ناگفته‌های رشیدپور از عبور، شب و مثلث شیشه‌ای

کد خبر: 130451

انواع تاک‌شوهایی که من ساختم هیچ کدامشان کاملاً منطق با استانداردهای حرفه‌ای نبودند، در خیلی‌هاشان شتابزدگی وجود داشت، در خیلی‌هاشان سردرگمی وجود داشت، برخی گفت‌وگوها هدفمند نبود و....

دادنا: اگر در آمریکا برنامه های گفتگو محور یا تاک‌شو (talk show) را با شخصی همچون سلطان میکروفن -لری کینگ- می‌شناسند، ایرانیان امروزی این نوع از برنامه های تلویزیونی را با امثال رضا رشیدپور و فرزاد حسنی فهمیده‌اند. اگر آنجا روی تاک‌شو‌های بیست و چند ساله آنها قضاوت می‌شود، اینجا باید چند ده قسمت برنامه‌های این مجری‌ها موضوع بحث و تبادل نظر قرار می گیرد. سخن گفتن مجریان این برنامه ها نیز- که اغلب با توجه به ساز و کارهای حاکم بر صداوسیما و البته توانایی های حرفه ای خودشان، معمولا جوان می مانند- معمولا از جهات مختلف حائز اهمیت است، از یک طرف انبانی از محدودیت های پیش رو را بر روی دایره می ریزند و با توسل به آنها انتقادات را توجیه می کنند، از سوی دیگر به دلیل کمبود نمونه های استاندارد در ایران، همین افراد حاضر در چشم مخاطبان «منتهی الیه» کار مجریگری به حساب می آیند که در ایران سلیقه مخاطب دیریست بازیچه دست تنها رسانه تاثیرگذار موجود شده است. به گزارش دادنا در همین زمینه، رضا رشیدپور در یک گفتگوی مفصل مطبوعاتی از برخی ناگفته ها در رابطه با سه گانه عبور، شب و مثلث شیشه ای پرده برداشته و به برخی نکات جالب توجه در مورد ساز و کارهای حاکم بر صداوسیما اشاره نموده است. رشیدپور که با ماهنامه مدیریت ارتباطات و در مورد مجری‌گری در برنامه های گفتگو محور گفتگو کرده، با اشاره به عدم موفقیت اکثر تاکشوها در ایران، دلیل این مسئله را اینگونه به زبان آورده است: « ما(مجری ها) در تاک‌شو‌ها تصور می‌کنیم، تنها من هستم و گفت‌وگو شونده، در حالی که نفس و حضور مخاطب را در این گفت‌وگوها اهمیت بسیار بالایی دارد. ضلع سوم تاک‌شو -یعنی کسی که به گفت‌وگوی تو گوش می‌کند- مهم‌ترین رکن گفت‌وگو است و الان دلیل اینکه خیلی از گفت‌وگوهایی با شکست مواجه می‌شوند، این است که این ضلع سوم مخاطب را ندید می‌گیرند.» رشید پور با پذیرش انتقادات وارد بر برنامه های ساخته شده توسط خودش، اینگونه می گوید: «انواع تاک‌شوهایی که من ساختم هیچ کدامشان کاملاً منطق با استانداردهای حرفه‌ای نبودند، در خیلی‌هاشان شتابزدگی وجود داشت، در خیلی‌هاشان سردرگمی وجود داشت، برخی گفت‌وگوها هدفمند نبود و....» این مجری جوان تلویزیونی که در برخی محافل شائبه هایی مبنی بر ممنوع التصویر شدن وی به گوش می رسد، در توضیح دلیل اینکه گفتگوها در ایران معمولا به سرمنزل مقصود نمی رسند، نکته جالبی را مورد اشاره قرار داده است، او در زمینه خاطرنشان کرده است: « گفت‌وگوهای ما در رسانه نه، حتی بین دو همسایه هم هیچ‌وقت نتیجه ندارد؛ بین زن و شوهر هم نتیجه ندارد. ما ایرانی‌ها اصلاً اهل گفت‌وگو نیستیم، چه در رسانه باشد، چه سر کوچه. دلیل آن هم این است که اکثر گفت‌وگوهای ما ایرانی‌ها با پیش فرض «من او را متقاعد خواهم کرد» صورت می‌گیرد، چون یک دیکتاتوری پیش‌فرض در این گفت‌وگوها موجود است. به همین خاطر ما نه در 10 سال، نه در صد سال بلکه در طول قرن‌ها از طریق گفت‌وگو به نتیجه‌ای نرسیده‌ایم.» رضا رشیدپور که از گذرگاه رادیو وارد تلویزیون شده در تفسیر وضعیت فعلی مجریان در تلویزیون، بااشاره به کم بودن مجری های متخصص در تلویزیون، اینگونه خاطر نشان کرده است: «مجری‌هایی با سواد کم که ادای مجری‌های متخصص را در می‌آورند. این در تلویزیون ما خیلی بیشتر است.» وی در ادامه در پاسخ به سوالی در رابطه با تعداد مجری های موفق در تلویزیون آنها را کمتر از انگشتان یک دست دانسته و گفته است: « بعضی وقت‌ها من کم‌سوادی‌هایی را در تلویزیون می‌بینم که از حد "درد هجری کشیده‌ام که مپرس" هم گذشته است.» رشیدپور در جای دیگری از این گفتگو به برخی ناگفته ها در مورد برنامه هایش اشاره کرده است. در پاسخ به انتقادی که در مورد مدارا و آوانس دادن وی به برخی از میهمانان خاصش همچون علی دایی، تاکید کرده که مجری یک تاکشو نباید تحت تاثیر موج های ایجاد شده در جامعه قرار بگیرد و سوار بر موج شده و همچون دیگران یک فرد را بکوبد. وی در ادامه جملات جالبی را در مورد علی دایی بر زبان آورده است: « مثلاً آقای دایی موقعی به ضد قهرمان ملی تبدیل شده بود. من هم می‌توانستم در برنامه‌ام بگویم خاک بر سرت که این بلا را سر تیم ملی آوردی، به‌به و چه‌چه هم می‌شد.» وی در مورد عدم انتقاد از مهران مدیری در برنامه اش نیز دلیل جالبی ارائه کرده است: «در مورد مهران مدیری دوست نداشتم در برنامه اذیت شود. مهران مدیری بار اول تا پای برنامه آمد و ده دقیقه مانده به آنتن به ما اجازه پخش ندادند. این خیلی بد شد. در برنامه دوم دلم نمی‌خواست مهران که یک‌بار سرخورده شده، یک‌بار هم کنف شود و استودیو را ترک نکند.» مسعود ده‌نمکی فرد دیگری است که رشیدپور در موردش به شکل جذابی نظر داده است:« با مسعود ده‌نمکی صحبت می‌کردیم، بحث هم خیلی داغ بود که گفت دختر سیزده ساله‌ام الان برنامه را می‌بیند. من یک لحظه در موقعیت پدر بودن رفتم و اینکه الان دخترش برنامه را می‌بیند و زیر سیبل انتقاد بودن پدر و.... همین حس ترحم لحظه‌ای باعث شد سمت برنامه را عوض کنم و از انتقاد جدی تند بروم به سمت خاطره تعریف کردن و مرور کردن.» مجری خبرساز رسانه ملی، نبود اعتماد به نفس در رسانه را دلیل عدم تداوم برنامه های موفق تلویزیونی در ایران بر شمرده است، او این سوال را اینگونه پاسخ داده است: « این رسانه‌ها اعتماد به نفس دارند و قدرتمند شدن آن «تاک‌شومن» چیزی از اعتماد به نفس رسانه کم نمی‌کند، یعنی کماکان لری کینگ است که وابسته به شبکه تلویزیونی‌اش خواهد بود و اعتبارش را از او خواهد گرفت، نه اینکه شبکه به واسطه او معتبر بشود. رسانه‌های ماچون اعتماد به نفس ندارند، بلافاصله فکر می‌کنند نکند فلانی برای ما شاخ شود. مثلاً مهران مدیری فکر نکند اگر نباشد.... اصلاً نباشد. یک نفر پارچه کت و شلوار برای خیاط برد و گفت این را تا هفته بعد برای من آماده کن. فقط نیایم بگویی برق نبود و اطویم خراب بود و.... اصلاً ول کن، کت و شلوار نمی‌خواهم! الان رسانه‌های ما هم اینطوری شده‌اند.»

۰

دیدگاه تان را بنویسید

 

نیازمندیها

تازه های سایت