صدای پای ابتذال در شبکه نمایش خانگی

کد خبر: 151342

بساط مبتذل سازان از جایی جمع شده است؛ اما آن‌ها دست بردار نبوده و طماعانه در پی کسب ثروت بیشتر هستند، در جایی دیگر آثار بنجلشان را می‌فروشند و از قضا کسی هم مانع ایشان نمی‌شود و راحت‌تر به کار تهیه و تولید آثار ظاهرا کمیک مشغول شده‌اند.

صدای پای ابتذال در شبکه نمایش خانگی

مدتی است که برخی از فیلم‌های ویدیوئی که اغلب برای پخش درشبکه نمایش خانگی تولید می‌شود، به عرصه‌ای برای تهیه سخیف‌ترین آثار تصویری تبدیل شده است، به گونه‌ای که به نظر می‌رسد ابتذال حاکم بر برخی فیلم‌های سینمایی، راه جدیدی یافته و با سرعت بسیار نیز در حال طی این مسیر ناخوشایند است. به گزارش «فردا»، پس از آنکه با تلاش‌های بسیار برخی منتقدان دلسوز، هویت برخی آثار سخیف در سینما هویدا شد و در پی آن، این دغدغه به موجی فراگیر تبدیل شد و ظاهرا بسیاری را که با چشم‌های خواب آلود به رصدبانی سینما مشغول بودند بیدار کرد تا هوشیار‌تر از قبل شده و اجازه ظهور به هر اثری را ندهند، عاملان پیدایش و رشد مفاهیم و اشکال سخیف، که اغلب بستری با عناصر کمیک را دستاویز می‌کردند تا به هر قیمتی بر حجم ثروتشان بیفزایند، مسیر را از پرده‌ای عریض و طویل و سحرانگیز سینما‌ها، به سمت کادر تلویزیون‌های خانه‌های ایرانی که پشت عنوان «نمایش خانگی» پنهان شده است، تغییر جهت دادند. این تغییر جهت همزمان با عرضه فیلم‌های ویدیوئی در فروشگاه‌های موادغذایی، فراگیر‌تر هم شد و با وجود ادعاهای متعدد مسئولان ارشاد اسلامی، مبنی بر نظارت همه جانبه بر تهیه و توزیع این نوع فیلم‌ها، اما انواع واقسام آثار سخیف و بسیار ضعیف در ساحت و شکل، به راحتی و با تاکید بر اینکه دارای مجوز از وازرت فرهنگ و ارشاد اسلامی هستند به سوپرمارکت‌ها و در پی آن، در جمع خانواده‌ها راه یافت، که به دلیل وجود این عبارت «دارای مجوز از وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامی»، احساس امنیت کرده و می‌کنند. این نوع آثار، چه در قالب سینما و چه در قالب فیلم ویدیویی این وجوه مشترک را دارند: ۱- ظاهرا در گونه کمدی ساخته شده‌اند؛ در واقع سازندگان این فیلم‌ها می‌کوشند که به هر قیمتی تماشاگران را بخندانند و به این اقدام مضبوحانه، عنوان کمدی اطلاق می‌کنند. اما واقعیت این است که در گونه کمدی، خلق موقعیت‌ها، مبتنی بر خصایل و رفتارهای انسانی و برای ارتقای اگاهی و درک مخاطبان از موقعیتی است که ظاهرا اشخاص فیلم در آن گرفتار هستند، اما قدری تعمق، مخاطبان را متوجه موقعیت بغرنج خود می‌کند. در واقع حاصل کمدی به فکر واداشتن مخاطبان برای رهایی از بندهایی است که خودخواسته گرفتار آن شده‌اند. ۲- عواملی نام آشنا (بخصوص در زمینه بازیگری) دارند که اغلب مورد علاقه مردم هستند. در واقع اغلب کسانی که به هرحال با سرمایه‌های مادی و معنوی این مردم، هنری را فراگرفته و پس از عرضه با تشویق‌های همین مردم، مشهورشده‌اند، به جای قدردانی از این بذل توجه عمومی، چهره فروشی می‌کنند یا بنا به اقتضائاتی همچون مشکلات اقتصادی ناچار به چنین هنرنمایی‌هایی می‌شوند. ۳- سازندگان این نوع فیلم‌ها وانمود می‌کنند که قصد دارند داستان‌هایی درباره خانواده‌ها و بخصوص مسایل و مشکلات جوانان روایت کنند. اگرچه وزارت ارشاد برای صدور مجوز با نظارت دقیق‌تر و سختگیری‌هایی، تا حدی توانست از کثرت این نوع فیلم‌ها در سینما‌ها بکاهد، اما گویا این قصه سر دراز دارد و از مسئولان ارشاد هم برای بهبود قطعی این درد کاری برنمی آید. چرا که این نوع «بسازو بفروش‌های فرهنگی هنری»، به راحتی و با انتخاب «شبکه نمایش خانگی» مسیرشان را تغییر داده و در واقع قانون را دور زده‌اند. در واقع می‌توان این طور تصور کرد که بساط مبتذل سازان از جایی جمع شده است؛ اما آن‌ها دست بردار نبوده و طماعانه در پی کسب ثروت بیشتر هستند، در جایی دیگر آثار بنجلشان را می‌فروشند و از قضا کسی هم مانع ایشان نمی‌شود و راحت‌تر به کار تهیه و تولید آثار ظاهرا کمیک مشغول شده‌اند. یعنی در حالیکه شدت تاثیرهای مخرب در شرایط جدید بسیار نگران کننده‌تر از قبل شده است؛ اما اراده‌ای که مانع این جنایت باشد، دیده نمی‌شود. این شرایط روز به روز هم گسترده‌تر می‌شود چون ظاهرا این نوع فیلم دیدن به خاطر ویژگی‌هایی همچون سهل الوصول و نیز مقرون به صرفه بودن برای خانواده‌ها امان پذیر‌تر است؛ این یعنی جمعیتی، بسیار بیشتراز علاقه مندان به سینما، تماشاگران این فیلم‌های ویدیوئی شده و با افزایش قیمت‌های انواع خدماتی که خانواده‌ها برای رفتن به سینما با آن مواجه می‌شوند. هر روز نیز بر تعداد آن‌ها افزوده می‌شود. در یکی از این نوع فیلم‌ها که در روزهای اخیر به عرصه نمایش خانگی عرضه شده است، این مشکلات به عنوان مواردی جدید به سه مورد یادشده قبلی اضافه شده است؛ ۱- در تبلیغات این فیلم، بازیگران کمدی را در لباس‌های دوتن از کمدین‌های مشهور دنیا، لورل و هاردی به مخاطب معرفی می‌کنند. در واقع به این ترتیب به طور قطع می‌توان گفت از هر اآچه که امکان سود بیشتر را برای بساز و بفروش‌های فرهنگی و هنری، فراهم کند، سوء استفاده می‌کنند. ۲- از مفاهیمی همچون رفاقت که برای اغلب ایرانی‌ها جایگاه ویژه‌ای دارد در عناوین این فیلم‌ها استفاده می‌کنند. ۳- از عناوین و واژه‌های غربی همچون «فابریک» استفاده کرده و به این نحو، آگاهانه و یا بر اساس ناآگاهی و غفلت که در هر صورت غیرقابل اغماض است، می‌خواهند ارزش‌های زبان مادری را کاهش دهند. این مشکلات، در کنار اشکالات عدیده در ساختار بسیار ضعیف فیلمنامه و روایت داستانی سخیف و بی‌ارزش، همگی مواردی است که به هر حال باید با عاملان آن برخورد جدی شود. البته به جز عاملان مستقیم این نوع آثار، بدون تردید کسانی که مجوز عرضه این نوع آثار سخیف را در شبکه نمایش خانگی صادر می‌کنند، باید جوابگو باشند. در واقع بر اساس شرح وظیفه‌ای که توسط قانون برای وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامی تعیین شده است، باید مانع هر گونه تهاجم فرهنگی شوند که متاسفانه با وجود چنین آثاری به نظر می‌رسد که در انجام این وظایف اهمال جدی می‌شود.

۰

دیدگاه تان را بنویسید

 

نیازمندیها

تازه های سایت