زندگی علامه جعفری از زبان فرزندش

کد خبر: 125721

یادم هست در ایام محرم غیر از ساعاتی که به هیات می‌رفتیم، بچه‌ها را در خانه جمع می‌کردند و راجع به جریان عاشورا و شخصیت‌ سید‌الشهدا‌(ع) برای ما صحبت می‌کردند.

زندگی علامه جعفری از زبان فرزندش

علی جعفری، 49 ساله و دومین فرزند پسر علامه جعفری است و 34 سال از زندگی ایشان را درک کرده است و ناگفته های بسیاری از او به یاد دارد. گفت‌وگوی دو ساعته سرویس علمی فرهنگی مرکز خبر حوزه، با علی جعفری که هم اکنون مسئولیت مؤسسه تدوین و نشر آثار علامه جعفری را به عهده دارد، فرصتی بود تا بخشی از این ناگفته ها را بیان کند، به مناسبت دوازدهمین سالروز رحلت علامه جعفری اين گپ‌وگفت صميمي تقدیم خوانندگان عزیز می شود. *اولین خاطره‌ای که از علامه جعفری‌(ره) به یاد دارید به چه زمانی بر می‌گردد؟ بنده خیلی خوشحال هستم که سال‌ها بعد از رحلت علامه جعفری‌(ره) خدمت رسانه خبری حوزه هستم، خاستگاه علمی و اخلاقی مرحوم علامه جعفری حوزه است و جای تاسف است که بعد از 12 سال از رحلت ایشان طلبه‌ها و روحانیونی به ما مراجعه کنند و هنوز نسبت به علامه جعفری و آثار ایشان آشنایی لازم را ندارند، شخصیت‌های پر باری مثل ایشان که سال‌ها رشحات فکری و قلمی به جامعه علمی، فرهنگی و دینی کشورمان نفع رسانده و تبعات بسیار خوب و مثبتی داشته باید بیش از این به جامعه معرفی کنیم. البته منظورم از حوزه اختصاصا مدیریت حوزه‌های علمیه نیست، بلکه جای جای حوزه های علمیه و مدارس علمیه کشور است. در حال حاضر در بیشتر کتابخانه های مدارس علمیه کشور، کتاب‌های علامه جعفری‌(ره) موجود نیست و بارها از مدارس شهرستان‌ها با موسسه حفظ و نشر آثار ایشان تماس گرفته و اظهار می‌کنند که به آثار علامه دسترسی ندارند و این واقعا جای تاسف دارد و لازم است برای دسترسی طلاب به آثار شخصیت‌هایی مثل علامه جعفری‌(ره) که به صورت گسترده به مباحث مختلف علمی، دینی، حکمت، عرفان و... پرداخته است بیشتر تلاش کنیم؛ تفسیر نهج‌البلاغه ایشان، دریایی از معارف است و اگر اینها در دسترس دانش‌پژوهان خصوصا طلاب نباشد، امکان دارد خسارت‌هایی در پی داشته باشد. همه ما وظیفه داریم در رفع این کمبود‌ها تلاش کنیم، این نه تنها درددل من، بلکه گله بسیاری از طلبه‌هایی است که به ما مراجعه می‌کنند و امیدوارم مدیریت حوزه‌های علمیه و شورای عالی حوزه به فکر باشند چرا که با فراموش شدن این گونه شخصیت‌ها که برای آنها جایگزین نداریم. اولین خاطره من از استاد جعفری‌(ره) به حضور ایشان در مجالس عزاداری امام حسین‌(ع) بر می‌گردد، ایشان با توجه به این که سال‌ها در نجف تحصیل کرده بودند بعد از مراجعت از نجف در تهران ساکن بودند و در هیات عزاداری نجفی‌های مقیم تهران شرکت می‌کردند، این هیات مداح بسیار خوبی داشت به نام هوشنگ ترجمان که استاد دانشگاه نیز بود و از لحاظ هنر شعری تبحر داشت و شعرهایی که در هیات می‌خواند خودش می‌سرود. علامه جعفری‌(ره) به ایشان خیلی علاقه داشتند و در این هیات، با شور و علاقه خاصی حضور می‌یافتند، ایشان، من و برادر بزرگم دکتر غلامرضا جعفری را هم با خودش همراه می بردند. این هیات در دهه اول محرم بعد از ساعت 12 نیمه شب شروع می‌شد و ما در این ایام تا نزدیکی‌های اذان صبح به همراه پدر در هیات بودیم. *به نظر من مصاحبه از جایی خوبی شروع شد و در این خلال زوایای جدیدی از شخصیت استاد که نوعا مغفول واقع شده، باز شد استاد علیرغم پرداختن به مسایل عمیق علمی و مشغله‌های زیادی که داشتند به حضور در مجالس مذهبی و حفظ شعائر اهل‌بیت‌(ع) اهتمام داشتند و در بین عامه مردم حضور می‌یافتند، لطفا در این باره بیشتر توضیح دهید و از روحیات استاد در این خصوص بگویید. استاد در عین حالی که در مسایل علمی مختلف از فلسفه و روانشناسی گرفته تا مباحث اقتصاد و .... غور می‌کردند ولی در خلال این مباحث ارادتشان را نسبت به اهل‌بیت‌(ع) به وفور نشان داده‌اند. علامه در شرح مثنوی به تصریح از مولوی انتقاد کرده چرا ایشان با این که از جریان عاشورا خبر داشته زیاد به آن نپرداخته و به راحتی از آن گذشته است. ایشان علیرغم پرداخت به مسایل بسیار پیچیده علمی و سفرهای خارجی و ارتباط با شخصیت‌های علمی مناطق مختلف دنیا، علاقه و ارادتشان نسبت به ائمه‌اطهار‌(ع)، خصوصا وجود مقدس سید‌الشهدا‌(ع) مثال زدنی بود. یادم هست در ایام محرم غیر از ساعاتی که به هیات می‌رفتیم، بچه‌ها را در خانه جمع می‌کردند و راجع به جریان عاشورا و شخصیت‌ سید‌الشهدا‌(ع) برای ما صحبت می‌کردند؛ این صحنه‌ها برای من فراموش ناشدنی است. *از ورود استاد به حوزه بگویید و این که هدف و انگیزه او چه بود؟ خود مرحوم علامه در مورد ورود به حوزه می‌گفتند: «من در کلاس چهارم یا پنجم دبستان بودم که در عالم کودکی سوالی برایم پیش آمد که «هستی» چیست؟» و یک حس هستی‌شناسی در من موج‌زد؛ ما در این عالم چه کاره‌ایم و دنیا چیست؟ جرقه ورود استاد به حوزه از اینجا شروع می‌شود که برای رسیدن به پاسخ این سوال ایشان را به حوزه راهنمایی می‌کنند و علامه در پی یافتن پاسخ این سوال وارد حوزه علمیه و مدرسه طالبیه تبریز می‌شوند و در واقع ورود ایشان با هدف بیشتر دانستن در مورد زندگی و حوزه‌های فکری اطراف آن صورت گرفته است. *با توجه به گستردگی و عمق مباحثی که علامه در علوم مختلف به ‌آنها پرداخته است، کمتر کسی با امکانات اندک به این مرتبه از علم می‌رسد، بفرمایید استاد چگونه به این توانمندی رسیده بودند؟ به این سؤال شما در دو بخش می‌شود جواب داد یکی توانایی‌های کسبی استاد و علاقه و پشتکاری که نسبت به کسب علم داشتند و بخش دیگر توانایی‌هایی که به سبب تهذیب نفس و عنایت اهل‌بیت‌(ع) به خصوص امیرالمومنین‌(ع) برای او حاصل شده بود. مرحوم علامه در مورد نحوه درس خواندنشان در نجف می‌گفتند: من علاوه بر خواندن دروس معمول حوزه از جمله فقه و اصول و... برای اینکه بدانم فیزیک نظری چیست از نوه‌های مرحوم کاشف‌الغطاء که در نجف بودند استفاده می‌کردم و برای یادگیری مباحث نظری ریاضی به « احمد امین» صاحب کتاب «التکامل فی‌الاسلام» که در کاظمین بود مراجعه می‌کردم. *برنامه شبانه روزی علامه جعفری درنجف زحماتی که علامه جعفری‌(ره) در راه کسب علم متحمل شده واقعا طاقت‌فرسا است، برنامه شبانه‌روزی ایشان به این صورت بوده است که قبل از اذان صبح بیدار شده و به بارگاه مولی‌الموحدین مشرف می‌شدند و بعد از اینکه نماز می‌خواندند، مختصر صبحانه‌ای می‌خوردند و به مباحث علمی و درسی می‌پرداختند و وقت بیکاری نداشتند و این هم در شرایطی بوده است که حتی برای تهیه غذا معمولا پول کافی نداشتند. *کفاشی به خاطر امرار معاش در نجف علامه می‌گفتند که در آن موقع ماهیانه سه دینار از آيت‌الله العظمي سید ابوالحسن اصفهانی دریافت می کردند و این سه دینار، علیرغم قناعتی که داشتند در 7-8 روز اول تمام می‌شد و اکثر طلبه‌ها حتی آنهایی که در رده اجتهاد بودند مجبور می‌شدند به کارهایی مثل بنایی و کشاورزی بپردازند تا هزینه زندگی طلبگی خود را تامین کنند من یک بار از علامه پرسیدم، شما برای تامین مخارج چکار می‌کردید؛ فرمودند: «چون من در نوجوانی در تبریز کار کفاشی انجام داده بودم؛ در نجف نیز چرخ خیاطی کوچکی را تهیه کرده بودم و از مغازه‌ها سفارش گرفته و روزانه 2 یا 3 ساعت کفاشی می‌کردم.» عمویم آقای رحیم جعفری هم که حدود یک سال در نجف بودند و الان هم زنده هستند از نزدیک شاهد این مساله بوده ‌است. علامه می‌گفتند: گرمای نجف در تابستان‌ها به حدی بود که پرداختن به هیچ کاری ممکن نبود و ما آنقدر به درس علاقه داشتیم که شب‌ها تا نصف بدن و بعضی وقت‌ها تا زیر گردن در آب فرو می‌رفتیم و در نور چراغ نفتی کتاب به دست تا صبح مطالعه می‌کردیم. *تنها خواب زمان بيكاريم‌ بود الان دانش‌پژوهان حوزوی و دانشگاهی که می‌خواهند علما را الگوی خود قرار دهند باید بدانند؛ علما بدون زحمت به اینجا‌ها نرسیده‌اند و صرف اینکه این‌ها اینقدر کتاب داشتند و این همه کارهای علمی انجام دادند، بدون توجه به اینکه چگونه این مسیر را پیموده‌اند، کافی نخواهد بود، من خودم از علامه جعفری پرسیدم که وقت بیکاری شماها چه زمان‌هایی بوده است، ایشان گفتند شاید زمان بیکاری من فقط در زمان خواب بوده است. زمانی که علامه درس می‌خواندند، وسایل و امکاناتی مثل کامپیوتر، اینترنت،‌ تلویزیون و رسانه‌های ارتباطی روز نبوده است، اما الان طلبه‌ها و دانشجویان، امکانات بیشتری در دسترس دارند و طبیعتا باید اینها مراتب علمی بیشتری را طی کنند، من از کودکی یادم نمی‌آید، استاد لحظه‌ای بیکار باشند آن موقع استاد درگیر تلویزیون و خیلی از مشغله‌های غیر ضروری که در زندگی امروزی طلاب و دانشجویان هست نبودند. امروز به جای اینکه امکانات برای پیشرفت علمی دانش‌پژوهان مفید باشد، برای آنها مشغله‌ساز شده است و در جهت مناسب مورد استفاده قرار نمی‌گیرد. علامه می‌فرمودند: الان من روحیه درس خواندن را در جوان‌ها نمی‌بینم. *علامه حافظه قوی داشتند و اشعار زیادی را حفظ بودند و مطالب عمیق را با یکبار مطالعه کردن می‌فهمیدند، این استعداد ایشان ذاتی بود یا با تمرین به آن رسیده بودند؟ استاد واقعا حافظه قوی داشتند و گاهی در خانه که قدم می‌زدند، با صدای خوبی که داشتند؛ اشعاری را از حفظ به عربی یا فارسی می‌خواندند، گاهی می‌دیدیم 20 یا30 بیت شعر را از حفظ می‌خوانند یکبار پرسیدم که این شعر را تازه از جایی خوانده‌ای؟ گفتند: نه من یک سالی در یک بلمی به سمت عراق می‌رفتم در راه یک عربی داشت می‌خواند و من آن موقع حفظ کردم. *رمز موفقیت حافظه یکی از عللی است که در فهمیدن و یادگیری کمک می‌کند، اما آنچه مهم است پشتکار و علاقه است که اگر باشد تقویت حافظه هم حاصل می‌شود. ایشان رمز موفقیت خود را در علاقه‌اش به علم می‌دانست و البته اصل عنایت امیرالمومنین‌(ع) بوده است که علامه می‌گفتند: «بعد از جریان دیدار با امام علی‌(ع)، کتاب‌ها را که باز می‌کردم فکر می کردم؛ اینها را من قبلا خوانده‌ام» و همه اینها به خاطر تهذیب نفس و تزکیه علامه بوده است. *در اوج مریضی درس تعطیل نمی شد یکی از مهم‌ترین خصوصیاتی که در سراسر زندگی علامه مشهود بود و در موفقیت ایشان نقش زیادی داشت نظم ایشان بود. علامه جعفری‌(ره) در درس بسیاری از بزرگان نجف مثل آیات عظام خویی، عبدالهادی شیرازی، شیخ کاظم شیرازی، حکیم، شاهرودی و سید جمال‌الدین گلپایگانی شرکت کردند، اما همه اینها از روی نظم بود و به قول معروف باری به هر جهت نبود، استاد می‌فرمودند؛ همه این کلاس رفتن‌ها از روی نظم و برنامه بود؛ این طوری نبود که یک روز درس فلان استاد باشم و یک روز در درس استاد دیگر. ایشان می گفتند؛ در اوج مریضی درسهایم تعطیل نمی‌شد؛ البته تنها من اینطور نبودم و خیلی از طلبه‌ها این خصلت را داشتند. *استاد در قید حیات، شیفتگان زیادی داشته و مراجعات زیادی صورت می‌گرفت با توجه به کثرت مشغله علمی و نظم این مراجعات گاه و بیگاه را چگونه تحمل می‌کردند و برخوردشان با مراجعین چطور بود؟ یک جمله‌ای از ایشان نقل کنم، می‌گفتند:«جای بسی تاسف است که بعضی از جوامع با داشتن مبانی فکری فراگیر عقلانی، به جهت بی‌توجهی به مساله نظم، بر هیچ مبنای صحیحی زندگی نمی‌کنند.» می‌توانم بگویم که مساله نظم با پوست و گوشت و خون ایشان عجین شده بود و زندگی ایشان از روی برنامه بود. ایشان قبل از نماز صبح بیدار می‌شدند، یک دعا و تهجدی داشتند و بعد از نماز هم پیاده‌روی می‌کردند، خانه‌ای که استاد در سال‌های آخر عمرشان در آنجا زندگی می‌کردند و الان از آن به عنوان موسسه تدوین و نشر آثار ایشان استفاده می‌شود در غرب تهران قرار دارد، منطقه‌ای کوهستانی است و معمولا با 5 ـ 6 نفر از شاگردان و ارادتمندان استاد همراه می‌شدیم و در اطراف پیاده‌روی می‌کردیم. ایشان پیاده‌روی و ورزش را زیاد دوست داشتند و تا ماه‌های آخر عمرشان که کسالت شدید داشتند؛ پیاده‌روی را ترک نمی کردند؛ حتی روزهایی که از شدت سرما پیاده‌روی در بیرون ممکن نبود در اتاق مرتب قدم می‌زدند و حرکات ورزشی انجام می‌دادند. علامه بعد از صرف صبحانه بلافاصله به کارهای روزانه‌شان می‌پرداختند؛ اگر به کسی وقت داده بودند ملاقاتشان را انجام می‌دادند و اگر جلساتی در بیرون یا خانه داشتند برگزار می شد وگرنه به کار نوشتن و مطالعه‌شان می‌پرداختند. ایشان نسبت به کارشان تعهد کامل داشتند و در جای‌جای نوشته‌هایشان در اهمیت تعهد جملاتی دارند؛ در جایی می‌نویسند: «فرار از تعهد، فرار از خویشتن است» بحث تعهد در افکار ایشان بسیار ریشه‌دار و دامنه‌دار است ایشان در جایی دیگر می‌فرمایند: «زندگی باید پیوسته در حال به وجود آمدن و به وجود آوردن باشد وگرنه باری است بردوش انسان» همچنین گفته‌اند: «اساسی‌ترین عامل شکست انسانیت در دوران ما به شوخی گرفتن و بی‌اعتنایی به موضوع تعهد است، همه این‌ها در جای‌جای زندگی ایشان نهادینه شده بود. *مرگز فرزند نظم او را به هم نريخت ما یک خواهری داشتیم در سن 38 سالگی سرطان گرفت و در پاییز 72 به رحمت خدا رفتند؛ در حال انجام مقدمات کفن و دفن ایشان بودیم. تصمیم بر این شد که مراسم تشییع را یک روز به تاخیر بیندازیم تا بستگان و آشنایانی که در شهرستان هستند بتوانند حضور داشته باشند، علامه همان روز 10 صبح در دانشگاه امام صادق‌(ع) سخنرانی داشتند و چیزی به ساعت سخنرانی‌شان نمانده بود، گفتند؛ حالا که تشییع برای فردا موکول شده‌ است تا شما مشغول کار مقدمات هستید، من بروم سخنرانی را انجام بدهم و برگردم؛ این در حالی بود که پدر بین فرزندانش این خواهرمان را بیشتر از همه دوست داشت و او را وزیر خود می‌دانستند، با اینکه از مرگ ایشان خیلی متاثر بودند، جلسه سخنرانی‌شان را ترک نکردند و پس از پایان جلسه در پاسخ به اصرار دانشجویان برای ادامه جلسه، اظهار کرده بودند که مصیبتی بر ایشان پیش آمده و دخترشان وفات کرده است این مصداق بارز تعهد و نظم ایشان است. *علامه و رعایت قوانین راهنمایی و رانندگی گه‌گاهی که در مسیر سخنرانی یا دیدار با بستگان با ایشان همراه می‌شدیم، کسی که افتخار داشت در کنار ایشان رانندگی کند موظف بود که تمام قوانین راهنمایی و رانندگی را رعایت کند، چرا که علامه راهنمایی و رانندگی را به خوبی می‌شناختند و دقیق بودندکه تخلفی صورت نگیرد و تخلف از قوانین مساوی بود، با اینکه استاد او را از رانندگی منع کند. *برخورد استاد با افرادی که بدون وقت قبلی به استاد مراجعه می‌کردند چگونه بود؟ اگر کارهای ایشان را مختل نمی‌کرد، معمولا پذیرا بودند و اگر کار ضروری داشتند و یا در حال دیدار بودند باز هم رد نمی‌کرد، اگر فرد می‌توانست صبر کند به اتاق انتظار راهنمایی می‌شد. گاهی ایشان به این هم راضی نمی‌شدند و می‌گفتند؛ فرد را راهنمایی کنیم تا او هم در جلسه حضور داشته باشد. البته اگر جلسه‌شان خصوصی نبود. یک روز استاد در حال ملاقات با تعدادی از اساتید دانشگاه‌های شوروی سابق بودند، یکی از علاقمندان استاد بدون وقت قبلی مراجعه کردند، استاد از صدای زنگ درب فهمیدند؛ کسی مراجعه کرده است صدا کردند و پرسیدند کسی وارد شده است؟ گفتم که فلانی آمده است، استاد گفتند؛ ایشان را به اتاق دیگری راهنمایی کنیم تا جلسه تمام شود. ده دقیقه نگذشته بود که استاد دلشان تاب نیاورد و گفتند: ایشان را به اتاق راهنمایی کنیم تا در جلسه حضور داشته باشد. تا حد امکان کسی را رد نمی‌کرد و اگر کار خیلی ضروری داشتند و نمی‌توانستند شخص را ببینند می گفتند که مثلا یک ساعت دیگر مراجعه کند. *با اینکه استاد چهره حوزوی به حساب می‌آید، ولی بین دانشگاهی‌ها محبوبیت زیادی داشتند و در دانشگاه خیلی موثر بودند، ایشان چطور شد وارد فضای دانشگاهی شدند؟ من از خودشان شنیدم می‌گفتند: من وقتی از نجف برگشتم در قم خدمت آیت‌الله بروجردی رسیدم ایشان پیشنهاد دادند که در قم بمانم و مشغول فعالیت شوم. علامه به آیت‌الله بروجردی عرض می‌کند: « جوانان ما بلاتکلیف هستند من یک تعهدی احساس می‌کنم که اگر در تهران پیش جوان‌ها و دانشگاهی‌ها باشم مفید‌تر خواهم بود، الحمدلله در جامعه حوزوی خیلی‌ها هستند و می‌توانند در حوزه مثمر ثمر باشند، ولی در دانشگاه فضای خالی زیادی احساس می‌شود.» *جهاد علمی و ایثار در دوران قبل از انقلاب در محیط‌های دانشگاهی گروه‌های مختلفی با افکار التقاطی و مارکسیستی فعالیت داشتند و علامه هم احساس تعهد و نیاز کردند تا همراه با شهید مطهری و آیت‌الله طالقانی در دانشگاه حضور بیشتری داشته باشند؛ با این حال هم شهید مطهری و هم علامه جعفری ارتباطشان با حوزه برقرار بود و با توجه به عطشی که اینها نسبت به حوزه داشتند، حضورشان در دانشگاه نوعی جهاد علمی و ایثار محسوب می‌شود. *استاد علاوه بر علوم مرسوم حوزه، در علوم روز هم تبحر زیادی داشتند و از جامعیت بالایی برخوردار بودند بفرمایید چگونه این توانایی را کسب کرده بودند؟ بعضی‌ها انتقاد دارند چرا استاد، فقه و اصول را ترک کرده و وارد علوم کلاسیک دانشگاهی شده‌اند، اما باید بگویم که سابقه درسی علامه در حوزه کتمان ناپذیر است چرا که خاستگاه ایشان حوزه است و خودشان می‌گفتند؛ «نمی‌دانید حوزه چیزهای با ارزشی دارد و به اساتیدی که در نجف و در ایام جوانی در قم داشتند غبطه می‌خوردند.» به هر حال ما نمی‌توانیم ایشان را از حوزه جدا بدانیم، چرا که خاستگاه علمی، اخلاقی و روحی ایشان حوزه است وقتی از ایشان پرسیدم کدام یک از اساتیدتان در زندگی شما نقش و تاثیر بیشتری داشتند؛ با تمام احترامی که نسبت به اساتیدشان داشتند از شیخ مرتضی طالقانی‌(ره) نام بردند. گاهی می‌شنوم بعضی‌ها می‌گویند؛ علامه فقیه نبوده، بلکه دانشگاهی هستند؛ من این مساله را قبول ندارم ایشان کتابی دارند به نام منابع فقه که بعد‌ها توسط خودشان به «رسائل فقهی» تغییر نام پیدا کرد، علامه جعفری در این کتاب مباحث فقهی مختلفی از جمله «عدم انحصار مواد نه‌گانه زکات»، «طهارت اهل‌کتاب» و«ذبایح اهل‌کتاب» پرداخته و نکات بدیعی را در فقه ذکر کرده‌اند؛ علاوه بر این علامه از شخصیت های بزرگی مثل آیت‌الله میلانی‌(ره) و شیخ کاظم شیرازی اجازه اجتهاد دارند؛ این‌ها نشان می‌دهد این حرف درست نیست و استاد هیچ وقت از حوزه جدا نبوده اند. اما اینکه چرا ایشان علاوه بر فقه و اصول به علوم دیگر پرداختند؛ بحث دیگری است، در این رابطه عرض کنم اولا تقسیم علوم به علوم اسلامی و غیر اسلامی اصولا صحیح نیست و در روایات معصومین به علم نافع و علم غیر نافع اشاره شده است اینکه رسول اکرم‌(ص) می‌فرمایند: «اطلبو‌ا العلم و لو بالصین» (دنبال علم باشید و لو در چین باشد) آیا منظورشان این بوده است که در مناطق دور دست دنبال فقه و اصول باشیم، حال آنکه مدینه و شهرهای اسلامی خودشان مرکز نشر فقه و اصول بودند. اینکه مرحوم علامه جعفری‌(ره) دنبال علوم مختلف رفته است، مصداق این بحث است که ما باید دنبال علومی باشیم که به مردم نفع برساند و این می‌تواند شامل علوم حوزوی و هم علوم غیر حوزوی شود. خود استاد می‌گفتند: من وقتی از نجف مراجعت کرده و در تهران ساکن شدم، شنیدم که در منزل شخصی به نام دکتر حسابی در مورد مباحثی راجع به «فیزیک نظری» بحث می‌شود، چون من هم راجع به مباحث فیزیک نظری مطالعاتی داشتم، بنابراین وارد جلسات علمی پروفسور حسابی شدم و این دو بزرگوار حدود 25 سال با همدیگر جلسات علمی داشتند. علامه جعفری در این جلسات راجع به مباحث فلسفی و حوزه علوم انسانی بحث می‌کردند و مرحوم پروفسور حسابی هم مباحث مربوط به فیزیک نظری را ارائه می‌کردند. البته این نوع مباحث در طول تاریخ توسط اندیشمندان اسلامی دنبال شده است و شاگردان امام صادق‌(ع) هر یک در بخشی از علوم، چون ریاضی، نجوم، طب، شیمی تبحر داشتند. ورود علامه جعفری‌(ره) به حوزه‌های مختلف علوم به اقتضای نیاز جامعه صورت گرفته است، چرا که در زمان فعلی صرفا با تمرکز روی فقه و اصول نمی‌شود به نیازهای علمی جامعه پاسخگو بود و دست عالم باید در علوم مختلف باز باشد. انسان‌شناسی یکی از اصلی‌ترین ارکان مباحث فکری علامه جعفری‌(ره) است و ایشان به دنبال این بودند که اصولا جایگاه انسان چیست؟ و در فقه چه جایگاهی دارد؟ و همچنین در مباحث دیگر از چه جایگاهی برخوردار است؟ بنابراین به طور کلی در مباحث فکری بحث «جایگاه و نقش انسان در زندگی» از اهمیت بیشتری برخوردار است. مرحوم علامه جعفری‌(ره) به جایگاه انسان پی‌برده بودند و برای همین می‌گفتند: ما تا وقتی که انسان را تعریف نکنیم نمی‌توانیم کاری را پیش ببریم و برای تعریف انسان به تمام علومی که او را احاطه کرده است نیاز داریم، به نظر علامه، اگر بخواهیم دغدغه‌های زندگی انسان را برطرف کنیم، باید در علومی تبحر داشته باشیم، بنابراین در کتب ایشان از جمله تفسیر نهج‌البلاغه مباحث مختلفی از شاخه‌های مختلف علمی مثل روانشناسی، هنر، ادبیات، انسان‌شناسی، اقتصاد، سیاست، و... را شاهد هستیم. مباحثی که رواشناسان معاصری مثل «زیگموند فروید» مطرح کرده اند و علامه، آنها را از مثنوی مولوی که از قرآن و احادیث بهره برده و صدها سال پیش نوشته شده، درآورده است.

۰

دیدگاه تان را بنویسید

 

نیازمندیها

تازه های سایت