"صداوسيما خشونت را عادی میكند"
ما در آموزش ضعيف عمل كردهايم و در مدرسه تنها مغز بچهها را پر ميكنيم بي اين كه مهارتهاي زندگي را به آنها بياموزيم، براي پيشگيري از ارتكاب به جرم بايد مهارتهاي زندگي را آموزش داد.
ايلنا: بعدازظهر روز گذشته در دانشگاه امام صادق نشستي تحت عنوان بررسي جرم شناختي واقعه سعادتآباد، توسط انجمن علمي دانشجويان معارف اسلامي و حقوقي اين دانشگاه با حضور اساتيد دانشگاههاي تهران، علامه، شهيد بهشتي و امام صادق برگزار شد. دكتر حسين غلامي عضو هيات علمي دانشگاه علامه طباطبايي در پاسخ به سوال دانشجويان با اشاره به اين كه آنچه در اين حادثه قابل توجه است پيشگيري از چنين اتفاقي است، گفت: پيش از اين هم قاتل در اسرع وقت قصاص شده است اما در نفس قضيه در عدم ارتكاب وقايع مشابه تاثيري نداشته است. او با اشاره به اين كه در اين جلسه كسي به دنبال مجازات نيست نه براي بزهكار و نه براي پليس گفت: اما در مجموعه نيروي انتظامي بايد يك اقدام نمادين اتفاق بيفتد و در سلسله مراتب پليس يك نفر بايد مسئوليت اين تعلل را بپذيرد تا مردم بدانند كه اگر فردي در يك سازمان تعلل كرد يك نفر هست كه از مردم دفاع كند. او همچنين پيشنهاد داد: ششم آبان ماه كه روز حادثه سعادتآباد بود «روز سياه» ناميده شود تا اين اقدام نمادين سبب تاثير روي پيشگيري گذاشته شود و براي آن تبليغ شود تا بتوان در وقايع مشابه احساس اجتماعي مردم را برانگيخت. او ادامه با اشاره به چهره و جلوه خشونت در ايران، گفت: خشونت در ايران به دو گروه رسمي و غير رسمي تقسيم ميشود، كه رسمي جنبه قانوني و قضايي است و با آن كاري نداريم اما غير رسمي بايد از ابعاد انساني مورد بررسي قرار گيرد كه قتل خشونت، نزاع دسته جمعي و برخي حوادث مرگبار مثل رانندگيهاي خطرناك كه امروزه موجب جنگ جادهاي شده است، از آن جمله است. او با اشاره به اين كه در سالهاي اخير شاهد نزول و كنترل خشونت نبودهايم گفت: در سال 1381 پروندههاي مختومه در زمينه خشونت 535 هزار مورد و در سال 1376 اين پروندهها 330 هزار مورد بوده است كه نشان ميدهد در سال 81 نسبت به 76، 93 درصد رشد داشتهايم. او همين طور اشاره كرد: پروندههاي مربوط به قتل عمد نيز در سال 1381 نسبت به 1376، 83 درصد رشد مثبت داشته است و ضرب و جرح نيز 61 درصد رشد مثبت داشته است. او تاكيد ميكند: طبق آمار پزشكي قانوني در شش ماه اول سال جاري 746 هزار مورد ضرب و جرح داشتهايم كه منجر به مراجعه به پزشكي قانوني شده است و در كل سال 1381 هم 446 هزار فقره ضرب و جرح داشتهايم، نشاندهنده افزايش بسيار زياد است. او با اشاره به اين كه حادثه سعادتآباد با سه كنشگر قاتل يا ضارب، مردم و پليس جاي بررسي دارد، گفت: فردي ديگري را با چاقو مضروب ميكند و اين اتفاق در مقابل پليس و مردم ميافتد، در ايران در هر ساعت 3 نفر در نتيجه حوادث رانندگي ميميرد و در هر 4 ساعت يك قتل عمد اتفاق ميافتد، پس بر اين اساس خود قتل پديده نامتعارفي نيست اما «آيا خشونت در ايران تبديل به يك پديده معمول شده است؟» زماني بود كه اگر يك مرگ اتفاق ميافتاد براي همه عجيب بود و همه ميدانستند در فلان محله كسي مرده است اما در ايران در نتيجه جنگ و به خصوص به علت فراواني حوادث جادهاي مرگ به يك پديده معمول تبديل شده است. او سپس چند سوال مطرح ميكند و ميگويد: «نقش زور در تنظيم روابط اجتماعي و در تنظيم روابط افراد چگونه است؟»، «آيا ما جامعهاي مبتني بر قانون داريم يا مبتني به زور؟»، «چرا قاتل تصميم به انتقام شخصي ميگيرد؟»، «چرا قاتل به دستگاههاي مربوط مراجعه نكرده است؟» و «چرا مردم كه در اين صحنه حاضر هستند ايثار نميكنند؟». اين استاد دانشگاه با اشاره به جامعه خاص ايراني گفت: آيا ما جامعهاي داريم كه افراد در آن روح همبستگي دارند و يا در اين جامعه افراد دچار فلج اخلاقي و يا حتي بدتر مرگ اخلاقي شدهاند و تنها سعي ميكنند گليم خود را از آب بكشند؟ او با اشاره به اين كه در حادثه سعادتآباد خشونت خود تبديل به يك نمايش شده است، كه فرد از او فيلم ميگيرد، يعني فرد آنقدر آرامش دارد كه ميتواند فيلم بگيرد، گفت: در اين جا بايد به نقش پليس هم تاكيد كرد، «چرا پليس اقدام نكرده است؟»، «آيا حمايت و امنيت شهروندان در اولويتهاي پليس قرار دارد؟» و همچنين بايد از زاويهاي ديگر هم به نقش پليس تاكيد كرد، اينكه «آيا نيروي تشويقي قوي براي ماموران وجود دارد» كه مامور بداند اگر جان خود را به خطر بياندازد و فرد را نجات دهد، كما اينكه در جاي جاي ايران بسياري از ماموران نيروي انتظامي در عملياتها شهيد و يا مجروح ميشوند، تشويقي براي جبران از خودگذشتگي او وجود دارد، مثلاً او قهرمان هفته تهران معرفي ميشود و مورد تقدير قرار ميگيرد. او همچنين با اشاره به برنامههاي صدا و سيما گفت: سريالهاي تلويزيوني كه ما بخش ميكنيم همواره درگير كشمكشهاي خانوادگي است، در صدا و سيما خشونت در كنار عدم نشان دادن رافت بدون در نظر گرفتن زمان مناسب و رده سني بيننده نشان داده ميشود و هر لحظه كه در شبانهروز تلويزيون را روشن ميكني ممكن است با يك صحنه خشونتآميز روبه روشوي، به علاوه هزاران خشونت ديگري كه در صدا و سيما براي مردم توجيه و تقديس ميشود، صدا و سيما خشونت را براي مردم عادي ميكند. او در پايان با اشاره به برخورد ضعيف آموزش و پرورش در رابطه با پيشگيري از جرايم گفت: در اعلاميه جهاني حقوق بشر آمده است، آموزش و پرورش بايد طوري رفتار كند كه فرد پس از خروج از اين سن بتواند خود را اداره كند ما نيز اين اعلاميه را امضا كردهايم اما چالشهاي بين آموزشهاي كاربردي و تئوري در آموزش و پرورش ما بسيار است. او افزود: ما در آموزش ضعيف عمل كردهايم و در مدرسه تنها مغز بچهها را پر ميكنيم بي اين كه مهارتهاي زندگي را به آنها بياموزيم، براي پيشگيري از ارتكاب به جرم بايد مهارتهاي زندگي را آموزش داد.
دیدگاه تان را بنویسید