سرویس فرهنگی «فردا»،احسان حسینی نسب: دهه هفتاد، دهه بلوغ سینمای دفاع مقدس
بود. بهترین فیلمهای تولید شده در حوزه سینمای دفاع مقدس در این دهه اکران شد. «آژانس شیشهای»، «لیلی با من است»، «بوی پیراهن یوسف»، «از کرخه تا راین» از جمله تاثیرگزارترین آثار تولید شده در این ژانر بودهاند. نگاه سینماگران دفاع مقدس به مقوله جنگ در دهه هفتاد، بیش از آنکه نگاهی برخواسته از احساسات انقلابی و دفاع از کشور در مقابل دشمن باشد، نگاهی معطوف به دنیای شخصی رزمنده و مسائل خانوادگی پیرامون آنان بود. دنیای حاج کاظم بعد از جنگ در آژانس شیشهای، ارتباط دایی و خواهرزاده (سعید و یونس) در از کرخه تا راین، دنیای پدر یوسف در بوی پیراهن یوسف از جمله مسائلی بود که در این فیلمهای دفاع مقدس به وضوح دیده میشد. سینمای جنگ در دهه هفتاد به اوج خود رسید و بعد از آن، هرچند فیلمهایی با هزینههای سنگین تولید شد، اما هیچگاه جای خالی فیلمهایی این چنین پر نشد. سینمای جنگ در دهه هشتاد و ستارههای خاموش اما آنچه که در سینمای دفاع مقدس در دهه هشتاد مشهود
است، خمودگی و افول این سینما بود. مهمترین اثر سینمایی که در حوزه دفاع مقدس در این دهه تولید شد، سهگانه اخراجیها بود که دو بخش اول این سهگانه عملا جزو سینمای دفاع مقدس به حساب میآمد. بسیاری از رزمندگان به روند تولید این فیلم اعتراض کردند و بسیاری دیگر از آزادگان پس از اکران دومین قسمت از اخراجیها نسبت به آن موضع گرفتند و وقایع روایت شده در این داستان را منطبق با آنچه که در دوران اسارت بر آنان گذشته بود، ندانستند. سینمای دفاع مقدس در دهه اخیر هم در کیفیت و هم در کمیت با چالش مواجه شد. نه تنها تعداد فیلمهای تولید شده برای روایت دوران جنگ تحمیلی کافی نبود که کیفیت آثار تولید شده نیز به شدت افول کرد. آنچه امروز در سینمای جنگ وجود دارد... اما آنچه که پس از این مقدمه بطولانی میخواهیم به آن بپردازیم، این است که در دو - سه سال اخیر سینمای جنگ، کارهای خوبی تولید شد که متاسفانه این فیلمهای خوب، به دلیل بیتوجهی رسانهها در هیاهوی فیلمهای مبتذل دیگر گم شدند. «روزهای زندگی»، فیلم تحسین شده شیخطادی که چندی پیش اکران شده بود به دلیل بیتوجهی رسانهها آنگونه که شایسته آن بود مورد توجه قرار نگرفت. فیلم دیگری که
این روزها روی پردههای سینما در حال اکران است، هنوز آنگونه که شایسته آن است مورد توجه رسانهها قرار نگرفته است. «شورشیرین»، روایتی خانوادگی فیلم در کردستان آغاز میشود؛ در جاده سقز. داستان فیلم، داستان پدری است که برای حضور در مراسم عقد پسرش راهی مناطق غرب کشور که ضد انقلاب درآنجا حضور پررنگی دارد، شده است. میانه راه نیروهای حزب دموکرات آنان را از ماشین پیاده میکنند آنها را به اسارت میگیرند. نهایتا پدر خانواده از طرف ضد انقلاب مامور میشود تا برای به چنگ آوردن شهید کاوه با دشمن همکاری کرده و خانواده خود را نجات دهد. کارگردان در نشان دادن میزان خشونت دشمن، اغراق نمیکند. به نظر میرسد آنچه او در «شور شیرین» به تصویر میکشد کاملا بر اساس وقایع اتفاق افتاده توسط عمال حزب دموکرات است. آتشکشیدن مسجد و در آتش انداختن روحانی سنی به دلیل اعتراض به حضور ضدانقلاب در مسجد، قتل پسر کدخدا و گروگان گرفتن دختر او بخشی از خرده جنایتهایی است که در حق مردم کردستان شده و اردکانی در فیلمش کوشیده بخشی از این جنایات را نشان دهد.مجموعا فیلم، کشش لازم برای جذب مخاطب را دارد و تا دقایق آخر فیلم این جذابیت حفظ میشود. مخاطب
شورشیرین به هیچ وجه میانه فیلم از تعلیقهای بیخود و بیجهت خسته نمیشود و همه کششها و تعلیقهای داستان با دقت در جریان فیلم استفاده شده است. «شور شیرین» بر خلاف بسیاری دیگر از فیلمهای جنگی، صحنه دلدادگی زوجهای جوان حاضر در جنگ نیست؛ گرچه این مولفه با ظرافت در فیلم به تصویر کشیده شده است اما دلدادگی پسر و دختری که قرار است با یکدیگر ازدواج کنند، هرچند جزئی جداناشدنی از داستان است اما محور فیلم قرار ندارد. کارگردان شور شیرین از بیهوده بزرگ کردن نیروهای پاسدار و انقلابی پرهیز میکند. در «شور شیرین» رزمندههای انقلابی همیشه پیروز نیستند و در سکانسی از فیلم، پس از حمله نیروهای حزب دموکرات تمامی پاسدارها توسط ضد انقلاب به شهادت میرسند. لذا فیلم، باورپذیرتر از آن دسته از فیلمهایی است که رزمندهای با توان کم لشگری را اسیر ميکند. در بستر همین روایتگری در «شور شیرین»، از میزان سنگدلی دشمن هم پرده برداشته میشود؛ سر یکی از نیروهای انقلابی توسط سرکرده دشمنان بریده میشود و بدن سرهنگ جعفری هم گلولهباران میشود و نهایتا پوتینهای نوی او توسط ضد انقلاب به سرقت میرود. پایان بندی خوب شور شیرین از دیگر عناصری است
که این فیلم را از سایر فیلمهای سینمای دفاع مقدس متمایز میکند. داستان، داستان درایت یک رزمنده است، نه قرار است چیزی بر این داستان اضافه شود و نه قرار است چیزی از آن کم گردد. رزمندهای که قوام کردستان در بخشی از تاریخ آن منطقه، بخاطر وجود او بوده است. «شور شیرین» راوی قسمتی از حماسه دلاوریهای شهید کاوه است و الزاما پایانبندی تراژیک ندارد. به این معنی که برای تحریک آلام مخاطب، کارگردان در پایان فیلم، کاوه را به شهادت نمیرساند؛ مجموعا کارگردان در «شور شیرین» کوشیده کاوه را به جامعه معرفی کند. «شور شیرین»؛ فیلمی که باید دید سینمای جنگ ـکه شامل سینمای دفاعمقدس هم میشودـ گستره بسیار وسیعی دارد و در تمام دنیا نیز این گونه سینمایی مورد اقبال قرار گرفته است. بسیاری از فیلمهای جنگی تولید شده در کشورهای دیگر با حمایت صریح رسانهها، دولت، نهادها و... مواجه میشود و افراد در فرهنگهای مختلف میکوشند سینمای جنگ ـکه راوی دورهای از تاریخ مقاومت یک ملت استـ را زنده نگاه دارند. در کنار این مساله باید تاکید کرد سینما مخاطب عمومی دارد و بدون تردید، دسته بندی آن به سینمای متعهد، سخیف، ارزشی، دینی، مبتذل، دفاع
مقدس و... باعث نمیشود مخاطب عمومی سینما به فیلمی که بر روی آن تبلیغات مناسب صورت گرفته باشد، بیتوجهی کرده و از دیدن آن غفلت کند. بنابر این، تبلیغات، کلید گمشده اقبال مخاطبان به فیلمهای مختلف سینما است و فیلمی مانند «شور شیرین» به دلیل معرفی یک قهرمان ملی و همچنین روایت مقاومت مردم کردستان در مقابل ضد انقلاب فیلمی است که باید حداقل یک بار توسط هر ایرانی دیده شود؛ فیلمی که علیرغم داشتن گزارههای یک فیلم مردمی و شایسته توجه، در دام بیتوجهی رسانهها در حال فراموشی است.
دیدگاه تان را بنویسید