ضدانقلاب از پیکر بیجان این شهید هم کینه داشت
زمانی که به آمبولانس رسیدند، تیرهای مستقیم دشمن به سمت من شلیک میشد هر طور بود آمبولانس را به راه انداختم، تیرهای مستقیم دشمن به سمت من شلیک میشد و خبر از این داشت که آنها میدانند کاوه در داخل ماشین من است.
فارس: راننده آمبولانس لشگر ویژه شهدا گفت: زمانی که برای انتقال پیکر شهید کاوه به بالای ارتفاعات حاج عمران رفتم، آتش سنگین دشمن بر سر نیروهای ما میریخت، چرا که دشمن متوجه شهادت شهید کاوه شده بود و به هر طریق ممکن درصدد بود تا جنازه شهید کاوه را تصاحب کنند. ضد انقلاب از پیکر بیجان کاوه هم کینه داشتند عبدالله یاسگر از رزمندگان لشکر ویژه شهدا است که در طول دوران خدمت سربازیاش در سالهای 63 تا 65 در این لشگر حضور داشته است؛ وی که به عنوان راننده آمبولانس در این لشکر خدمت کرده است درباره خاطراتش از سردار شهید «محمود کاوه» فرمانده لشکر ویژه شهداء در گفتوگو با خبرنگار ایثار و شهادت باشگاه خبری فارس «توانا» اظهار داشت: در ابتدای خدمت سربازی در تیپ مالک اشتر بودم اما با تعریفهایی که از شجاعت و دلیری شهید کاوه شنیده بودم موفق شدم با اصرار و گریه فراوان به عنوان راننده آمبولانس در خط مقدم وارد لشکر ویژه شهدا شوم و از نزدیک با فرمانده این لشکر آشنا شدم. *شهید کاوه به رزمندگانش عشق میورزید وی با اشاره به اینکه شهید کاوه از همجواری با رزمندگان لشکر ویژه شهدا عشق میورزید، یادآور شد: شهید کاوه فرماندهای شجاع و لایق بود، آنقدر معرفت در دریای وجود او موج میزد که هر زمان عملیاتی انجام میگرفت نخستین فرد حملهکننده به سمت دشمن بود و دوشادوش رزمندگانش به مبارزه میپرداخت. همرزم شهید کاوه در ادامه افزود: با سرعت و دقت عملی که در رانندگی داشتم، بارها شهید کاوه را در شهرهای مختلف غرب کشور جابهجا کردم حتی در مریوان با وجود کمینهای زیاد ضدانقلاب در طول مسیر به دنبال طرح و اجرای برنامههای نظامی خود بود. *شهید کاوه نخستین فرد لشکر ویژه شهدا در یورش به دشمن بود راننده لشکر ویژه شهدا تصریح کرد: برای شرکت در جلسهای که با حضور فرماندهان نظامی در تهران برگزار شده بود، شهید کاوه را به تهران رساندم. او پس از اتمام جلسه برای استراحت شبانه خود به داخل ماشین آمد و به همراه من خوابید. هر چه مسئولین نظامی اصرار کردند که به داخل پادگان برود و شب را آنجا استراحت کند اما داخل ماشین خوابید. وی در ادامه افزود: در مسیر دیگری یکی از همرزمانش را با چنان سرعتی در مریوان به پیش او رساندم که وقتی سرعت بالای کار را دید، شگفت زده شد و مرا در آغوش گرفت و تشویقم کرد. او همانند پدری بود که در برخورد با رزمندگانش همچنان عشق میورزید. یاسگر با بیان اینکه شهید کاوه چند ماهی به عنوان نیروی پشتیبان کوموله و دموکرات با آنها همکاری کرده است، اظهار داشت: هر زمان که ما نیروهای ضدانقلاب را دستگیر میکردیم، شهید کاوه در بازجویی از آنها به خوبی تشخیص میداد که سخنانشان راست است یا دروغ چرا که مدتی را با آنها همکاری کرده بود و شناخت خوبی از آنها داشت. * روایت نجات پیکر شهید محمود کاوه از دست دشمن این راننده آمبولانس در ذکر خاطرهای از شهادت شهید کاوه در ارتفاعات 2519 حاج عمران خاطرنشان کرد: زمانی که برای انتقال پیکر شهید کاوه به بالای ارتفاعات حاج عمران رفتم، آتش سنگین دشمن به طور مستقیم و غیر مستقیم بر سر نیروهای ما میریخت، چرا که دشمن متوجه شهادت شهید کاوه شده بود و به هر طریق درصدد بود تا جنازه شهید کاوه را تصاحب کند. برادران عسگری و تاتار، شهید کاوه را به عقب آوردند. به گونهای که پشتاش زخم برداشته بود چرا که آتش دشمن سنگین بود. وی افزود: زمانی که به آمبولانس رسیدند، تیرهای مستقیم دشمن به سمت من شلیک میشد هر طور بود آمبولانس را به راه انداختم، تیرهای مستقیم دشمن به سمت من شلیک میشد و خبر از این داشت که آنها میدانند کاوه در داخل ماشین من است. با سرعت بالایی مسیر خط مقدم تا محل استقرار بهداری را طی کردم، زمانی که به داخل مقر لشکر ویژه شهدا رسیدم همه به دنبال نجات کاوه بودند اما دریغ؛ چرا که او در همان لحظات اول بر اثر ترکشی کوچک به پشت سرش به شهادت رسیده بود. بعد از حضور برادر دشتی و اعلام شهادت شهید کاوه، او را به ارومیه انتقال دادند و برای تشییع جنازه به مشهد فرستادند.
دیدگاه تان را بنویسید