شجوني و ساعت‌ها گفتگو با پرتقال!

کد خبر: 193154

درست بود من خواب نمی‌دیدم، از سوراخ در سلول، پرتقالی به داخل انداخته شده بود. پرتقال را برداشتم و آن را با ولع تمام به بینی‌ام نزدیک کردم و با نفسی عمیق بوییدم.... آن را بالا و پایین انداختم. آب دهانم راه افتاده بود ولی دلم نمی آمد پوستش را بکنم... یکباره به خودم آمدم و دیدم ساعت‌هاست که دارم با پرتقال حرف می‌زنم.

فارس: جعفر شجونی خاطره پیدا کردن پرتقال خود در سلول را این گونه شرح می‌دهد: از سوراخ در سلول، پرتقالی به داخل انداخته شده بود. پرتقال را برداشتم و آن را با ولع تمام به بینی‌ام نزدیک کردم .. دلم نمی آمد پوستش را بکنم... یکباره به خودم آمدم و دیدم ساعت‌هاست که دارم با پرتقال حرف می‌زنم. کتاب خاطرات زندان؛ گزیده‌ای از ناگفته‌های زندانیان سیاسی رژیم پهلوی، مجموعه‌ای از خاطرات مبارزان رژیم ستمشاهی پهلوی است که به کوشش سید‌سعید غیاثیان گردآوری شده است. قریب به اتفاق کتاب‌های منتشر شده در خصوص خاطرات زندانیان سیاسی به شرح فعالیت‌ها زندانیان پیش از پس از دستگیری آنها می‌پردازد که عموما صفحات بسیاری را به خود اختصاص داده‌اند. بر خلاف این کتاب‌ها، نخ تسبیحی که تمام گزیده‌های کتاب خاطرات زندان را به هم پیوند می‌دهد، وقایع کوتاه و جالبی هستند که برای زندانیان رخ می‌دهد. گرد آورنده این مجموعه خاطرات از روی عمد تلاش کرده تا از فضای ذهنی‌ای که پس از شنیدن نام زندان در ذهن خواننده تداعی می‌شود، فاصله بگیرد و از خوشحالی‌ها، سرورها یا اتفاقات مضحکی که برای آنها رخ داده، سخن به میان آورد. غیاثیان در مقدمه کتابش می‌نویسد: می‌باید با استفاده از خاطرات کوتاه و جذاب زندانیان سیاسی، خوانندگان را به دورانی ببرم که چه بسا به غیر از مواردی انگشت‌شمار اطلاعات چندانی از آن ندارند. آنها بی گمان با شنیدن کلماتی چون زندان و زندانی ناخودآگاه تصویری که در ذهنشان نقش می‌بندد، اتاق‌هایی محصور شده با نرده‌های قطور فلزی است که تعدادی انسان مجرم را در خود جای داده است. در این تصاویر، زندانیان با سرهای تراشیده، لباس‌های راه راه به تن دارند و در اکثر مواقع روی تخت‌های چند طبقه لَم داده‌اند و از سرنوشت تلخ و گونه گونه خود سخن می‌رانند. آیا به راستی همه زندان‌ها این گونه‌اند؟ و آیا همه زندانیان این چنین دوران محکومیتشان را طی کرده‌اند؟ .... غیاثیان با اتخاذ چنین رویکردی فضای جدیدی از زندانیان سیاسی رژیم پهلوی تصویر می‌کند که در آن زندانیان به جای توصیف چهار دیواری زندان و شرح شکنجه‌های خود از تجربیاتی سخن می‌گویند که اگر چه برخی از آنها در فضای بیرون از زندان بسیار ساده و سهل والوصول می‌نمایند اما رخ دادن آن در زندان بیشتر به معجزه شباهت دارد. برای نمونه اسدالله بادامچیان در زندان آدامس‌ها را یکی پس از دیگری می‌جود تا با آنها سوراخی را که در درِ زندان ایجاد کرده بپوشاند. از سوی دیگر، چگونه صادق نوروزی برای انجام تلفن‌های خود در کنار باجه‌ها از مردم تقاضای دو ریالی می‌کند و روزی که سکه‌ای برای تلفن ندارد و روانه محل ملاقات می‌شود توسط نیروهای ساواکی دستگیر می‌شود. احمد حاتمی نیز در خاطرات معلمی خود از نمره ندادن به استاد کاراته ولیعهد می‌گوید و اینکه چگونه به این بهانه روانه زندان می‌شود. برای نمونه، جعفر شجونی خاطره پیدا کردن پرتقال خود در سلول را این گونه شرح می‌دهد: ... درست بود من خواب نمی‌دیدم، از سوراخ در سلول، پرتقالی به داخل انداخته شده بود. پرتقال را برداشتم و آن را با ولع تمام به بینی‌ام نزدیک کردم و با نفسی عمیق بوییدم.... آن را بالا و پایین انداختم. آب دهانم راه افتاده بود ولی دلم نمی آمد پوستش را بکنم... یکباره به خودم آمدم و دیدم ساعت‌هاست که دارم با پرتقال حرف می‌زنم. کتاب «خاطرات زندان؛ گزیده‌ای از ناگفته‌های زندانیان سیاسی رژیم پهلوی» به کوشش سیدسعید غیاثیان جمع آوری شده در 448 صفحه و 2500 نسخه از سوی انتشارات سوره مهر منتشر شده است.

۰

دیدگاه تان را بنویسید

 

نیازمندیها

تازه های سایت