حاکمیت جوّ پلیسی بر جشنواره تئاتر فجر

کد خبر: 135985

ایلنا: چندی پیش در اخبار و گزارش‌ها از حضور دوباره محمد رحمانیان، نویسنده و کارگردان، در فضای تئاتر می‌شنیدیم و دبیر جشنواره بیست و نهم تئاتر فجر در صحبت‌های خود مکررا به این موضوع اشاره می ‌کرد و از آن به عنوان یکی از اتفاقات بااهمیت این جشنواره یاد می‌کرد.با وجود آغاز تمرین‌های این گروه و گذشت چند روز از آن، چندی پیش خبر تعطیلی این پروژه منتشر شد و اینکه در نیمه‌های کار، ممیزی‌های بسیاری بر کار اعمال شد. با این بهانه با محمد رحمانیان درباره اتفاقاتی که بر نمایش "هامون ‌بازان" افتاده و مدیریت تئاتر گفتگو کردیم. چه شد که تصمیم گرفتید به فضای تئاتر برگردید؟ ما اصلا توی خانه‌مان نشسته بودیم و اصلا کاری به کار کسی نداشتیم. دبیر این دوره جشنواره تئاتر فجر، آقای حیدری، زنگ زدند و گفتند که صحبت کرده‌اند تا "هامون بازان" برای جشنواره فجر اجرا شود و قول دادند که در اسفند ماه هم اجرای عمومی داشته باشد. چه اتفاقی برای نمایش "هامون بازان" افتاد که کار تمرین آن متوقف شد؟ شب قبل از توقیف به ما گفتند بیایید با هم صحبت کنیم. وقتی رفتیم، لیستی بیشتر از پنجاه مورد اشکال به متن نمایشنامه، به ما اعلام کردند و طبیعی است من نمی‌توانم این همه اشکال را در متنی که قبلا تصویب شده قبول کنم و کار را تعطیل کردیم. مگر قبل از شروع کار، متن را برای تایید و تصویب نداده بودید؟ من گفته بودم متن باید خوانده شود؛ از آنجاکه این کار را سال پیش قرار بود آماده کنم، حدود پنجاه صفحه از آن آماده بود. آن را دادم و خواستم قبل از شروع هرکاری نظرشان را بدهند تا اگر تصویب شد، کار کنیم که مسائل نمایش "روز حسین" پیش نیاید. پانزده روز بعد از اینکه متن را برایشان ایمیل کردیم، به ما گفتند متن از طرف شورا تصویب شده است و اعلام کردند حتی یک مورد هم ممیزی نداشته است. پس با تایید آنها کار را شروع کردید؟ ما فکر کردیم همه چیز درست است. گروه را دعوت کردیم، روخوانی و سپس تمرین را شروع کردیم و در این مدت هم من با آقای حیدری در ارتباط بودم و کارهای اداری مربوط به حضور در جشنواره را هم انجام دادیم و مورد ناقصی باقی نبود و من مطمئن بودم که اینها می‌خواهند کار اجرا شود. چگونه ممیزی‌ها را به شما اعلام کردند؟ من سر تمرین بودم که آقای حیدری به من زنگ زدند که با هم صحبت کنیم. من سر تمرین بودم ولی بعد از آن، ساعت 5/10 شب به اتفاق آقای حبیب رضایی پیش ایشان رفتم که آقای رایانی مخصوص هم آنجا بودند و به من یک فهرست بیش از پنجاه مورد حذفیات دادند که شامل حذف یکی از شخصیت‌های اصلی بود، دو صحنه به صورت کامل باید حذف می‌شد و بیشتر از پنجاه مورد هم حذفیاتی بود که درون متن خط کشی شده بود و حدود دو پنجم متن بود . طبیعی بود که من چنین سلاخی را نپذیرم. شما اعتراض نکردید؟ دیدار ما بیشتر از چند دقیقه طول نکشید. اولین چیزی که به ذهنم رسید، این بود که پس چرا اصلا ما را دعوت کردید و چرا بار اول که متن را خواندید، یک مورد هم ممیزی نداشته و ناگهان پنجاه مورد ممیزی داشته است؟! گویا گروه جدیدی آمدند به عنوان بازخوان و سانسورچی و این کار را کرده‌اند. به من مساله نمایش "هداگابلر" را گفتند و اینکه بعد از جریان به وجود آمده برای آن چنین اتفاقاتی افتاده است. کار شما چه ربطی به "هدا گابلر" دارد؟ به هر حال اسم این نمایش را هم بردند و من هم گفتم همه این‌ها یک بازی است. گویا گروه جدیدی آمدند و برای هنرمندان شاخ و شانه می‌کشند. حتی یکی از آنها دستیار من را دیده بود و با حالتی تهدیدآمیز به او گفتند باید کار شما را بازبینی کنیم. یکی نیست به این افراد بگوید من مگر کدام نمایش را بدون بازبینی، تمرین و کار کردم؟! اتفاقا نمایش‌های من، بجز " روز حسین" که اصلا برای بازبینی نیامدند و نمایش بدون بازبینی توقیف شد، از آن دسته بوده که چندین بار بازبینی شده است. "عشقه" را پنج بار و "مانیفست چو" را چهار بار بازبینی کردند. حتی " مانیفست چو" چون به زبان انگلیسی بود، برای اینکه ما حرف خاصی نزنیم، هر شب بازبینی می‌شد. آیا به دبیر جشنواره اعلام کردید نمایش را بیرون می‌کشید؟ دبیر جشنواره هم اذعان می‌کرد که به شورا گفته است آقای رحمانیان این میزان از ممیزی را نمی‌پذیرد. به هر حال برگزار کنندگان جشنواره از خودشان رفع مسوولیت کردند و من فکر می‌کنم راست هم می‌گویند زیرا من مطمئن بودم آقای حیدری خیلی در تب و تاب اجرای این کار بود و در مصاحبه‌های مطبوعاتی هم بر این مساله تاکید می‌کرد. این گونه اقدامات چه تاثیری بر فعالیت گروه‌های نمایشی دارد؟ این داستان‌ها برای من هزینه‌ دارد؛ به هر حال دعوت کردن از این بازیگران حرفه‌ای، کار کردن و یک عده ای را در زحمت انداختن هزینه دارد. آقای رضا عطاران می‌خواست فیلمی را شروع کند که من از او خواهش کردم بیاید. آیا پرونده نمایش "هامون بازان" بسته شد؟ الان گروه تقریبا متلاشی شده است. ما سی و پنج روز تمرین کرده بودیم و کارمان آماده بود و فقط یک صحنه کلیپی مانده بود که در پایان نمایش اضافه می‌شد و قرار بود با موسیقی فیلم "مرثیه‌ای برای یک رویا" باشد و نمایش هم با مرگ آقای شکیبایی تمام می‌شد چون در ستایش خسرو شکیبایی بود. چقدر ممیزی‌ها را منصفانه می‌دانید؟ به هر حال من در این فضا بزرگ شدم و خط قرمزها و باید و نبایدها را می‌شناسم. از یک جای دور از این مملکت نیامده‌ام که بخواهم بی‌محابا به نوشتن و کارگردانی شروع کنم. من معتقدم این کار یک مورد هم ممیزی نداشت کمااینکه کسانی‌که بیست روز پیش این نمایش را خوانده بودند، حتی یک مورد هم ممیزی به کار وارد نکرده بودند. این هجمه و ممیزی که ناگهان اعلام شد، جریان همان آدم‌هایی است که ازشان کلاه می‌خواهند ولی آنها سر می‌برند. هیچ تلاشی برای اینکه هم رضایت شما و آنان فراهم شود، انجام نشد؟ ما به آنها اعلام کردیم آیا امکان این هست که راجع به این قضیه صحبت کنیم، اما توجهی نکردند. گویا اینها یک عده آدم در سایه هستند که اینگونه با زحمت‌ها و تلاش‌های یک گروه برخورد می‌کنند. من اصلا کاری با اینها نداشتم، خودشان چندین بار زنگ زدند که بیا و کار کن. این هم آخر و عاقبت خوش باوری من در این قضیه. آیا قصد شکایت هم دارید؟ من نامه‌ای تنظیم کردم برای کانون کارگردانان و همه این موارد را به صورت شکایت در آن نامه مطرح کرده‌ام. به نظر شما مدیریت تئاتر در این جریانات اخیر چه باید بکند؟ اصلا چیزی به نام مدیریت تئاتر وجود ندارد. یک جوّ پلیسی را بر تئاتر حاکم کردند. ما را به صورت قلم به مزد فرض کردند که هرآنچه دلخواه دوستان است، روی صحنه بیاوریم در حالی که اصلا چنین چیزی نیست. در میان این 12 نفر شورای نظارت، استاد دانشگاه، بازیگر، نویسنده و کارگردان حضور دارد. اینها یک نمایش اجرا کنند، ببینیم چه کاری را اجرا می‌کنند. ببینیم آن نمایشی که استاندارد اینهاست و لابد نمایش "خوبه" است و ما نمایش "بَده"، چه چیزی است؟! چقدر افراد این گروه استقلال عمل دارند؟ اینها اصلا استقلال عمل ندارند من مطمئنم چهار نفر از اهالی واقعی تئاتر این نمایش را بخوانند، می‌فهمند اصلا از این نمایش بی‌حاشیه‌تر و بی‌مساله‌تر در بین کارهای من نمی‌توان پیدا کرد تا متوجه شوند به چه دلیل پنجاه مورد ممیزی بر کار من اعمال شده است. من اصلا با خودم فکر می‌کردم چقدر این کار نمایش بی‌دردی است. من اصلا این نمایش را چاپ می‌کنم و مشکلی در این کار ندارم. برای نمایش "مانیفست چو" هم برخی حواشی در زمان خودش پیش آمد. من "مانیفست چو" را هم برای جشنواره تئاتر فجر آماده کرده بودم اما آنجا هم کار در جشنواره اجرا نشد ولی سال بعد نمایش 35 شب اجرا شد و هیچ اتفاقی هم نیفتاد. در مورد بقیه نمایش‌ها هم داستان همین است؛ اول جنجال و مساله درست می‌کنند ولی وقتی اجرا می‌شود، می‌بینیم چیزی نیست. به هر حال "مانیفست چو" جزو افتخارات گروه من و مرکز هنرهای نمایشی آن زمان بود که سخت پای این کار ایستاد. چرا اخیرا اتفاقات بدی برای تئاتر می‌افتد؟ یک عده به عنوان ممیز نشسته‌اند و ومتن ها را قيچي مي كنند این کارها چه تاثیری بر فضای تئاتر دارد؟ ببینید امروزه چه نمایش‌هایی روی صحنه می‌آید. آنها می‌خواهند از تئاتر یک هنر خنثی بسازند که تا الان بارها و بارها زمین خورده و بعد از این هم اینگونه خواهد بود. هجوم متن‌های خارجی، حذف بسیاری از نمایشنامه نویسان که به جریان نمایشنامه نویسی کمک می‌کنند و آن را جلو می‌برند، همه و همه اتفاقاتی است که با وجود این‌کارها رخ می‌دهد. از این به بعد رابطه شما با تئاتر چگونه است؟ قبل از این هم هیچ رابطه‌ای نداشتم. من بعد از "روز حسین" رابطه‌ای با تئاتر نداشتم. این میزان خوش باوری باید یک جایی به بن بست می‌خورد که اکنون خورد. من با این شرایط چندان به آینده تئاتر خوش‌بین نیستم. اما اینها نمی‌توانند چیزی را از ما بگیرند. نوشته‌های من حضور دارد؛ دنیا فقط به مرکز هنرهای نمایشی و آن چهار نفر ممیز تمام نمی‌شود دنیا بزرگتر از این حرفهاست و اینها نمی‌توانند جلوی ما را بگیرند.

۰

دیدگاه تان را بنویسید

 

نیازمندیها

تازه های سایت