آواز ما دوباره پا منقلی شده است

کد خبر: 149775

موسیقی پامنقلی در سال‌های ۵۲ تا ۵۴ با حضور هنرمندانی چون پایور و گروه‌هایی همچون عارف و شیدا تا حدودی برطرف شد اما در سال‌های اخیر این نوع موسیقی دوباره برگشته است.

آواز ما دوباره پا منقلی شده است
فردا- يادداشت اختصاصي مجید درخشانی(آهنگساز و نوازنده تار):

در یک دهه اخیر موسیقی آوازی روزگار بدی را سپری می‌کند. به شخصه موسیقی بی‌کلام و تصنیف را خیلی دوست دارم، اما برای موسیقی آوازی باید با احتیاط بیشتری به پیش برویم، چرا که اگر این ویژگی را رعایت نکنیم، کم‌کم شنوندگان آواز را از دست می‌دهیم. ولی در نهایت من به موسیقی آوازی اعتقاد ندارم و به نظرم کسی که می‌خواهد آواز بخواند در ابتدا باید ریتم بداند، ‌تمیز بخواند، ‌تلفیق شعر موسیقی بداند، ولی در حال حاضر شاهدیم که کلاس‌های آواز و فارغ التحصیلان آن، چیز تازه‌ای برای گفتن ندارند و خوانندگان جدید فقط ردیف را حفظ می‌کنند و بس. این در حالی است که می‌توان با گوش دادن چند سی دی نیز ردیف را یاد گرفت. همچنین این خوانندگان نوع آوازی که ارائه می‌دهند نیز خسته‌کننده است و اگر قرار است آواز را با آن کیفیت ارائه بدهند همان بهتر که نخوانند. البته به صراحت باید بگویم که من ضدیتی با آواز ندارم اما در سال‌های اخیر شاهدیم که جایگاه موسیقی آوازی ما تنزل پیدا کرده است. چرا که آواز با مدیحه‌خوانی و فراق خوانی‌های کوچه بازاری فرق می‌کند. همان گونه که می‌دانید اشعاری که در مراسم‌های سوگواری خوانده می‌شود برای بیان وقایع و رویدادهایی است که گریه‌آور است . اما کجای شعر فارسی ما گریه آور است؟ همچنین از زمانی که ساز و آواز ما به محافل خصوصی و به اصطلاح پا منقلی راه یافت، حالتش عوض شد و در این میان موسیقی اصیل نابود شد. در این دوره آوازها تا 40 دقیقه هم ادامه دارد. به فرض مثال در بعضی از برنامه‌های گل‌ها یک ساز و آواز تا یک ساعت ادامه داده می‌شود که همه از غم و اندوه، ناامیدی و بی‌انگیزگی صحبت می‌کند. این مسائل (موسیقی پامنقلی) در سال‌های 52 تا 54 با حضور هنرمندانی چون پایور و گروه‌هایی همچون عارف و شیدا تا حدودی برطرف شد اما در سال‌های اخیر این نوع موسیقی دوباره برگشته است. البته باید بگویم که در زمان کلنل خان وزیری خیلی با این مسائل برخورد شد، به گونه‌ای که وی زمان کوتاهی که در رادیو ارکستر نوین را راه‌اندازی کرد، گفت یا هنرمندان معتاد باید ترک کنند یا بروند. همچنین زمانی که رضا شاه از وی خواست که برای مجالسش گروه بفرستد و موسیقی اجرا کند، گفت که شما مهمان‌های خارجی را به مدرسه موسیقی دعوت کنید و ما با کمال میل برای آنها اجرا می‌کنیم اما کسی را برای اجرای موسیقی در مراسم‌های شام و این‌چنین نمی‌فرستیم. القصه استاد وزیری هم در آن دوران نتوانست زیاد در رادیو دوام بیاورد و زیرآب وی خورده شد. یک نکته دیگر که لازم می‌دانم در این یادداشت به آن اشاره کنم این است که ما هنرمندان خوبی هم مانند هوشنگ ظریف، زنده‌یاد فرامز پایور، علی‌اکبر شکارچی و.... داشته‌ایم که از نظر اخلاقی زبان زد بوده و هستند اما راه آنها دارد به فراموشی سپرده می‌شود. در قدیم آواز به صورت با شکوه ارائه می‌شد و همچنین لحن خواندن بسیاری از خوانندگان حماسی و ریتمیک بود. اما آوازهای اخیر بی‌حرکت، تخت و همسان اجرا می‌شود که مناسب جامعه امروز نیست. اگر بخواهم یک مثال بزنیم باید همین بغل گوشمان، موسیقی آذری را مثال بیاوریم که از تحرک برخوردار است. مثلا یک قطعه آذری حدود یک تا دو دقیقه آواز دارد و جواب آن با یک ملودی ضربی داده می‌شود و این تضادها از همسانی و بی‌حرکتی در آواز جلوگیری و خستگی مخاطبان جلوگیری می‌کند. یعنی مانند همان کاری که من در آلبوم درخیال با صدای شجریان انجام داده‌ام.

۰

دیدگاه تان را بنویسید

 

نیازمندیها

تازه های سایت