عجایب اربعه کرمان

کد خبر: 171268

هر برگ از تاریخ پر فراز و نشیب کرمان، حرف های بسیاری برای گفتن دارد؛

مهر: دوران حکمرانی ابراهیم خان ظهیر الدوله بر ایالت کرمان شاهد دورانی شگرف در تاریخ بوده است وی که از اقوام شاه قاجار بود "عجایب اربعه" را در این منطقه شناسایی و معرفی کرد که موجب شگفتی دربار فتحعلیشاه شد. هر برگ از تاریخ پر فراز و نشیب کرمان، حرف های بسیاری برای گفتن دارد؛ در هر دوره ای رویدادی قابل تامل بوده و در کنار این رویدادها هم البته افرادی بوده اند که یا عملی خارق العاده داشته اند و یا ایده ای نو که برای ما که قرن ها پس از آنها هستیم جذابیت دارد. نمونه اش همین اقدامات خارق العاده ای است که "عجایب اربعه" کرمانی در آن زمان از خود نشان داده اند و با این کار، نام خود را در صفحات تاریخ کرمان ماندگار کرده اند. به گفته محمد علی گلاب زاده، مورخ و پژوهشگر تاریخ در کرمان، ابراهیم خان ظهیرالدوله چهار تن از کرمانیها را به عنوان عجایب اربعه به دربار فتحعلیشاه فرستاده است. وی با بیان اینکه نفراول آنها، قاسم خان پهلوان بوده است، می گوید: روزی که ابراهیم خان از دروازه سیدی به شهر کرمان می آمده شاهد ماجرایی عجیب بوده است. پهلوانی که حاکم کرمان را شگفت زده کرد وی ادامه می دهد: ماجرا از این قرار بوده که وی در بین راه،‌کنار جوی آب متوجه چارواداری می شود که بارهای توری پراز کاه را بر پشت الاغها بسته و از آنجا عبور می کرده است اما به محض دیدن ابراهیم خان الاغها را به کناری می برد تا حاکم عبور کند. وی ادامه می دهد: به استناد تاریخ، درهمان زمان یکی از الاغها با تور کاه درآب می افتد و در آن هنگام چاروادار به سرعت به داخل آب جسته و توری و الاغ را که شاید بیش از 50 من (150 کیلو) وزن داشته به یک ضرب از داخل جوی آب بلند کرده و بیرون می کشد. وی اظهار داشت: ابراهیم خان با دیدن این صحنه، این پهلوان را به دیوانخانه فراخوانده و از او می خواهد نزد فتحعلیشاه برود. گنگی که آواز می خواند وی نفر دوم این گروه چهار نفره را فرد الکنی می داند که باوجود گنگ بودن، خواننده بسیار خوش صدایی بوده است. گلاب زاده درباره خصوصیات این فرد می گوید: وی خواننده بسیار خوش صدایی بوده است و در مواقع معمولی یکی دو کلمه را به صورت عادی می توانسته بیان کند اما به هنگام خواندن آواز همه را به حیرت وا می داشته است. این پ‍ژوهشگرتاریخ ادامه می دهد: روایتی است که وی در دربار فتحعلی شاه قبل از آنکه شروع به خواندن کند ابراهیم خان ظهیرالدوله درخواست می کند که لاله شمعدانی های بلورین را جمع کنند ولی توجهی نمی شود اما و قتی محمد علی شروع به خواندن می کند گویا با ارتعاش صدای او شمعدانی ها به هم می خوردند. محاسب مخارج یک ایالت در 25 دقیقه "میرزاحسین وزیر" جد احمد علی خان وزیری (مولف کتاب تاریخ کرمان) هم به گفته گلاب زاده یکی دیگر از عجایب آن زمان بوده است. وی درباره میرزا حسین می گوید: او چنان بر مستوفی گری و جمع و خرج تسلط داشته که وقتی او را به تهران فرستادند در مدت 25 دقیقه تمام جمع و خرج یک ایالت را حساب کرده و فقط 25 دینار با عدد واقعی اختلاف داشته است. وی می افزاید: ابراهیم خان این سه تن را به همراه نفر چهارم "ملابمانعلی راجی" به تهران اعزام کرده است. گلاب زاده درباره راجی کرمانی می گوید: هنر وی این بوده که چشم هایش را می بسته و فی البداهه شعر می گفته است. فردوسی ثانی؛ بی سوادی که شعر می گفت این پژوهشگر تاریخ با بیان اینکه به وی فردوسی ثانی هم می گویند، اضافه می کند: ظاهرا ملابمانعلی راجی سواد خواندن و نوشتن نداشته لذا کاتبی را برای او گمارده بودند تا سروده های او را بنویسد. وی ادامه می دهد: نقل می کنند که یک روز شاعر در ادامه بیان حماسه کربلا این مصرع را می سراید که "زره بر تن شاه چون گشت راست" در این موقع برای سرودن مصرع دوم زبان او قفل می شود آن طور که گویی اصلا هنری از شعر و شاعری در او نبوده است. گلاب زاده می گوید: در این هنگام بنا به این روایت، شاعر ناامید و افسرده خطاب به کاتب می گوید من به پایان زندگی رسیدم تو به خانه برو و من هم به منزل می روم تا منتظر مرگ باشم. رئیس موسسه فرهنگی و انتشاراتی کرمان شناسی بیان می دارد: گویا او به خانه رفته و می خوابد و در عالم خواب در رویایی صادقه به او الهام می شود که "زهر حلقه اش صوت داودی خاست". وی ادامه داد: در این موقع ملا بمانعلی از خواب بیدار شده و برای آنکه آن را فراموش نکند با صدای بلند می خوانده و به جانب کاتب می رود. گلاب زاده تصریح می کند: زمانی هم که او در نزد فتحعلیشاه بوده شاه این مصرع را می خواند که؛ " در جهان چون حسن یوسف کس ندید" و ملابمانعلی گفته که " حُسن او دارد که یوسف آفرید". وی اضافه می کند: راجی در کرمان وفات یافته و او را پشت شبستان مسجد جامع به خاک سردند و این محل سالها خاکریز عمومی بوده تا اینکه شبی "شیخ محمود افضل" خوابی می بیند و دستور می دهد که خاک و خاشاک پشت مسجد را بردارند تا اینکه مشخص می شود سنگ قبر راجی درآن مکان است. این پژوهشگر تاریخ در پایان در خصوص تاریخ کرمان می گوید: بی جهت نیست که " ژان اوبن" مستشرق معروف فرانسوی گفته است که هر که تاریخ کرمان را به درستی بخواند مثل آن است که تاریخ همه جهان را خوانده باشد. گلاب زاده می گوید: به راستی تاریخ کرمان جهانی از رمز و راز است و دنیایی سرشار از فراز و فرود. وی تصریح می کند: در این مورد هم تنها کمیت موضوع مورد نظر نیست چرا که کیفیت آن هم دقیقا مورد نظر بوده زیرا هر حادثه و ماجرا و موضوعی از تاریخ این سرزمین درسی است و تجربه ای است فرا روی آیندگان.

۰

دیدگاه تان را بنویسید

 

نیازمندیها

تازه های سایت