آزردن «چشم گوش» مخاطب با «رنگ صوت» یکنواخت
کافی است همچون بسیاری از شنوندگان حرفهای رادیو حتی برای چند روز هم شده به برنامههای شبکههای مختلف رادیویی گوش سپرده شود..
با وجود دهها گوینده باتجربه و نیز گویندگان جوان بااستعداد و علاقهمندی که صداهایی جذاب دارند و در آزمونهای انتخاب گوینده نیز حائز صلاحیت شناخته شدهاند، برنامههای شبکههای رادیویی فقط توسط گویندگان معدودی اجرا میشود. به گزارش فردا، کافی است همچون بسیاری از شنوندگان حرفهای رادیو حتی برای چند روز هم شده به برنامههای شبکههای مختلف رادیویی گوش سپرده شود. در این صورت به وضوح مشخص میشود که در شبکههایی مثل فرهنگ، جوان، ایران و.... اغلب برنامهها را مجریان ثابتی اجرا میکنند. به عبارت دیگر در حالیکه ظاهرا در شبکههای رایویی هر برنامه حاوی موضوع و رویکردی متفاوت است و باید با دیگر برنامهها تفاوت داشته باشد تا اساسا فلسفه وجودی هر برنامه منطقی به نظر برسد، اما درکمال تعجب صدایی که مجری و گوینده آن میشود، همانی است که دقایقی قبل برنامه دیگری را، با موضوع و رویکرد کاملا دگرگونه، اجرا کرده ست. بر اساس این شرایط باید به مسئولان رادیو یادآوری کرد که:
- پیش و بیش از هر ادلهای، رسانه، هر نوع که میخواهد باشد، باید از هر گونه یکنواختی بگریزد و با عنصر حیاتی «تنوع»، آن هم در عصر مالامال از رسانههای فریبنده، مبانی نخستین برای جذب مخاطب را در عمل رعایت کند. در واقع اجرای چندین و چند برنامه، فقط با یک «رنگ صوتی»، «چشم گوش» مخاطب را میآزارد و او را از دایره اصوات منتشر شده فراری میدهد؛ در حالیکه قرار بر آن بوده و هست که با قدرت جادویی امواج، قوای خلاقه مخاطبان پرورش یافته و در نهایت آگاهیهای عمومی افزایش یابد.
- رسانه رادیو جمع دو عنصر بسیار جالب توجه، اما متضاد است؛ در واقع این رسانه فقط ابزار «صدا» را در اختیار دارد تا به آن وسیله پیام به «گوش» مخاطب رسانده شود، اما عموم روانشناسان و متخصصان پرورش خلاقیت این رسانه را از بهترین راههای ایجاد و پرورش خلاقیت عموم معرفی کردهاند. و این، درست در نقطه مقابل تلویزیون است که عموم صاحب نظران آن را وسیهای برای تخریب خلاقیت تشخیص دادهاند. نتیجه اینکه «صدا» باید واجد آنچنان ویژگیهایی باشد که منجر به تحقق وظایف رسانه بسیار فراگیر «رادیو» شود.
- دنیای امروز را متخصصان هر حوزه و کسانی که به طور خاص، در یکی از زمینههای مورد نیاز مردم تلاش و پژوهش میکنند تعریف کرده و موجب حرکت و رشد صعودی جوامع میشوند. گویندگان نیز باید بر این اساس با انتخاب مسیری مشخص، به ارایه یافتههای خود بپردازند و تاثیرگذار باشند. بخصوص که دامنهٔ آگاهی و گسترهٔ واژههای فعال افراد، متناسب با حوزه مورد علاقه ایشان شکل میگیرد و در صورت خروج از این سطح حرفی برای عرضه ندارند و به طور قطع موجب سقوط جایگاه رسانه در نزد افکار عمومی میشوند.
اگر چه دامنهٔ بحث و ارایه ادله برای تاکید بر لزوم رنگارنگ و مقتدر بودن «صدای گویندگان» بسیار گسترده است، اما به نظر میرسد اهل انصاف و منطق، همین چند مورد را نیز برای اصرار بر تجرید نظر در وضعیت گویندگی در شبکههای مختلف رادیویی، فرقی هم نمیکند چه رادیوهای محلی باشد و چه شبکههای سراسری، ضروری میدانند. این اصرار و تاکید در حالی ضروریتر است که با یک بررسی اجمالی مشخص میشود دهها گوینده صاحب نظر و مسلط بر فن و محتوا وجود دارند که با سالها ممارست در استودیوهای رادیو به خوبی میدانند و میتوانند که بر عیار رسانه بیفزایند. آنهم رسانهای که در طوفان ناشی از رسانههای مدرن گرفتار شده و به ناخداهای کاربلد و آشنا به مسیر که منتهی به ساحل میشود، بسیار نیاز دارد. سرمایه عظیم دیگری که برای گذار از این بحران باید مورد توجه قرار گیرد، جوانان علاقهمند و پرشوری هستند که با هر اعلامیه برای جذب گویندگان جوان، با شور و شوق بسیار خود را به میکروفون آزمونهای مختلف میرسانند تا با عرضه قابلیتهایشان، هوایی تازهای در شبکههای رادیویی بدمند. موضوعی که شاید به قدر کافی جدی گرفته نشده است و سند آن صداهای تکراریی است که همه روزه از شبکههای رادیویی شنیده میشود و رسانه رادیو را که با تدابیر دلسوزانی همچون «حسن خجسته»، که الحق و والانصاف باید او را پدر رادیوی معاصر دانست، توانست بار دیگر جای خود را در بین عموم باز کند، اما متاسفانه دچار سیری نزولی کرده است و باید تا بیش از این دیر نشده، برای آن تدبیری اندیشید. نکته آخر، که ذکر آن برای جانبداری از بعضی گویندگان که به ناچار حاضر به اجرای چندین برنامه میشوند، ضروری است و از انصاف به دور است که ناگفته بماند کمبود شدید دستمزدها و نیز نبود هر گونه امنیت شغلی بسیاری از فعالان رادیویی است. در واقع کسانی که دل به کار رادیو میدهند برای جبران کمبود شدید دستمزدهایشان ناچار میشوند تن به حضور چندین و چند باره در برنامههای مختلف بدهند، تا ماحصل این تلاشهای مازاد، فرساینده و سوال برانگیز، به قدری شود که مخارج ایشان و خانودههایشان را کفاف دهد. از سوی دیگر اغلب گویندگان، به اصطلاح رایج در صداو سیما، برنامهای هستند؛ یعنی در صورتی هر گونه دستمزد ولو اندک، به ایشان تعلق میگیرد که برنامهای را گویندگی کرده باشند؛ در غیر این صورت هیچ عایدیی ندارند. به عنوان مثال در صورت بیماری و لزوم استراحت پژشکی، هیچ نوع تسهیلات و خدماتی به ایشان ارایه نمی شود. موضوعی که آن هم توسط مدیران سابق رادیو و با افزایش تدریجی دستمزدها و بیمه تامین اجتماعی توسط نهادی صنفی به نام «خانه رادیو» میرفت که به سرانجام مناسبی برسد؛ اما متاسفانه نشانه بارزی برای پیگیری آن در دوره مدیران فعلی دیده نمیشود و در صورت پیگیری نیز به قدری نبوده که از نگرانیهای بسیار گویندگان و به طور کلی برنامه سازان رادیو بکاهد.
دیدگاه تان را بنویسید