کمک نیازمندان بیایند. هرکس به اندازه وسع خود به نیازمندان کمک کند.
در مدتی که شما به این مناطق محروم رفتید، چه خاطراتی برایتان رقم خورد؟
گلی: ما در برخی مناطق روستایی محرومیت های زیادی را دیدیم که البته گفتند نباید سیاه نمایی کنید و ما هم به احترام مخاطب آنها را پخش نکردیم تا ایجاد شبه نشود. مثلا یک خانواده ای بودند که در یک روستای دورافتاده زندگی می کردند. قاچاقچی ها از آن روستا گذر می کنند، پدر خانواده متوجه می شود و برای تذکر به آنها می رود اما متاسفانه همان پدر را به همراه دو دختر خردسالش جلوی چشم یکی از دخترانش ذبح کردند. این دختر بچه مورد کمک و حمایت قرار گرفت و خوشبختانه موارد روانی او نیز مورد درمان قرار گرفت. خوشبختانه هنوز هستند افرادی که کمک می کنند و خیر هستند.الان هم موسسه عترت فاطمه مختص سادات راه اندازی شده و به نیازمندان کمک می کند.
مسلمی: فیتیله محبت فیتیله محبت را در جامعه روشن کرد. مثلا ما در سال 90 به قم رفتیم و دو شهید که یخ زده بودند و ماشین هایی منفجر شده بودند و ما به فرزندانشان سر زدیم. ما فقط قصد نشان دادن فقر را نداریم. بلکه به مباحث دیگر نظیر مهر و عطوفت و کمک و یاری به دیگران نیز بپردازیم.
وقتی به میهمانی می روید کودکان به شما نمی گویند مثلا فلان آیتم را برایمان اجرا کنید؟
فروتن: بله، اغلب اوقات می پرسند ولی ما می گوییم لباسش را با خودمان نیاوده ایم!
شما گاهی خنده تان هم می گیرد؟
فروتن: بله. من اکثر مواقع خنده ام می گیرد. یکبار بنده خدایی گفت شما مسخره میکنی ما را گفتم خیر، شرایط به گونه ای پیش می رود که خنده ام می گیرد. من یک دایی دارم که در مراسمی یک بار جوکی تعریف کرد، همه ما خندیدیم ولی او بلند شد و رفت. گفتیم کجا میروی؟ گفت اینها من را مسخره می کنند. من جوک تعریف می کنم و اینها می خندند! خوب برنامه خنده دار است و ما هم خنده مان می گیرد. برخی فکر می کنند ما از قبل همه چیز را مرتب و آماده چیده ایم. خیلی از اتفاقاتی که در برنامه ما می افتد، پیش بینی نشده است. ما خط و مسیر را مشخص می کنیم اما در لحظه اتفاقات غیر قابل پیش بینی روی می دهد. این موارد برای خود ما خنده دار است.
فروتن: یک بار بچه 4 الی 5 سالهای را به برنامه آورده بودند، ما روی آنتن زنده بودیم، یک دفعه بلند شد و جلوی میکروفون تماشاچی ها داد زد عمو فروتن! مخاطب هم میدید که او دارد مرا صدا می کند. همان جا خشکمان زد و اجرای آیتم را متوقف کردیم و گفتم جانم. گفت من دستشویی دارم. من هم او را دست به دست دادم و رفت بیرون. برنامه ادامه پیدا کرد و بچهها کارتونی دیدند، در این فاصله او برگشته بود. ما دوباره برنامهمان را شروع کردیم که این بچه دوباره داد زد عمو فروتن! من هم گفتم که جانم... گفت عمو دستشوییام را رفتم (میخندد). بعد از آن برنامه بود که آقای ضرغامی دستور دادند دیگر بچههای زیر الی 5 تا 6 ساله را به برنامه نیاورند.
تا به حال شده مدیر یا مسئولی بخشی از برنامهتان را به خود بگیرد و از شما انتقاد کند؟
مسلمی: ما هیچ وقت دنبال حاشیه و یا سیاسی بازی نبوده ایم. حتی برخی اتفاقات در برنامه ما افتاده و مدیران سازمان از ما حمایت کرده اند. مثلا در ماه رمضان سال گذشته بود که ما ربنایی پخش کردیم که ریتم آن برگرفته از ربنای آقای شجریان بود و سایت ها خیلی سریع به آن واکنش نشان داده بودند. در حالی که مدیران خودشان از ما حمایت کردند چون واقعا هم غرضی در اجرای آن نداشتیم.
تاریخ مصرف گروه فیتیلهایها تا چه زمانی است؟
فروتن: ما سه نفر از دسته جان سختها هستیم و در هر شرایطی برا کودکان کار می کنیم. برنامه ای که 95 درصد مخاطب دارد و طبقه 27 بازرگانی صداوسیما به شمار می رود، هیچ وقت مسئولان فکر نکردند که می توان آن را بهتر کرد یا نه. ما واقعا به لطف خدا تا به حال برنامه را سر پا نگه داشته ایم و بعد هم محبت مسئولان. من حسم این است که برنامه ما حضور دارد تا فقط بگویند برنامه ای برای گروه کودک داریم. برنامه های کودک خیلی مورد حمایت مالی قرار نمی گیرند و خوراک فکری ندارند. ولی ما هیچ گونه کوتاه نمی آییم و نمی دانند که با ما چکار کنند و می گویند که اینها که هستند وایستاده اند و ما باید با آنها کنار بیاییم. همیشه حرف برای زدن برای بچه ها وجود دارد. تاریخ مصرف ما هم حدی است که خداوند برای ما عمری قرار بدهد. ما خوشحال می شویم که گروه جدی بیایند و جای ما کار کنند و برنامه را در حد و اندازه خود نگه دارند چراغ فیتیله روشن خواهد ماند.
دیدگاه تان را بنویسید