حقوق گیتی خامنه زمان مجریگری
حقوق ماهانه من دو هزارو پانصد تومان بود و به هرکسی که حقوق مرا می پرسید رقم را که می گفتم باور نمی کرد درحالی واقعا حقوقی که می گرفتم همین بود و من هم شکایتی نداشتم چراکه مسئله حقوق به معنای واقعی در مرحله نخست اهمیت نبود.
مهر: قبل از پاسخ به این سئوال باید این نکته را متذکر شوم ، زمانی که در سال 58 کار خود را آغاز کردم حقوق ماهانه من دو هزارو پانصد تومان بود و به هرکسی که حقوق مرا می پرسید رقم را که می گفتم باور نمی کرد درحالی واقعا حقوقی که می گرفتم همین بود و من هم شکایتی نداشتم چراکه مسئله حقوق به معنای واقعی در مرحله نخست اهمیت نبود. این مجری محبوب بچه های دیروز در دومین بخش از گفتگوی تفضیلی خود با مهر، به جنبه های مختلف یک اجرای حرفه ای در شرایط فعلی تلویزیون، ضعف در مدیریت تولید و پخش برنامه های ویژه کودک، مجموعه تلویزیونی برنامه ویژه والدین در خصوص چگونگی تربیت فرزندان و تازه ترین و ...اشاره کرد. جذابیت در اجرای برنامه های تلویزیون ویژه کودک و نوجوان یکی از فاکتورهای اصلی در جذب مخاطب است ولی متاسفانه جز تعداد انگشت شماری از برنامه های عروسکی این جذابیت وجود ندارد ، نظر شما چیست؟ گیتی خامنه : سعی می کنم در پاسخ به سئوالات رعایت انصاف را داشته باشم چراکه شاهد تلاش همکاران و افراد مسئول در سازمان صدا سیما هستم که تلاش موثر برای ایجاد تنوع و نوآوری را می کنند و برخی از دوستان همکار هم در جهت جذب مخاطب برنامه های سازنده ای روی آنتن برده اند و موفق عمل کرده اند؛ به عنوان مثال تلویزیون درحال حاضر مشغول جذب نیروهای جوان در حوزه کودک است و مشغول تربیت نیروهای انسانی است که از نظرمن این رخ داد اتفاق مبارکی است و باید آن را به فال نیک گرفت؛ اما در این بین به نظرمی رسد که در انتخاب برخی از این افراد سهل انگاری هایی صورت می گیرد و تلویزیون به عنوان رسانه ای فراگیر و پرمخاطب محلی برای تجربه کردن شده است این درحالی است که رسانه ای چون تلویزیون ابزاری گران است و این ابزار گران نباید به عنوان سنجش توانایی افراد در حوزه کار در این رسانه به کار گرفته شود چراکه این تجربیات را باید در فضاهای دیگر برای افراد علاقمند ایجاد شود تا علاقمندان خارج از هزینه های تولید تلویزیون که متعلق به بیت المال است تجربه های لازم را کسب کنند و در نهایت به این نتیجه که آیا به درد این حرفه می خورند یا خیر برسند و پس از آن وارد این حرفه شوند؛ به نظرمن نمی توان از این امکانات گران قیمت که متعلق به مردم است به نوعی استفاده شخصی کرد البته علاوه بر درنظر گرفتن مسائل مالی ، باید مخاطب را نیز درنظر گرفت چون او است که باید وقت، حوصله و سلیقه خود را برای یک برنامه تلویزیونی صرف کند در واقع سالها دوری من از ایران باعث شده این احترام را به انحای مختلف برای مخاطب قائل باشم، بنابراین تلویزیون جای آزمون و خطا نیست. * خانم خامنه چند سال ایران نبودید؟ - 15 سال. *قطعا وقتی به ایران بازگشتید با تغییرات اساسی در حوزه برنامه سازی برای کودک مواجه شدید. - قطعا همینطور است به نظرمن بهتر است نگاه وسیع تری نسبت به کودک داشته باشیم چراکه پدیده های فرهنگی و اجتماعی دستخوش تغییرات خوب و ناخوب شده است ولی متاسفانه تغییرات ناخوب جلوه بیشتری برای شخص من داشت و معتقدم که به معنا واقعی مهرورزی انسان ها اندک و انتظارات نابجا از یکدیگر بیشتر شده است. *چطور؟ -نیازی نیست که من حتما نمونه عینی ذکر کنم چراکه معتقدم که انسان ریزبین بدون اینکه خودش برخورد مستقیم داشته باشند با نگاه به تجربیات دیگران متوجه این مطلب می شوند که مهرورزی در میان مردم کم رنگ شده است و کوچک وظریف ترین نکات انسانی رعایت نمی شود، به نکته ای اشاره می کنم که شاید مبین این مطلب باشد من وقتی با عینک طبی در خیابان راه می روم مردم مرا با عینک نمی شناسند و رفتارهای عجیب و غریبی با یکدیگر وحتی با فرزندان خود را شاهد هستم اما به محض اینکه عینک جادویی را از روی چشمان خود برمی دارم رفتار مردم در مواجه با شخص من دگرگون می شود یعنی اگر شما به عنوان خبرنگار تعریف دنیای امروز مردم ایران را از من بپرسند می توانم راجع به دو شکل متفات رفتار آدم ها صحبت کنم از همین رو معتقدم معنویت، مهر و شفقت در اغلب مردم رنگ باخته است و طبیعتا این نوع نگاه در جنبه های مختلف علمی و فرهنگی و کارکرد آنها نیز تاثیر می گذارد. - یک اجرای خوب مرهون به کارگیری امکانات موجود در جهت تاثیرگذاری بر مخاطب است اما آنچه از تلویزیون می بینیم توجه به این مطلب است که این تاثری گذاری از سوی مجریان به درستی در مخاطب ایجاد نمی شود و به عبارت بهتر بردل نمی شنید، چرا؟ - قبل از پاسخ به این سئوال باید این نکته را متذکر شوم ، زمانی که در سال 58 کار خود را آغاز کردم حقوق ماهانه من دو هزارو پانصد تومان بود و به هرکسی که حقوق مرا می پرسید رقم را که می گفتم باور نمی کرد درحالی واقعا حقوقی که می گرفتم همین بود و من هم شکایتی نداشتم چراکه مسئله حقوق به معنای واقعی در مرحله نخست اهمیت نبود چراکه در آن زمان وسوسه های مادی و سوداگری بر اندیشه ها به این میزان مطرح نبود اما درحال حاضر چنین نیست و شاهد هستم که وقتی درباره حقوق همکاران من در حوزه اجرا صحبت می شود مبالغی را بیان می کنند که من در زمان خود به خواب هم نمی دیدم درواقع به این مسئله فکر نمی کردم و از حرفه خود به لحاظ روحی بسیار راضی بودم. *اما من پاسخ سئوالم را نگرفتم. - آنچه گفتم مقدمه ای بر جواب به این سئوال شما بود به اعتقاد من تمایلات بیش از اندازه مادی از سوی برخی از همکاران من باعث شده که روح عدد و رقم بر آنچه روی آنتن می رود تاثیر بگذارد؛ ضمن اینکه فراموش نکنیم که بیننده بسیار باهوش و دروبین بسیار صادق است و چون دوربین صادق است صداقت ها و ناصادقی ها را به درستی منعکس می کند به این معنا که اگر مجری به آنچه می گوید باور قلبی نداشته باشد چشمانش او را لو می دهد و به راحتی دستش رو می شود چون دوربین عدم صداقت و ایمان در گفتار را به وضوح به تصویر می کشد, بنابراین اگر قرار است اجرایی موفق باشد باید در کنار فکر کردن برای ادامه حیات به عشق هم فکر شود و اگر عشق در کار جریان داشته باشد قطعا موفق از آب در می آید ولی اگرعشق در انجام کار جاری نباشد مخاطب متوجه بی انگیزگی در تولید واجرای برنامه ها می شود بنابراین نباید منتظر تاثیر شگرف معجزه آسا بود. * حرف آخر.... - امیدوارم روزی از راه برسد که همه ما در هر حرفه ای که هستیم با ایمان و تعهد مشغول باشیم و مخاطب را فراموش نکنیم.
دیدگاه تان را بنویسید