سه سال از درگذشت هامون سینمای ایران گذشت
وي سينما را با فيلم كوتاه 'كتيبه' ساخته 'فريبرز صالح' كه يك دهه بعد فيلم پرخرج و ديدني 'سفير' را ساخت، تجربه كرد و با 'خط قرمز' ساخته 'مسعود كيميايي' وارد سينماي حرفه اي شد.
ايرنا: سينماي ايران در سه دهه اخير بازيگران بسياري را به خود ديده كه از ميان اين خيل عظيم، برخي به ماندگاري رسيده و گاه فقط با يك نقش در ذهن دوستداران خود حك شده اند كه زنده ياد 'خسرو شكيبايي' يكي از آن نمونه ها است. اين بازيگر بزرگ سينماي ايران كه نقش هاي فوق العاده اي را در كارنامه خود دارد، روز هفتم فروردين سال 1323 در محله قديمي مولوي به دنيا آمد و تا ايام جواني مشاغل گوناگوني از جمله كولرسازي و خياطي را تجربه كرد. وي كه علاقه بسياري به نمايش داشت، سرانجام در 19 سالگي به روي سن رفت و پس از آن با پيوستن به گروه 'عباس جوانمرد'، در نمايش هايي از جمله 'سنگ و سرنا'، 'همه پسران من' ايفاي نقش كرد. در همين ايام، وارد دانشگاه هنرهاي زيبا شد و در رشته بازيگري به تحصيل پرداخت. خ شكيبايي در كنار تئاتر به دوبله نيز پرداخت و از سال 1347 وارد اين عرصه شد كه مهمترين نقش گويي او در فيلم هندي 'شعله' صورت گرفت و در دوره اعتصاب انجمن گويندگان در سال 1355 به گوينده اي پركار تبديل شد. وي سينما را با فيلم كوتاه 'كتيبه' ساخته 'فريبرز صالح' كه يك دهه بعد فيلم پرخرج و ديدني 'سفير' را ساخت، تجربه كرد و با 'خط قرمز' ساخته 'مسعود كيميايي' وارد سينماي حرفه اي شد. شكيبايي در اين فيلم در نقش مبارزي انقلابي، حضوري درخشان و تاثيرگذار داشت كه توقيف هميشگي فيلم، بازي خوب او را نيز به فراموشي سپرد. 'دزد و نويسنده' ساخته 'كاظم معصومي' نيز از فيلم هاي ساده و آبرومند نيمه دهه شصت بود كه فرصت حضور در كنار بازيگري همچون 'علي نصيريان' را در اختيار شكيبايي گذاشت. نقطه قوت فيلم نيز بازي عالي او و نصيريان است كه جلوه خاصي به فيلم بخشيد. 'رابطه' اثر 'پوران درخشنده' و 'ترن' به كارگرداني زنده ياد 'امير قويدل' از ديگر فيلم هاي جذاب كارنامه كاري اوست كه به مرور نام شكيبايي را برسر زبان ها انداخت و توجه منتقدان را به بازي خوبش جلب كرد. بويژه نقش معلم در فيلم 'رابطه' كه تماشاگر به واسطه صداي سرصحنه با صداي جادويي خسرو شكيبايي روبه رو مي شد. اما شاه نقشي كه شكيبايي را به قله هاي بازيگري ايران رساند و تا ابد در ياد سينمادوستان نشاند، 'هامون' ساخته 'داريوش مهرجويي' است. شكيبايي در نقش 'حميد هامون'، روشنفكري كه ميان شك و يقين دچار سردرگمي است، فوق العاده ظاهر شد و نقش را كاملا از آن خود كرد. طنز كمرنگ و زيركانه مستتر در بازي او نيز در اين امر بي تاثير نبود كه مكمل هايي از جمله 'عزت الله انتظامي' و 'بيتا فرهي' آن را به اوج رساند. براي نمونه به سكانس درددل هاي هامون با پسرخاله اش در آسايشگاه بيمارهاي رواني كه در نهايت به بغض و گريه معصومانه او ختم مي شود، توجه كنيد. شكيبايي به حق سيمرغ بلورين جشنواره فيلم فجر را تصاحب كرد بي آنكه اعتراضي از سوي ديگر نامزدها عنوان شود. اما نقش مهمي همچون 'حميد هامون'، شكيبايي را با مشكلات زيادي مواجه كرد كه مهمترين آن كليشه شدن در اين نقش در فيلم هاي بعدي بود. براي مثال مي توان از 'ابليس' ساخته 'احمدرضا درويش' نام برد كه نقش متفاوت او شباهت هاي بسياري به 'هامون' داشت! با اين حال نمي توان از بازي درخشان شكيبايي در فيلم 'كيميا' گذشت. وي در 'كيميا' كاملا از كليشه هامون رهايي يافت و نقشي به شدت واقعي را ايفا كرد. در واقع تماشاگر، شخصيت او را به عنوان يك آزاده جنگ تحميلي باور كرده و براي تنهايي هاي غم انگيزش دل مي سوزاند. شكيبايي از جمله بازيگراني بود كه بازي در مجموعه هاي تلويزيوني را نيز همپاي سينما جدي گرفت و چند اثر از بهترين هاي تلويزيوني را به كارنامه اش افزود. نقش 'سيدحسن مدرس' در سريالي به همين نام، از نقاط درخشان بازيگري اوست كه همچنان با طراوت و تازه جلوه مي كند. وي در يكي از قسمت هاي مجموعه فوق 'مونولوگي'(تك گويي) چند صفحه اي را به سياق شهيد مدرس با بهره گيري از ميميك چهره و حركات دست به بهترين شكل اجرا كرد و حيرت بينندگان تلويزيوني را برانگيخت، بگونه اي كه همگي بدنبال نام اين بازيگر نه چندان آشنا اما بسيار مسلط بر كار خويش مي گشتند! وي اين تجربه موفق را در مجموعه تلويزيوني 'روزي روزگاري' ساخته 'امرالله احمدجو' و 'خانه سبز' ساخته 'بيژن بيرنگ' و زنده ياد 'مسعود رسام' به گونه اي ديگر تكرار و محبوبيت خود را صد چندان كرد. در روزهاي پاياني دهه 70، شكيبايي فرصت همكاري با 'ناصر تقوايي' را يافت و در 'كاغد بي خط' حضوري گرم و دلنشين داشت. بخش پاك كردن ماهي در آشپزخانه توسط او يكي از بهترين بخش هاي فيلم است كه بازي درخشان شكيبايي را با خود دارد. شكيبايي در سال هاي پاياني عمر نيز با وجود تحمل درد و رنج بيماري، نقش هاي فوق العاده اي را به يادگار گذاشت كه از آن جمله مي توان به فيلم هاي 'سالاد فصل' ساخته 'فريدون جيراني'، 'حكم' از 'مسعود كيميايي'، 'چه كسي امير را كشت' اثر 'مهدي كرم پور' و اتوبوس شب' به كارگرداني 'كيومرث پوراحمد' اشاره كرد كه اولي و آخري دو سيمرغ ديگر بر سيمرغ هاي بلورينش افزود. شكيبايي در نقش 'عادل' راننده سواري كرايه خط شمال كه به دختر خاله خود(ليلا) با وجود اختلاف سني بسيار علاقه مند است، باورپذير ظاهر شده و زوايد نقش را از تن شخصيت ياد شده جدا كرده و به اصل آن مي پردازد. گفت وگوي دو نفره با 'ليلا حاتمي' كه به واكنش فيزيكي برق آساي شكيبايي در قالب يك كشيده ختم مي شود، يكي از بهترين لحظات بازي اوست. نقش كوتاه اما بسيار دوست داشتني او 'در چه كسي امير را كشت' از بهترين نقش هاي شكيبايي است كه با وجود كوتاهي، در ذهن حك شده و ماندگاري اش را از دست نمي دهد. شكيبايي، نقش تاجري جاهل ماب كه ميان سنت و مدرنيته گير كرده را چنان با مهارت ايفا كرد كه قلم از بيان آن عاجز است! ' اتوبوس شب' به عنوان فيلمي ضد جنگ، ارزش هاي داستاني و فني بسياري دارد كه بي شك بازي عالي شكيبايي در نقش پيرمرد خسته و بي حوصله راننده اتوبوس حامل اسراي عراقي جزيي از آن به حساب مي آيد. شكيبايي در اين فيلم با وجود پيشرفت بيماري كه اثرات آن نيز بر چهره اش نمايان بود، عالي كار كرد و تماشاگران را با خود همراه ساخت. براي نمونه كافيست، صحنه كوتاه و تاثيرگذار گفت وگوي او با همسر رزمنده شهيد شده در پايان فيلم را بار ديگر مشاهده كرد تا دريافت كه سينماي ايران چه زود، يكي از نگين هاي درخشان خود را از دست داد. خسرو شكيبايي 28 تير ماه 1387 به علت ابتلا به سرطان كبد و نارسايي قلبي صحنه حيات را ترك كرد و رخ در نقاب خاك كشيد.
دیدگاه تان را بنویسید