ورود کاروان امام حسین(ع) به کربلا
امام حسین(ع) به محض رویارویی با سپاه خسته و تشنه حر با آنان مهربانی و همه را سیراب و از الطاف خویش برخوردار گرداند. حر که پیش از این از امام حسین(ع) تصور دیگری داشت، در برابر مهربانی های آن حضرت متأثر و منفعل شد و رفتاری غیرخصمانه در پیش گرفت.
مهر: سال 61 هجری امام حسین(ع) که به دعوت جمع کثیری از کوفیان به مقصد این شهر حرکت کرده بود با ممانعت برای ورود مواجه و به اتفاق خانواده و همراهان به سرزمین کربلا عزیمت کند. حضرت ابا عبدالله الحسین(ع) پس از دریافت نامه های فراوان اهالی کوفه، مبنی بر دعوت آن حضرت به کوفه و بر عهده گرفتن قیام مردمی بر ضد بنی امیه، در آغاز پسر عمویش مسلم بن عقیل را به نمایندگی خویش به آن دیار اعزام کرد که اهالی کوفه، به ویژه شیعیان و محبان اهل بیت از مسلم استقبال شایانی کرده و بیش از 18 هزارتن با وی بیعت کردند . مسلم بن عقیل در پی این بیعتها که بعدها شکسته شد نامه ای برای امام حسین نوشت و آن حضرت را به کوفه دعوت کرد، امام حسین(ع) هشتم ذیحجه سال 60 قمری به همراه خانواده، فامیلان و یاران خود عازم کوفه شد. ولی پس از گذشتن از توقفگاه شراف با سپاه یک هزار نفری عبیدالله بن زیاد، به فرماندهی حربن یزید تمیمی روبرو شد. حربن یزید مأموریت داشت در مسیر میان مکه و کوفه به گشت زنی پرداخته و در صورت برخورد با قافله امام حسین(ع) برآنان سخت گرفته و مانع ورودشان به کوفه شود. امام حسین(ع) به محض رویارویی با سپاه خسته و تشنه حر با آنان مهربانی و همه را سیراب و از الطاف خویش برخوردار گرداند. حر که پیش از این از امام حسین(ع) تصور دیگری داشت، در برابر مهربانی های آن حضرت متأثر و منفعل شد و رفتاری غیرخصمانه در پیش گرفت. ولی بنا به فرمان عبیدالله بن زیاد ناچار بود آن حضرت را تعقیب و مانع ورود کاروان به کوفه شود. در این هنگام حر نامه ای از عمربن سعد دریافت و او مأمور شد امام را از بیابانی خشک و فاقد آب و آبادانی گذر دهد . پس از رسیدن به کربلا و دستور توقف به قافله امام حسین(ع)، آن حضرت پرسید نام این مکان چیست؟ گفتند: کربلا. امام حسین(ع) همین که نام کربلا را شنید، گفت: اَللّهُمَّ اِنّی اَعوذُ بکَ مِنَ الکَربِ و البَلاءِ؛ این جا، مکان کرب و بلا و محل محنت است. حضرت فرمود: همین جا مردان ما شهید و خون ما ریخته و حرم ما اسیر مى گردد، قبر ما زیارتگاه مى شود، این است همان نقطه اى که جدم براى انجام وظیفه به من وعده کرده است. پس قافله حسینی در آن جا فرود آمد و خیمه های شرافت خود را بر افراشت و در طرف دیگر، حر بن یزید با یاران و سپاهیان خویش اقامت گزیده و خیمه های دشمنی و قتال با آل پیامبر(ص) را بر پا کرد. ............................................... الارشاد (شیخ مفید)، ص 416؛ منتهی الآمال (شیخ عباس قمی)، ج1، ص 320؛ الفتوح (ابن اعثم کوفی)، ص 871
دیدگاه تان را بنویسید