درباره یک جشن

کد خبر: 136048

حسین قربانزاده/

همشهری: اگر بر مبنای فرهنگ معین بخواهیم «جشنواره بین‌المللی فیلم فجر» را به‌صورت لغوی معنا کنیم، این از آب درمی‌آید: مجلس شادی شبیه مهمانی و سرور میان ملت‌های مختلف درباره نمایش سینمایی که ارتباطی با سپیدی صبح داشته باشد! شاید کمی مضحک به‌نظر برسد اما واقعیت دارد. اگرچه کنار هم قراردادن معانی این واژه‌ها مفهوم نامانوسی می‌سازد اما در یک ارزیابی تحلیلی و معقول‌تر هم اگر بخواهیم به وصف‌های این عبارت بپردازیم، درمی یابیم که هر کدام از این وصف‌ها به‌دلیلی و عامدانه، با تاکید انتخاب شده اند: جشنواره: قاعدتا باید نمادی از سرور و شادمانی را در خود داشته باشد و این معنا پدید نمی‌یابد مگر با وحدت و همدلی اهالی و دست اندرکاران هنر هفتم؛ چیزی که این روزهای قبل از جشنواره کیمیا می‌شود. به‌ویژه امسال با اختلافاتی که میان سی تیر و بهارستان و حتی صنوف سینمایی و... رخ‌داده غمواره بهتر مصداق دارد و حدیث مفصلی در خود دارد، خارج از حوصله این نوشتار. بین‌المللی: این عبارت بلای جان جشنواره‌ای شده که تاثیر واقعی‌اش در حوزه داخلی است و همین یک عبارت از نخستین دوره نقش دکمه‌ای را بازی می‌کند که هر دوره دست‌اندرکاران وقت جشنواره به‌دنبال دوختن کت و شلواری برای آن بوده‌اند و هر دوره هم در پی انتخاب محشر و ارتباطات معرکه، لباسی دوخته شده در حد لالیگا! ‌ای کاش شجاع‌دلی پیدا می‌شد و هزینه‌ها و نوازش‌های تالی حذف این عبارت را به جان می‌خرید و جماعتی را راحت می‌کرد و آسایش را برای دست‌اندرکاران بینوای جشنواره قبل از برگزاری به ارمغان می‌آورد... فیلم: کمتر حرف و حدیث دارد اما برداشت‌های متفاوت و اطلاق‌گیری از عبارت فیلم و متورم کردن این جشنواره از بخش‌های مختلف غیرداستانی و 35میلی‌متری مصیبتی در هیات موفقیت(!) پدید آورده است شبیه قصه دکمه که خوشبختانه بخش‌هایی از آن امسال حذف شد اما کماکان پیرایه‌هایی از جوارح سیمرغ آویزان است که اگر همان شجاع‌دل پیدا شد پیشنهاد می‌کنیم حذف پیرایه‌های اینچنینی نیز می‌تواند حرکت دومش باشد؛ البته شاید چون این حرکت بی‌دردسرتر است از این آغاز کند تا دست‌گرمی خوبی باشد برای... فجر : اما قصه پرغصه اینجا بروز پیدا می‌کند، یعنی به قول معین «سپیدی صبح». نه، نمی‌خواهم پیشنهاد بدهم که آن شجاع دل بیاید و فجر را هم از بیخ و بن بکند، نه اصلا؛ نه به این دلیل که شاید با این پیشنهاد خودم موضوع حرکت شجاع دلی دیگر قرار بگیرم! بلکه به این دلیل که عنوان و اسم برای هر جشنواره‌ای ضرورت است و این جشنواره هم با نام جشنواره فجر شناخته می‌شود. یعنی حتی اگر در نخستین دوره این جشنواره فقط از برپایی یک جشنواره فیلم خبر می‌دادند و از واژه فجر هم در عنوان استفاده نمی‌شد، چه مختصاتی حاکم بر رویکرد این جشنواره بود؟ روشن است جشنواره‌ای که در طلیعه انقلاب اسلامی و در فضای نظام اسلامی بر پا شود حال و هوای خاص خود را دارد. نکته مهم در این میان فهم و درک این امر است که فیلم خوب و مطلوب و ساختن سینمایی درخور شان انقلاب اسلامی و مصداق حقیقی فجر تنها با اسم و رسم فجر و تهی از مسمای فجر تحقق نمی‌یابد، با تولید ترکیبات معناگرا و حتی سینمای دینی که دین فردی صرف را هم ترویج کند به‌وجود نمی‌آید، همانگونه که اختصاص بودجه میلیاردی هم تضمینی برای آن نیست. پس پیش از هرچیز شجاع دلی باید بیاید و پرده پندار نادرست برخی متولیان فرهنگی ما را کنار بزند و معنای واقعی فجر در عبارت جشنواره بین‌المللی فیلم فجر را دوباره و صحیح ترجمه کند.

۰

دیدگاه تان را بنویسید

 

نیازمندیها

تازه های سایت