روشنفکربازی را بگذارید کنار؛ معتاد مجرم است نه بیمار
به خدا سوگند ، دل آدم می گیرد و شرم بر پیشانی می نشیند وقتی می بیند در سوریه 20 میلیونی ، کمتر از 3 هزار نفر معتادند ولی در ایران ، سخن از میلیون ها معتاد است!
عصرایرن: "معتاد مجرم نیست، بیماری است که باید معالجه شود." ؛ این جمله ای است که سالهاست آن را می شنویم و اتفاقاً به یکی از زیربناهای فکری سیاست کشور در مقابله با پدیده وحشتناک اعتیاد تبدیل شده است. این گزاره نادرست که مصداق "غلط مصطلح" شده، در گذشت زمان به مقوله ای ویرانگر در موضوع مواد مخدر تبدیل شده است، به ویژه آنکه ظاهری روشنفکرانه و انسانی دارد و به راحتی نمی توان علیه آن سخن گفت! این در حالی است که بین اعتیاد و بیماری، تفاوت اساسی و بنیادین وجود دارد و معلوم نیست کسی که برای اولین بار این جمله نغز(!)را گفت، آیا واقعا متوجه خلط مبحثی که می کند نبود یا آنکه تعمدی ویران کننده از خلق و ترویج این گزاره داشت! ابتدا می پردازیم به تفاوت "اعتیاد به مواد مخدر" و "بیماری"، امری که مد شده، این دو یکی بدانند. کسانی که می گویند معتاد بیمار است و اعتیاد بیماری، گویا توجه ندارند که بیماری یک "اتفاق ناخواسته" است که بدون اراده و اجازه فرد ، بر او عارض می شود ، مانند بیماری آنفلوآنزا که ویروس اش، بی اجازه و بی اراده ، وارد بدن فرد می شود و او را مبتلا می کند. اما اعتیاد چه؟ آیا امکان دارد کسی راه خودش را برود و شب که به خانه رسید ببیند معتاد شده است، درست مانند سرماخوردگی؟! اعتیاد برخلاف بیماری، یک روند عامدانه را آغاز و طی نمی نماید. کسی که معتاد است، خود، با قصد و نیت قبلی به سراغ تهیه مواد مخدر (مثلا تریاک) رفته، منقل و بساطی برای خودش تدارک دیده، زغالی سرخ کرده و با عمد و نیت، شروع به استعمال مواد مخدر کرده است. او در واقع یک جنس غیرقانونی که خرید و فروش و محل و نگهداری اش جرم است را تهیه کرده و در فرایندی غیرقانونی آن را به کار برده و این عمل مجرمانه را آنقدر تکرار کرده تا رسما و عملاً بدان معتاد شده است. اگر این کار را جرم ندانیم و معتاد را بیمار بپنداریم، با همین استدلال می توانیم کسی که برای اولین بار در اداره خود، مرتکب سوءاستفاده مالی شده و این کار را آنقدر تکرار کرده که اکنون اختلاس و دزدی برایش به یک عادت تبدیل شده است، یک بیمار بدانیم که باید تحت درمان های روانشناسانه و توصیه های مذهبی قرار بگیرد تا بتواند این رفتار زشت خود را ترک کند! بنابراین واقعا معلوم نیست کسی که "جرم" خرید مواد مخدر، حمل و نگهداری مواد مخدر و استعمال آن را به کرات تکرار می کند را چگونه و با چه نیتی مجرم نمی دانند و بیمار می خوانندش؟! بنابراین بدون تعارف باید گفت که "معتاد، مجرم است و نه بیمار" چون برخلاف بیمار که ناخواسته دچار بیماری شده، معتاد، خودش با خواسته و تعمد شخصی به مصرف مواد مخدر پرداخته است. وانگهی این چه بیماری است که بعد از بیمار شدن، نه تنها تن به مداوا نمی دهد، بلکه خود سرمنشاء بسیاری از مفاسد می شود. همین الان به زندان های کشور نگاه کنید؛ تقریبا پرونده بیش از نیمی از زندانیان مستقیم یا غیرمستقیم به همین معتادان مربوط است و بقیه به صدهاجرم دیگر! معنی این سخن ، این است که اگر همین امروز مشکل اعتیاد حل شود ، تعداد زندانیان کشور به کمتر از نصف می رسند. یادم نمی رود چند وقت پیش در یکی از محاکم قضایی، مادری را دیدم که با التماس و اشک و آه و زاری، به قاضی التماس می کرد که پسر جوانش را بازداشت کنند و به زندان بیندازند؛ پسر او معتاد بود، مادرش را کتک می زد، از خانه دزدی می کرد تا مواد بخرد، آبروی خواهرش را بر سر مواد مخدر از بین برده بود، آرامش مجتمع مسکونی آنها را به هم ریخته بود و اینک مادری که مظهر مهربانی است، به چنان حال و روزی رسیده بود که با چشمانی کبود از کتک های پسر و اشک آلود از دست کارهایش آمده بود تا حکم بازداشت پسرش را بگیرد. انصاف دهید چنین شخصی که برای تهیه مواد مخدر این اقدامات شرم آور را مرتکب می شود، بیمار است یا مجرم؟! مگر بیمار برای تهیه میکروب و تزریق آن به بدن خودش، این همه خود را به آب و آتش می زند؟! آقایان می گویند باید با قاچاقچیان مواد مخدر مبارزه کنیم نه با معتادان. در اینکه باید با قاچاقچیان به شدت مبارزه کرد، شکی نیست ولی جمع این دو نیز با هم منافاتی ندارد: هم باید با قاچاقچیان و مواد فروشان مبارزه کرد و هم با معتادان. عدم برخورد با معتادان و بسنده کردن به قاچاقچیان عمده مانند آن است که وجود سلاح غیرمجاز در دست یک فرد را نادیده بگیریم و بگوییم بهتر است به جای برخورد با این شخص، فقط به دنبال کسانی باشیم که به طور عمده در کار قاچاق سلاح هستند! درباره مصرف کنندگان مواد مخدر نیز باید گفت که اگر این مواد به کشور قاچاق می شود و اگر شبکه های بزرگ در کار توزیع آن در گوشه گوشه مملکت فعال است و در یک کلام اگر "عَرضه" وجود دارد، به خاطر "تقاضا"ی همین معتادان است و لذا اگر تقاضا کم شود، خود بخود عرضه نیز کاهش می یابد و شبکه های آن کمرنگ تر می شوند. معتادان به مواد مخدر، نه تنها منشاء بسیاری از مفاسد و مشکلات در کشورند بلکه از عوامل آبروریزی بین المللی ایران نیز هستند. مدام از این گمرک و آن فرودگاه خبر می رسد که یک ایرانی به دلیل حمل مواد مخدر بازداشت شد. این مشکل حتی درباره کسانی که عازم سفر حج نیز هستند مصداق دارد و یکی از مشکلات سازمان حج و زیارت و نیروی انتظامی در مبادی خروجی کشور، کنترل زائرانی است که ممکن است با خود مواد مخدر ببرند. یا در همین سوریه، اکثر ایرانیانی که زندانی هستند، جرم شان این است که با خود مواد مخدر داشته اند و همین طور در خیلی از کشورهای دیگر. بنابراین بدون تعارف و نگاه های کلیشه ای و تخیلی ، باید در گزاره مضحک "معتاد بیمار است نه مجرم " تجدید نظر کرد و سیاست های مقابله با معتادان را بر مبنای واقعی "معتاد مجرمی است که تعمدا رو به مواد آورده " بازنگری کرد. البته این تغییر فاز، نمی تواند به یکباره اجرایی شود چه آنکه پس از سالها نگاه غلط به این موضوع، نمی توان به طور دفعی، سیاست های برخورد را پیاده سازی کرد. از این رو، پیشنهاد می شود ضرب الاجلی معقول مثلا حداکثر دوساله به معتادان داده شود تا در این مدت نسبت به ترک مواد مخدر اقدام کنند. در طول این زمان، باید تمام امکانات و خدمات لازم برای ترک اعتیاد به طور گسترده و رایگان در اختیار آنها باشد. در طول این مدت هم می توان تمهیدات مجازات های سنگین بعد از ضرب الاجل را فراهم ساخت. به عنوان مثال می توان اردوگاه های نگهداری معتادان را در برخی نقاط کشور و حتی جزایر خلیج فارس ایجاد کرد و هر کس در طول این دو سال ترک نکرده یا جدیدا معتاد شد را بدون اغماض و ترحم به این اردوگاه ها فرستاد زیرا کسی که در طول دو سال، با آن همه امکانات نخواست یا نتوانست خود را اصلاح کند و مواد را ترک نماید، به هیچ عنوان فرد قابل اعتمادی برای جامعه نیست و می تواند منشاء خطر و فساد باشد. واقعا تا به کی باید کشور ایران ننگ داشتن جمعیت میلیونی معتادان - که 1.5 تا 4 میلیون نفر برآورد شده اند- را با خود یدک بکشد؟! تا کی باید خانواده ها به خاطر معتادان از هم فروبپاشند، نسل ها دچار سوء ترتبیت شوند، دادگاهها و زندان ها پر شوند، جوانان مملکت به خاک سیاه بنشینند، صدها و هزاران نفر در راه مبارزه با مواد مخدر کشته و مجروح شوند، میلیاردها دلار پولی که می تواند صرف آسایش و رفاه ایرانیان شود، صرف مقابله با اعتیاد و قاچاق شود، آبروی مملکت به خاطر معتادان لطمه بخورد و ...!! به خدا سوگند ، دل آدم می گیرد و شرم بر پیشانی می نشیند وقتی می بیند در سوریه 20 میلیونی ، کمتر از 3 هزار نفر معتادند ولی در ایران ، سخن از میلیون ها معتاد است! آیا باید با همین وضع کنونی پیش برویم و روز به روز هم به شمار معتادان افزوده شود و آن وقت مسوولان ما مدام نشست بگذارند و قیافه های روشنفکرانه به خود بگیرند و بگویند: " معتاد بیمار است ، تیمارش کنیم!" تا این بازی کثیف و شرم آور مملکت بربادده، همچنان ادامه داشته باشد؟! خداوند به آدمیزاد عقل داده است و عقل سلیم هم می گوید اگر روش کنونی مؤثر بود ، حتماً تا کنون افاقه می کرد که البته نکرده است. باید یکبار برای همیشه کار را یکسره کرد: "بازنگری در تعریف معتاد، مهلت دوساله برای ترک و بعد از آن، تبعید به اردوگاه های خارج از جامعه و تمام!" مواد مخدر، تجارت سودآور آن و معتادانی که جانشان را به جان مواد بسته اند، چیزهایی نیستند که با لبخند و سلام و صلوات از بین بروند. باید قدمی اساسی ، محکم و یکباره برداشت و جامعه را برای همیشه از این "ننگ" رهانید.
دیدگاه تان را بنویسید