روز چهاردهم/ «در راه قله‌ها»

کد خبر: 158404

دو لشكر مادى وقتى در مقابل هم صف‌آرائى می‌كنند، آن كسى كه زودتر صبرش تمام بشود، شكست می‌خورد؛ آن كسى كه دیرتر صبر و مقاومتش تمام بشود، پیروز خواهد شد.

پایگاه اطلاع‌رسانی رهبر انقلاب: این آیه شریفه یا به تعبیر بهتر این جمله مبارك «استعینوا بالصّبر و الصّلوة» در قرآن -در سوره بقره- در دو جا تكرار شده است: یكى خطاب به اهل كتاب است كه می‌فرماید: «و استعینوا بالصّبر و الصّلوة و إنّها لكبیرة إلّا على الخاشعین»؛ یك‌جا هم خطاب به مؤمنین است كه می‌فرماید: «یا أیها الّذین امنوا استعینوا بالصّبر و الصّلوة إنّ اللَّه مع الصّابرین». اولاً پیداست كه اهمیت این دو عنصر؛ عنصر صبر و عنصر صلوة مورد توجه است و تأثیر این‌ها در آن چیزى كه تشكیل جامعه اسلامى به‌خاطر رسیدن به آن است؛ اهداف والاى جامعه اسلامى. ثانیاً ارتباط این دو -صبر و صلوة- با یكدیگر و ایستادگى و استقامت و ارتباط و اتصال قلبى و روحى با مبدأ آفرینش. این دو تا با هم از مجموعه این آیه -به‌خصوص این بخش مربوط به «یا أیها الّذین امنوا»- به‌دست مى‌آید. قبل از این آیه شریفه، آیه شریفه «فاذكرونى اذكركم و اشكروا لى و لا تكفرون» بحث ذكر و شكر است. بعد از این آیه شریفه، مسئله جهاد است؛ «و لا تقولوا لمن یقتل فى سبیل اللَّه اموات بل أحیاء و لكن لا تشعرون». بعد از این آیه، این آیات معروف «و لنبلونّكم بشى‌ء من الخوف و الجوع و نقص من الاموال و الانفس و الثمرات و بشّر الصابرین»، «الّذین إذا أصابتهم مصیبة قالوا إنّا للَّه و إنّا إلیه راجعون» بعد «اولئك علیهم صلوات من ربّهم و رحمة» آمده كه ارتباط كامل بین این دو عنصر، كاملاً از این آیات مفهوم می‌شود؛ به‌دست مى‌آید. هم خودِ این دو عنصر اهمیت دارد، هم رابطه این‌ها. حالا من بعداً برمی‌گردم به توضیحى درباره صبر و قدرى بیشتر بحث می‌كنم. به‌سوی قله‌ها اما ارتباط بین صبر و صلوة. البته صلوة را به مفهوم عام صلوة بگیرید؛ یعنى توجه، ذكر، خشوع؛ والّا صورت نماز در حالى كه خالى از ذكر باشد، مورد نظر نیست. لذا در آن آیه شریفه هم كه راجع به صلوة فرموده، بعد می‌فرماید: «و لذكر اللَّه أكبر». «إنّ الصّلوة تنهى عن الفحشاء و المنكر». این یك خاصیت صلوة است؛ اما بزرگتر از نهى از فحشا و منكر، نفس ذكر خداست كه در صلوة وجود دارد. این صلوة یعنى آن ذكر، توجه، خشوع، ارتباط قلبى با خدا، در استحكام صبر تأثیر دارد. حالا كه اهمیت صبر بر حسب آیه و روایت و مفاهیم اسلامى فهمیده شد، آن‌وقت معلوم می‌شود كه صلوة چقدر مهم است؛ ذكر خدا چقدر اهمیت دارد و می‌تواند این عامل استقرار و ثبات را -كه همین صبر است- در دل ما، در روح ما، در زندگى ما، در افق اندیشه ما هر چه مستحكم‌تر و جادارتر و جاگیرتر كند. لذا در قرآن هم ملاحظه كنید «و اصبر و ما صبرك إلّا باللَّه» است. البته «و اصبر» در قرآن زیاد است كه اگر انسان بخواهد آیات را بخواند، هركدام یك دریائى از معرفت است. حالا این آیه شریفه «و اصبر و ما صبرك إلّا باللَّه»؛ به كمك خداست كه تو می‌توانى صبر كنى، یعنى استقامت آن وقتى پایان‌ناپذیر می‌شود كه متصل باشد به منبع پایان‌ناپذیر ذكر الهى. اگر صبر را -كه صبر به همان معناى پایدارى و ایستادگى و استقامت و عقبگرد نكردن است- وصل كنیم به آن پایگاه ذكر الهى، به آن منبع لایزال، این صبر دیگر تمام نمی‌شود. صبر كه تمام نشد، معنایش این است كه این سیر انسان به‌سوى همه قله‌ها هیچ وقفه‌اى پیدا نخواهد كرد. این قله‌ها كه می‌گوئیم، قله‌هاى دنیا و آخرت، هر دو است: قله علم، قله ثروت، قله اقتدار سیاسى، قله معنویت، قله تهذیب اخلاق، قله عروج به سمت عرش عالى انسانیت. هیچ كدام از این‌ها دیگر توقف پیدا نخواهد كرد؛ چون وقفه‌ها در حركت ما ناشى از بى‌صبرى است. اگر صبر تمام نشود... دو لشكر مادى وقتى در مقابل هم صف‌آرائى می‌كنند، آن كسى كه زودتر صبرش تمام بشود، شكست می‌خورد؛ آن كسى كه دیرتر صبر و مقاومتش تمام بشود، پیروز خواهد شد؛ چون با لحظه‌اى مواجه خواهد شد كه طرف مقابل صبر خودش را از دست داده. این مثال خیلى ظاهر و بارز عینى‌اش است؛ در همه میدان‌ها همین‌جور است. در مواجهه با مشكلات، با موانع طبیعى، با همه موانعى كه سد راه انسان در همه حركت‌هاى كمال می‌شوند، اگر صبر تمام نشود، آن مانعْ تمام خواهد شد. اینى كه گفته می‌شود اسلام پیروز است، یعنى این. اینى كه می‌فرماید «و إنّ جندالله هم الغالبون» یعنى این. جنداللَّه، حزب‌اللَّه، بنده خدا، عباداللَّه، این‌ها با ارتباط و اتصالشان با آن منبع لایزال، در مقابل همه مشكلاتى كه انسان ممكن است مغلوب آن مشكلات بشود، ایستادگى می‌كنند. وقتى ایستادگى این طرف وجود داشت، به‌طور طبیعى در آن طرف زوال وجود خواهد داشت؛ پس این بر او غلبه پیدا خواهد كرد. البته اگر اسممان حزب‌اللَّه و جنداللَّه باشد اما آن ارتباط و اتصال را نداشته باشیم، چنین تضمینى وجود ندارد. بنابراین ارتباط را باید برقرار كرد. این صلوة، اهمیتش این‌جاست؛ ذكر خدا اهمیتش این‌جاست؛ فرصت ماه رمضان اهمیتش این‌جاست. فرصت خودسازى، فرصت تقوا، فرصت سرشاركردن ذخیره یقین در دل كه در این دعاهاى ماه رمضان هم -دعاى روزها، دعاهاى شب‌ها- این ازدیاد یقین را مى‌بینید كه تكرار می‌شود. پس، این فرصت را بایستى براى این مقاصد مغتنم شمرد. وقتى این‌ها شد، آن‌وقت صبر جامعه اسلامى و امت اسلامى و بنده مسلمان همان چیزى خواهد شد كه می‌تواند بر همه مشكلات غلبه پیدا كند. آن‌وقت هم در میدان سیاست، هم در میدان اقتصاد، هم در میدان اخلاق، هم در میدان معنویت، این جامعه پیش می‌رود. این واقعیتى كه هست، این است. ما باید به این واقعیت خودمان را نزدیك كنیم. انواع صبر در باب صبر شنیده‌اید، معروف است، روایات متعددى هم دارد كه صبر در سه عرصه است: صبر بر طاعت، صبر از معصیت، صبر در مصیبت. این، روایات فراوانى دارد و شنیده‌اید. صبر بر طاعت یعنى وقتى كه یك كار لازم را، یك كار واجب را، یك امر عبادى را، اطاعت خدا را می‌خواهید انجام بدهید، از طولانى شدن آن ملول و خسته نشوید؛ میان راه رها نكنید. حالا مثلاً در امور عبادى ظاهرى، شخصى، فرض كنید كه فلان نماز مستحبى كه طولانى است یا از فلان دعاى طولانى انسان خسته نشود؛ این صبر بر اطاعت یعنى این. از ادامه روزه ماه رمضان، از ادامه توجه به خدا در نمازهاى واجب و فرائض، از توجه به قرآن، انسان ملول نشود؛ خسته نشود. این صبر بر طاعت است. صبر از معصیت یعنى در مقابل معصیت، كف نفس كردن، باز همان استقامت، باز همان استحكام. در مقابل اطاعت، استحكام آن‌جور است؛ در مقابل معصیت استحكام به این است كه انسان جذب نشود، اغوا نشود، تحت تأثیر شهوات قرار نگیرد. یك‌جا شهوت جنسى است، یك‌جا پول است، یك‌جا مقام است، یك‌جا محبوبیت و شهرت است؛ این‌ها همه شهوات انسانى است. هر كسى یك جور شهوتى دارد. این‌ها انسان را به خودش جذب نكند در وقتى كه در راه رسیدن به آن، یك عمل حرامى وجود دارد. مثل بچه‌اى كه براى رسیدن به آن ظرف شیرینى مثلاً، حركت می‌كند، دیگر وسط راهش پارچ آب هست، لیوان هست، ظرف چینى هست، متوجه نیست؛ می‌زند، می‌شكند. انسانى كه مجذوب گناه شد، این جورى است. نگاه نمی‌كند كه بر سر راهش چه هست. این خطرناك است؛ چون انسان غافل هم هست. انسان در آن حال متنبه نیست، ملتفت نیست، غفلت دارد؛ از این بى‌توجهىِ خودش غافل است. بچه ملتفت نیست كه «ملتفت نیست»؛ توجه ندارد كه به این پارچ آب یا به این ظرف چینى یا به این گلدان قیمتى دارد بى‌توجهى می‌كند. به نفس این بى‌توجهى، بى‌توجه است. لذاست كه خیلى باید چشممان را باز كنیم؛ احتیاط كنیم كه دچار این غفلت مضاعف نشویم. این صبر از معصیت است. صبر در مصیبت هم معنایش این است كه حوادث تلخى براى انسان پیش مى‌آید؛ فقدان‌ها، فراغ‌ها، مرگ و میرها، دست‌تنگى‌ها، بیمارى‌ها، دردها، رنج‌ها و از این قبیل حوادث تلخ. این حوادث انسان را در هم نشكند، خیال نكند كه دنیا به آخر رسیده است. این سه عرصه براى صبر است كه هر سه عرصه هم داراى اهمیت است. این‌كه فرمود: «اولئك علیهم صلوات من ربّهم»، در واقع خداى متعال براى همه این‌ها صابر را مورد صلوات و رحمت خود قرار داده است. عرصه‌های صبر یك نكته‌اى كه در این‌جا وجود دارد، این است كه این سه عرصه گاهى در مسائلِ صرفاً شخصى است، مثل همین مثال‌هائى كه به ذهن مى‌آید و همه می‌دانیم و عرض شد؛ گاهى در مسائل غیر شخصى است؛ مسائل اجتماعى، مسائل عمومى یا به تعبیر دیگر مسائلى كه سر و كار دارد با سرنوشت یك مجموعه؛ یك امت، یك ملت، یك كشور. فرض بفرمائید آن اطاعتى كه انسان باید بر آن پا بفشارد، اطاعتى است كه اگر آن را انجام بدهیم یا ندهیم، به سرنوشت یك كشور ارتباط پیدا می‌كند. فرض بفرمائید اطاعت جهاد فى سبیل‌اللَّه مثلاً در دوران دفاع مقدس. رفتن به جبهه یك اطاعت بود دیگر. ایستادگى در امر دفاع از كشور و دفاع از نظام یك امر لازم و یك اطاعت بود. ایستادگى بر دفاع چیزى نبود كه فقط مربوط به شخص خود انسان باشد. هر رزمنده‌اى كه می‌رفت، در واقع داشت سرنوشت كشور را با رفتن خود و ایستادگى خود رقم می‌زد. یك وقت اطاعت این‌جور است. یا فلان كار بزرگ را كه شما نماینده مجلسید یا وزیرید یا مدیرید یا نظامى هستید یا در یك مؤسسه فرهنگى مشغول كارید -هر كدامى در هرجا كه مشغول كار هستید- و اقدام لازمى را باید انجام بدهید، این اقدام، اطاعت است؛ اطاعت خداست؛ خدمت به بندگان است. این یك جهتِ اطاعت به خدا، وظیفه در نظام اسلامى است. این هم یك جهت دیگر اطاعت از خدا. مأمورین این دستگاه، این نظام الهى، كارهائى كه انجام می‌دهند، وظائف الهى است كه دارند انجام می‌دهند؛ از صدر تا ذیل. اگر چنانچه از این كار شما خسته شدید -مأمور انتظامى هستید، خسته شدید؛ مأمور اقتصادى هستید، خسته شدید؛ مأمور امنیتى هستید، خسته شدید؛ مأمور سیاسى هستید، خسته شدید- این بى‌صبرى است. این خلاف توصیه «و استعینوا بالصّبر و الصّلاة» است. به صبر استعانت كنید و از صبر كمك بگیرید. یا یك چیزى كه معصیت است. معصیتى كه تبعه آن، دنباله زشت و ناخوشایند آن فقط دامن‌گیر شخص شما نمی‌شود. «و اتّقوا فتنة لا تصیبنّ الّذین ظلموا منكم خاصّة». گاهى یك چیزهائى است كه انسان یك حركت خلافى را انجام می‌دهد، یك حرف نابه‌جائى را می‌زند، یك اقدام نابه‌جائى را می‌كند، یك امضاى نابه‌جائى را می‌كند -ما مسؤولین وضعمان این‌جور است- كه تبعاتش دامن‌گیر یك كشور یا یك جماعتى از كشور یا یك قشر می‌شود. این شد گناه. این‌جا صبرِ از معصیت، معناى عظیم‌ترى پیدا می‌كند. این صبر با آن صبرى كه شما مثلاً در مقابل یك رشوه قرار گرفته‌اید، صبر می‌كنید و رشوه را نمی‌گیرید، فرق می‌كند. این بسیار كار ممدوحى است، بسیار كار بزرگى است؛ اما صبر در مقابل یك گناه شخصى است. از این بالاتر، صبر در مقابل گناهى است كه این گناه فقط دامن شخص را نمی‌گیرد، دامن مجموعه را می‌گیرد. پس صبرِ از معصیت، چنین میدانى دارد. صبرِ بر مصیبت هم همین‌جور است. مصائب گاهى مصائب شخصى انسان است، گاهى مصائب عمومى است. الان فرض بفرمائید مسؤولین كشور با توطئه‌هاى گوناگون، با تهمت‌ها، با بدگوئى‌ها، با اهانت‌ها و افتراهاى صریح مواجهند؛ مى‌بینید دیگر توى این مجموعه عظیمِ ارتباطات بین‌المللى و این خبرها و رسانه‌ها و نوشتارها و گفتارها، چقدر حرف زده می‌شود. علیه اسلام جداگانه؛ یعنى علیه جمهورى اسلامى به‌خاطر اسلام، علیه جمهورى اسلامى به‌خاطر انقلاب؛ علیه جمهورى اسلامى به خاطر تك تك آرمان‌هاى نامطلوبِ از نظر استكبار؛ و علیه جمهورى اسلامى به‌خاطر بعضى از اشخاصى كه در جمهورى اسلامى هستند كه آن‌ها نمى‌پسندندشان. یعنى علیه جمهورى اسلامى از طرق مختلف، به جهات مختلف این تهاجمات هست. خوب این‌ها مصیبت است، صبر كردنش هم آسان نیست. بعضى از سران و مسؤولان دنیا -كه ما آن‌ها را از نزدیك دیده‌ایم و از حالات بعضى‌شان شنیده‌ایم- هستند كه این‌ها گاهى یك زوایه بسیار بازى پیدا می‌كنند از اهداف و خط مستقیمى كه به خیال خودشان ترسیم كردند؛ فقط به‌خاطر همین مسائل و ملاحظات بین‌المللى و اهانت‌هاى بین‌المللى. تحمل این‌ها برایشان سخت است. پس این هم صبر در مصیبت. بنابراین صبر را با همه اهمیتى كه دارد در این سه عرصه، یك‌بار در مسائل شخصى باید ملاحظه كرد -كه مهم است و من و شما بیشتر از دیگران باید به آن اهمیت بدهیم- یك‌بار در عرصه مسائل اجتماعى و سیاسى و عمومى و ملى و همگانى... در هر دو مرحله، در هر دو سطح بایستى این سه عرصه را مورد نظر قرار داد و از صبر كمك گرفت؛ از صبر استعانت كرد. آنچه در كنار این مطلب عرض می‌كنیم، این است كه یكى از بى‌صبرى‌هائى كه ما گاهى اوقات از خودمان نشان می‌دهیم یا شاهد هستیم كه بعضى نشان می‌دهند، بى‌صبرى در مقابل حفظ آرمان‌ها و اهداف انقلاب است. به نظر من این از همه مهم‌تر است: جهت‌گیرى نظام اسلامى؛ بایستى بر آن پاى فشرد و بر سر آن پایدارى كرد. صبر، این‌جا بیش از جاهاى دیگر معنا می‌دهد. سخنرانی در دیدار روسای سه قوه و مسؤولان نظام؛ 19/06/87

۰

دیدگاه تان را بنویسید

 

نیازمندیها

تازه های سایت