شریفینیا: حاجی گرینف نماد خوارج است
اين شخصيت دنيا را به دو قطب خوبها و بدها تقسيم ميكند؛ آنها كه مثل و با او هستند از ديد حاجيگرينف خوب هستند و آنها كه با او نيستند مسلماً بد هستند، بنابراين حضور آدمها عليه خود را نميپذيرد و معتقد است حضور آدمهاي مخالف در عرصهاي كه او در حال فعاليت در آن است، ممكن نيست.
فارس: محمدرضا شريفينيا بازيگر و مجري طرح «اخراجيها۳» با اشاره به اين كه مصداقهاي ما در «اخراجيها۳» تاريخ مصرف ندارد، گفت: در اين فيلم من نقش يكي از خوارج را بازي ميكنم. من با «حاجيگرينوف»، نقش طلحه و زبير را بازي ميكنم، در عين حال كه استفاده آن براي امروز هم هست. نشست نقد و بررسي فيلم سينمايي «اخراجيها۳» با حضور «مسعود دهنمكي» تهيهكننده و كارگردان، «محمدرضا شريفينيا» بازيگر و مجري طرح، «بهنوش بختياري» بازيگر و «جبار آذين» منتقد سينما در خبرگزاري فارس برگزار شد. * حاجيگرينف بين خودي و غير خودي تفكيك بسياري قائل است «محمدرضا شريفينيا» در خصوص ميزان بازتاب نقش حاجيگرينف در جامعه گفت: اين شخصيت دنيا را به دو قطب خوبها و بدها تقسيم ميكند؛ آنها كه مثل و با او هستند از ديد حاجيگرينف خوب هستند و آنها كه با او نيستند مسلماً بد هستند، بنابراين حضور آدمها عليه خود را نميپذيرد و معتقد است حضور آدمهاي مخالف در عرصهاي كه او در حال فعاليت در آن است، ممكن نيست. شريفينيا در ادامه افزود: نگاه حاجيگرينف در مقابل آدمهايي كه با وي مخالف هستند، نگاهي دفعكننده است؛ مگر اينكه آدمها چرخشي ۱۸۰ درجهاي داشته باشند و اين تغيير را خود او ببيند؛ به عنوان مثال با شهيد شدن مجيد سوزوكي، تازه كمي به خود ميآيد و قبول ميكند شايد دايره تفكري خودش كمي تنگ است. در حقيقت بين خودي و غير خودي تفكيك بسياري قائل است. اين بازيگر سينما بيان داشت: اين شخصيت يك دايره انحصار گرايانه براي خود باز كرده و حاضر نيست كسي را در آن راه دهد. او به جامعهاي معتقد است كه آدمهايي كه ميتوانند با يك راهنمايي كوچك هدايت شوند را از خود طرد ميكند و به نظر من ذهنيت جذبيگرايي اين شخصيت، معضل جامعه امروز ما است. وي در ادامه تشريح اين شخصيت گفت: حاجيگرينف نماد آدمهايي در جامعه است كه لباس دين ميپوشند و نان دين را ميخورند و رانتخواري ميكنند. در حقيقت چون به خلوت ميروند، آن كار ديگر ميكنند و به منطق جذب و دفع مطرح شده در اسلام خدشه وارد و قوانين زندگي را بر اساس اميال خود برنامهريزي ميكنند. شريفينيا تاكيد كرد: فكر ميكنم اين شخصيت نشاندهنده اين است اين گونه آدمها نماينده ديني كه ما را به رستگاري ميرسانند، نيستند.در حقيقت زير ذرهبين بودن اين شخصيت يكي از مسائل اساسي است كه در سهگانه «اخراجيها» بدان پرداخته شده است و بخش اعظمي از جذب مخاطب در اين سه فيلم برملا شدن كاراكتر حاجيگرينف است. اين بازيگر سينما ادامه داد: هر كسي حق اشتباه دارد اما اگر كسي كه ادعاي دينداري و لباس دين بر تن دارد، اشتباهي انجام دهد به پاي خود فرد نوشته نميشود بلكه به پاي دين نوشته ميشود و ما بايد نشان ميداديم آدمهايي چون روحاني و حاجيگرينف قابل تفكيك هستند و ما در سه قسمت فيلم اين دو شخصيت را به موازات به دفعات ميبينيم. «محمدرضا شريفينيا» در پاسخ به اين سوال كه آيا گفته برخي كه ميگويند بازيگران فيلم تمايلي براي بازي در قسمت سوم «اخراجيها» نداشتند و تنها به خاطر دستمزد بالا در «اخراجيها۳» به ايفاي نقش پرداختند، صحت دارد يا خير؟ بيان داشت: به هيچ وجه اين گونه نيست. * متفكرها فهمشان را روي هم بريزند و فيلم پرمخاطب بسازند «محمدرضا شريفينيا» ادامه داد: ما كه ادعا داريم روشنفكريم و كتاب ميخوانيم و فكر ميكنيم و ميفهميم، يك مقدار فهممان را روي هم بريزيم و يك فيلمي بسازيم كه انقدر مخاطب داشته باشد. مگر فيلمهايي كه از همان طيف خوب ميفروشد، سانسور و ممانعت در آنها بوده است. * مشكل سينماي ما ناراحتي كساني است كه كار نميكنند وي افزود: ميگويند خودش كاري نميكند و از اينكه ديگران كار ميكنند و بهره ميبرند و موفق ميشوند، نارحت است. دكتر شريعتي در كتاب كوير از دكتر طه حسين اين طور نقل ميكند كه اين كتاب را تقديم ميكنم به كساني كه خودشان كاري نميكنند و از اينكه ديگران كاري ميكنند نارحتاند. مشكل ما در جامعه امروزي سينما كساني است كه خودشان كاري نميكنند و از اينكه ديگران كار ميكنند نارحت ميشوند. * «اخراجيها۳» سه نسل سومي بد، خوب و ميانه دارد شريفينيا در پاسخ به سوالي مبني بر عدم متوجه ساختن «اخراجيها۳» به اشتباهات نسل سوم و پاك و منزه دانستن آنها، بيان داشت: نسل سوم چيزي را از خودش ارائه ميدهد كه به او آموزش داده شده است. منتها ما براي آن، سه شاخصه داريم. يكي پسر مرتضي، يكي دختر رسولي و يكي هم پسر گرينف. پسر گرينف در جامعه فعلي حل شده و يك جوان زيادهطلب و خوشگذران است. پسر سيدمرتضي با اعتقادات خودش وارد ميدان شده و همان كسي است كه اگر دوباره بگويند جنگ است، خالصانه وارد ميدان ميشود و براي همين از پدرش دلگير است و دنبال دو واحد شجاعت ميگردد. تفكر ديگر هم «ايران» است كه درحقيقت هم اعتقادات را دارد و هم ميگويد در ظاهر ميتوان با زبان ديگري صحبت كرد. يعني در حقيقت، فيلم يك نسل سومي خوب، يك نسل سومي بد و يك نسل سومي ميانه دارد. بعد هم يك فيلم نميخواهد تمام كائنات را جواب بدهد. شما اگر در يك فيلم سينمايي بتوانيد يك معضل را جواب بدهيد و يا يك مجهول را در ذهن مردم معلوم كنيد، رسالت خودتان در ارتباط با اين فيلم را انجام دادهايد. وي در ادامه تصريح كرد: در ارتباط با اين فيلم كه به معضلات و مشكلات جامعه ميپردازد، نويسنده تا يك جايي ميتواند معضلات جامعه را حل كند و ميتواند تا بخشي از مشكلات جامعه امروزي در ارتباط با انتخابات و مشكلات نسل سومي و ... را پاسخ دهد. * آقاي دهنمكي ميخواهد در فيلم تكليف تمام كائنات و جهان و بشريت را روشن كند «محمدرضا شريفينيا» مجري طرح اين فيلم گفت: متراكم بودن قصه فيلم، بحثي بود كه از ابتدا بين من و آقاي دهنمكي جريان داشت. من ميگفتم يك ليواني هست كه شما ميخواهيد يك پارچ را در آن بريزيد. اين كار نميشود و بخشي از آب به بيرون ميريزد و بخشي از كار به مشكل برميخورد و هدر ميرود. به نظرم بخش زيادي از مسائل در اين فيلم هدر رفته است. شايد از هر بخش فيلم ميشد يك فيلم ساخت. آقاي دهنمكي هم اينطور به من جواب ميدهند كه من هميشه طوري فيلم ميسازم كه انگار آخرين فيلمم را ميسازم و بعد از آن ديگر نميتوانم فيلم بسازم. بنابراين ميخواهند تمام حرفها را در فيلم بزند و تكليف تمام كائنات و جهان و بشريت را روشن كند. * مشكل «اخراجيها۳» متراكم بودن آن است وي ادامه داد: به نظرم يكي از زيباترين حرفهايي تا به حال درباره فيلم زده شد و نقد شد به اين فيلم، مشكل متراكم بودن فيلم بود. فيلم متراكم است و شما هم دوست داريد فيلم براي هر موضوعي پاسخي داشته باشد. «اخراجيها۳» ۱۸۰ دقيقه است. اگر شما بخواهيد اصل فيلم را ببينيد بايد ۱۸۰ دقيقه را تماشا كنيد. اميدوارم در سيدي كه بيرون ميآيد، بتوانيم ۱۸۰ دقيقه را ببينيم. * استفاده ابزاري يك كانديدا از فلان خواننده دردناك است شريفينيا اضافه كرد: پسر حاجيگرينف مي فهمد ولي غرق در خوشگذراني است و به همه كلك ميزند و آن طرف هم از آن سوء استفاده ميكند. اين كار كه گروه رقيب يك پارتي تشكيل ميدهد تا پسر حاجي گرينف را گير بيندازد، خودش يكي از موارد بسيار مهم در ارتباط با مسائل انتخاباتي است. طرف اصلا كاري به هيچ چيزي ندارد و دنبال يك چيزي است كه طرف مقابل را زمين بزند كه همان جا هم دباغ ميگويد اصلا براي من مهم نيست و فقط ميخواهم او نبرد. وي در ادامه نشست بيان داشت: يك دوستي چند روز پيش ميگفت شما چرا در فيلمتان از آهنگهاي ماهوارهاي و الفاظ نامناسب استفاده كرديد. به نظرم اين حرفها، حرف منتقد نيست. ما حق داريم در فيلم از موارد غير صحيح براي گرفتن نتيجه صحيح استفاده كنيم. اگر در فيلم، دزدي نشان داده ميشود، به منظور تاييد آن نيست. ما ميخواهيم از يك عمل زشت، نتيجه بگيريم. اين كه يك كانديدا رفته و از سوسن خانم استفاده ابزاري كرده، اصلا خندهدار نيست بلكه دردناك است. * حاجيگرينف نقش خوارج و طلحه و زبير را بازي ميكند وي ادامه داد: ما موظيم اين رانشان بدهيم. موضوع اين است كه حاجيگرينف كه به اين ترانهها اعتقاد ندارد، در فاصله زماني انتخابات براي راي آوردن به آن معتقد ميشود. ميگويد بايد براي راي آوردن از اين وسيله استفاده كنيم، يعني در آن لحظه هدف، وسيله را توجيه ميكند. اين غلط است و بايد منتقد ما به اين بپردازد. حاجي گرينف به پسرش ميگويد تا همين چند روز ميتواني با اينها بگردي و از پس فردا پدرت را درميآورم. اگر قرار است پدرش را دربياوري، بايد از همان اول دربياوري. اين معضل ما در فيلم است. مصداقهاي ما حتي مصداقهاي امروزي نيست. من نقش خوارج را بازي ميكنم. من نقش طلحه و زبير را بازي ميكنم؛ در عين حال كه استفاده آن براي امروز است. * اخراجيهاي يك و دو و سه لازم و ملزوم همديگر هستند وي افزود: اگر پسر سيدمرتضي يا پسر حاجي گرينف يك مقداري هوشياري داشت، با ابزار دشمن به دام نميافتاد. اينها نسل ما را ميتوانند به راحتي سر در گم كنند. شما فكر ميكنيد كساني كه در خيابانها، بانكها و ماشينها را ميسوزانند، مردم بودند؟ به خدا اگر مردم اين كار را بكنند. مردم نميدانند چه دستهاي پنهاني وجود دارد كه اين كارها را ميكنند. براي اين است كه اين اتفاقات ميافتد وگرنه شما خيلي راحت ميتوانيد اعتراضتان را بكنيد. پشت اين اعتراضات دستهاي ديگري است كه من و شما از آن خبر نداريم و اين موضوعاست كه اشكال دارد. اين فيلم بايد ساخته شود تا شما دستهاي پنهان را ببينيد. به گزارش فارس، در اين حال دهنمكي به طنز ميگويد ببينيد اخراجيها چقدر حرف براي گفتن دارد. شريفينيا هم در جواب او به ظنر ميگويد البته اينها براي فيلمهاي ديگري بود كه كار كرديم. بخشي از آن براي پاياننامه بود و بخشي از آن هم مربوط به كار جديد آقاي ابوالقاسم طالبي است. وي در پايان گفت: «اخراجيها۱» شروع قصه است و در «اخراجيها۳» شروع ما اخراجيها۱ است. اينكه بخواهيم اين سه را منفك از هم ببينيم، درست نيست. در اخراجيها۳ شخصيتها شكل گرفته و دوربين زندگي همان افرادي را كه در يك و دو نشان داده، به تصوير ميكشد. شخصيتهاي اضافه شده هم آنقدر ملموس هستند كه تكليفشان روشن است. اخراجيهاي يك و دو و سه لازم و ملزوم همديگر هستند. قصه از «اخراجيها۱» شروع ميشود و در «اخراجيها۳» تمام.
دیدگاه تان را بنویسید