شوخی رضا کیانیان با محافظ هاشمی
نویسنده " این مردم نازنین" که دورانی هم درس طلبگی خوانده در ادامه با ذکر خاطرهای از شیطنتهایش اضافه میکند: دبیرستانی بودم با دوستم رفته بودم مسجد میدانستم الان میگوید صلوات ختم کنید. با صدای بلند صلوات فرستادیم. همه خندیدند و باز شروع کردند به حرف زدن. گفت صلوات دیگری ختم کنید. دوباره بلندتر گفتیم. گفت آرام صلوات ختم کنید. خیلی آرام گفتیم. طرف قاطی کرد. چون تکنیکش را میدانستیم، ضدش را زدیم. نمیتوانست جواب دهد.
جهان : رضا کیانیان بازیگر مطرح سینما که از سه هفته دیگر یعنی بیست مهر با فیلم تحسین شده یه حبه قند به سینماها می آید به تازگی در گفتوگویی مشترک با حامد بهداد در خصوص تکنیکهای بازیگری به ذکر خاطرهای از دعوت به کاخ ریاست جمهوری وقت سخن گفته است. این بازیگر در مصاحبه با ماهنامه فیلم گفته : یک بار در زمان آقای هاشمی رفسنجانی ما را دعوت کردند کاخ ریاست جمهوری. من و اصغر هاشمی داشتیم میرفتیم تو، به نگهبان گفتیم چرا کیف ما را میگردی؟ مگر ما را دعوت نکردهاید؟ گفت ببخشید مجبوریم. گفتم تو کیف ما مگر چی هست؟ مثلا بمب هست؟ گفت نه! گفتم پس چرا میگردی؟ گفت چون وظیفهمان است. گفتم میدانی ما اگر بخواهیم آقای رفسنجانی را بکشیم چه جوری میکشیم؟ با بمب نمیکشیم که با نگاه میکشیم...آره شوخی بود همه هم خندیدیم. اما راست است یعنی در سینما ما با نگاه تماشاگر را میکشیم. لازم نیست یک حرکت درشت انجام بدهیم. کیانیان: بازیگر خوب چه مشخصاتی دارد؟/ بهداد: مشخصاتش شبیه من است بازیگر فیلم یه حبه قند در بخش دیگر این مصاحبه که به بهانه روز ملی سینما با ماهنامه سینمایی "فیلم" انجام شده در مباحثهای با حامد بهداد در پاسخ به اظهار نظر همیشگی حامد بهداد مبنی بر بهترین بودنش گفته است: حامد به عنوان کسی که مثلا به این و آن میپرد؛ اگر طلبکار باشد از مردم به او میگوییم تو به چه حقی از مردم طلبکاری؟ مگر چه کار کردهای برای مردم که بخواهی طلبکار باشی؟ اگر بدهکار مردم بود هم جوور دیگری با او رفتار میکردیم. اما او هم نه طلبکار است و نه بدهکار. دارد زندگی خودش را میکند تا یکی میآید پا میگذارد روی دمش. از این جا به بعد چند جور واکنش میشود نشان داد. یکی واکنشی است که حامد نشان میدهد. یکی هم واکنشی است که من نشان میدهم. من زیاد عصبانی نمیشوم یک مطلب مینویسم و جوابش را میدهم. در آن مطلب، اگر بفهمد میفهمد منظور من چه بوده است. اگر هم نفهمید بقیهای که میفهمند برای من کافی است. بهداد: من راجع به خودم حرف زدهام(بهترین بازیگر ایرانم)، راجع به بقیه نه نگفتهام. کیانیان: اعتقادت این است که بهترینی؟ بهداد: اعتقادم است؟ بله...ولی اعتقاد واقعیام نیست. ببینید وقتی که یک شور و وجدی مرا میگیرد فکر میکنم که در آن لحظه بهترینم. بله همین الان ممکن است بحث گل بیندازد و یک اوج در من حاصل شود. آن لحظه اگر برسد حتما اعلام میکنم. کیانیان: باشد اعلام کن. ماجرا این است که در آن لحظه تو بهترینی. ولی وقتی مثلا در Nتا مصاحبه بگویی من بهترینم، خوب یک بحث ایجاد میکند. بهترین یعنی چه؟ اصلا معیار یعنی چه؟ چرا مثلا این بهترین است و آن یکی بدترین؟ وقتی میگویی بهترین، خودش قیاس ایجاد میکند. بهداد: این بهترین و بدترین گفتنهای من را اصلا کسی نباید جدی بگیرد. ماجرا همین است. کیانیان: خوب بالاخره داری حرف میزنی... بهداد: بزنم. مشکلش چیست؟ من بهترینم. تو هم بهترینی تا موقعی که نگفتم تو بدترینی... کیانیان:آخر وقتی میگویی من بهترینم یعنی بقیه پایینترند. بهداد: خوب یک نفر هم بیاید بگوید نه من بهترینم! کیانیان:چرا باید این را بگوید؟ بهداد: من گفتم بهترینم. اگر ناراحت شده او هم بگوید نه من بهترینم. کیانیان:آخر چرا؟ استدلالت از این حرفها چیست؟ بهداد: آره من میگویم اصلا این حرفهای من را نباید جدی گرفت. کیانیان:تو مگر این را به شوخی میگویی؟ بهداد:مرزی است از شوخی و جدی. بینابین.ممکن است گاهی دامن زدن به این جریانهای متفاوت بودن و اینها باشد. کیانیان: یعنی تو به عنوان یک بازیگر چون میخواهی دور خودت جو ایجاد کنی، این را میگویی؟ بهداد: شاید. گاهی بله. ولی این که بازیگر خوبی هستم را اصلا انکار نمیکنم. اشراف دارم بازیگر خیلی خیلی خوبی هستم. کیانیان: خوب حالا بیایم سر این بحث کنیم که بازیگر خوب کیست که تو الان همانی. به نظرت بازیگر خوب چه مشخصاتی دارد؟ بهداد: مشخصاتش شبیه من است. کیانیان: وقتی اینجوری بحث میکنی، دیگر حرفی پیش نمیآید. من و تو که الان داریم بحث میکنیم نه وجه تبلیغاتی دارد و نه وجه زدوخورد. تو حس من را نسبت به خودت میدانی من هم حس تو را میدانم. ولی وقتی صحبت میکنیم و میگوییم بهترین باید متر و معیارمان مشخص باشد. این مصاحبه را قرار است عدهای بخوانند... بهداد: آنقدر کتک خوردهام توی زندگی .../ کیانیان: مال فیلمهای کیمیایی است! در بخش دیگری از این مصاحبه حامد بهداد ضمن اشاره به دلیل دفاعیه و تمجید از کارهایش گفته است: همیشه اوا بهم توهین شده. در طول دوران تحصیل و کارم گاهی پیش آمده که در صدد دفاع از خودم بر آمده باشم و کارهایی کرده باشم. آنقدر کتک خوردهام توی زندگی ... نمیدانم دلیلش چیست؟ و رضا کیانیان در پاسخی ظریف گفته است: مال فیلمهای کیمیایی است! میدانستم الان میگوید صلوات ختم کنید در ادامه این گفتوگو رضا کیانیان به خلاقیت در لحظه و تکنیک بازیگری اشاره کرده و میگوید: حتی یک روحانی که روی منبر مینشیند هم همان تکنیک را دارد. مثلا یکی از تکنیکهایشان این است. میروند بالا مردم دارند با هم حرف میزنند. دو تا تکنیک به کار میبرند؛ یکی اینکه "صلواتی ختم کنید" یعنی تمامش کنید. یکی دیگر "بسم الله..." و این قدر آرام حرف میزند که طرف کنجکاو میشودکه چه گفت؟ و ساکت میشود. تکنیک است دیگر. نویسنده " این مردم نازنین" که دورانی هم درس طلبگی خوانده در ادامه با ذکر خاطرهای از شیطنتهایش اضافه میکند: دبیرستانی بودم با دوستم رفته بودم مسجد میدانستم الان میگوید صلوات ختم کنید. با صدای بلند صلوات فرستادیم. همه خندیدند و باز شروع کردند به حرف زدن. گفت صلوات دیگری ختم کنید. دوباره بلندتر گفتیم. گفت آرام صلوات ختم کنید. خیلی آرام گفتیم. طرف قاطی کرد. چون تکنیکش را میدانستیم، ضدش را زدیم. نمیتوانست جواب دهد. بهداد: باید مثلا میگفت برادرها از آقا یاد بگیرید بلند صلوات بفرستید. کیانیان: آره. باریکلا. اصلا باید روی آن سوار میشد. بازیگر امروز وجه غالبش نمایش است یعنی باید تکنیک نمایش را بداند.
دیدگاه تان را بنویسید