واكنش شاعرانه رحماندوست به بركناریاش
مجتبي رحماندوست به دليل كنارگذاشتنش از مشاورت رياست جمهوري شعري سروده است كه اين شعر تنها واكنش وي به اين بركناري است.
فارس: مجتبي رحماندوست در واكنش به بركناري از مشاورت رياست جمهوري شعري سروده است كه اين شعر تنها واكنش وي به اين بركناري است. مجتبي رحماندوست به دليل كنارگذاشتنش از مشاورت رياست جمهوري شعري سروده است كه اين شعر تنها واكنش وي به اين بركناري است. اين شعر كه به ارواح پاك شهدا تقديم شده به شرح زير است: فاش سخن گويم و شادم از آن گشت رها شانه ز بار گران بند ز بال و پر من باز شد وقت خودآرايي و پرواز شد خم شد از اين بار گران پشت من حال، من و سوسن و سرو سمن مستم از آن روي كه دردي كشم خلق چه دانست چهها ميكشم از غم دوران كمرم خم شده عمق وجودم همه ماتم شده عمري از اين دست به سر بردهام غصه ايتام بسي خوردهام شكر خدا با همه سختي كه بود شانه نكردم تهي از هر چه بود گاه چنان در به رويم باز شد كز همه تعريف و ثنا ساز شد روز دگر بر سر من كوفتند چشم به بيچارگيام دوختند گاه به من انگ سياسي زدند طعنهزنان رنگ حماسي زدند دفتر من رنگ سياست نداشت راست و چپ را به خدا واگذاشت دست خدا چون كه مرا يار شد خير كثير آمد و خروار شد هست چو راضي ز من ارواح پاك مرگم اگر سر برسد چيست باك؟!
دیدگاه تان را بنویسید