حیف "نون و ریحون"!

کد خبر: 119235

طبیعی است مدیران کنونی کشور هم که همه هم نسل های ما هستند نیز در این سئوالات فلسفی مانده اند و این سئوالات فلسفی برایشان ادامه داشته است. در رأس این عزیزان مسئولین محترم صدا وسیما قراردارند که در انواع مختلف سئوالات فلسفی گیر افتاده اند و پاسخ روشنی برای خود و مخاطبان خود نمی یابند.و بنابر این انتظاری نیست به غیر از سرکار گذاردن خود و مخاطبان که تو خود بگرد تا جواب خود یابی !

عصرایران: چند دهه اي است که نسل هاي متاخر کشور با سوالات شبه فلسفي روزگار مي گذرانند ، سوالاتي که از "ابتدا مرغ بود يا تخم مرغ؟" شروع و به "علم بهتر است يا ثروت؟" کشيده شد ؛ سئوالاتي که چند نسل از ما از ابتداي دبستان تا آخرين روزهاي دانشگاه و حتي پس از آن پاسخي براي خود نيافتيم و حال که فرزندان ما هم از ما در اين باره سوال مي کنند به شيوه اي فيلسوفانه آنها را به تامل بيشتر براي کشف پاسخ سوال شان دعوت مي کنيم و طوري عرصه را برآنها ميچينيم که بخت برگشته ها در اين خيالند که سوال مجدد در اين رابطه گناهيست نابخشودني . طبیعی است مدیران کنونی کشور هم که همه هم نسل های ما هستند نیز در این سئوالات فلسفی مانده اند و این سئوالات فلسفی برایشان ادامه داشته است. در رأس این عزیزان مسئولین محترم صدا وسیما قراردارند که در انواع مختلف سئوالات فلسفی گیر افتاده اند و پاسخ روشنی برای خود و مخاطبان خود نمی یابند.و بنابر این انتظاری نیست به غیر از سرکار گذاردن خود و مخاطبان که تو خود بگرد تا جواب خود یابی ! سئوالاتی از قبیل اینکه "بی طرف بودن بهتر است یا حمایت؟" ، "مناظره بهتر است یا مجادله؟" ، "نقد عالمانه بهتر است یا نقد جاهلانه؟" ، "سریال بهتر است یا سخنرانی؟" ، "ملودرام بهتر است طنز؟" و در آخر اینکه "طنز آفتابه و زیر شلواری بهتر است یا طنز اجتماعی سیاسی ؟" در یک سال اخیر و پس از تمدید حکم 5ساله سید عزت الله ضرغامی در ریاست صدا و سیمای جمهوری اسلامی توسط مقام معظم رهبری و مشخص نمودن راهبرد امید و آگاهی توسط ایشان برای این سازمان ، اگرچه سازمان صدا و سیما در حوزه آگاهی بخشیدن به جامعه گامهای رو به جلو ، اما متزلزل (مانند برخی مناظره ها) برداشت اما در بحث امید بر خلاف مسیر ترسیم شده حرکت نمود و فضای تلخ و سرد سریال های یک سال گذشته سیما باعث شد تا موج شدیدی از انتقادات صدا و سیما را نشانه بگیرد و جای خالی طنز واقعی در این عرصه به شدت احساس شود. واقعیت این است که دو کارگردان مهم طنز سالهای اخیر سیما دیگر حاضر به ساخت سریال برای تلویزیون نیستند و این بیشتر به عدم تحمل مدیران شبکه ها از تیز بودن زبان طنز بر می گردد ؛ یکی از این کارگردان ها سریالی را آماده نمایش در شبکه ویدئوئی نموده و دیگری به بازی در فیلمهای سینمائی مشغول است ، حتی کارگردانی با سطح کیفی پائین تر که قرار بود برای ایام نوروز شبکه دو سریالی را آماده نماید در لحظات آخر قبل از شروع فیلمبرداری پروژه توسط مدیران شبکه متوقف و بهانه اصلاح متن آورده شد و رئیس سازمان صدا و سیما از طنز رو حوضی "زن بابا " به عنوان طنز نو نام برد؛ طنزی که از هیچ گونه لودگی و شوخی جنسی دریغ نداشت. بعد از این قضایا وفشارهای مختلف ، صدا و سیما مصمم شد برای ماه رمضان و برای خروج از زیر فشارهای مختلف و اتهام ساخت سریالهای تلخ و ملودرام های ناامید کننده ، اقدام به ساخت سریالی طنز در شبکه تهران نماید ؛شبکه ای که به زعم خیلی از منتقدین در چند سال گذشته سریال قابل توجهی نداشته و آخرین شاهکارهای آن به دوره مدیریت اصغر پورمحمدی مدیر کنونی شبکه 3 در شبکه تهران بر می گردد، سریال هایی که هنوز در ذهن مخاطبان زنده مانده است. از این رو ، مسوولان سیما ، سفارش ساخت یک مجموعه طنز با رویکرد اجتماعی - سیاسی دادند و بر حمایت خود از آن تاکید کردند که اقدام ارزشمندی به شمار می رفت و بدین سان، مجموعه " نون و ریحون" کلید خورد . این سریال در روزهای اول پخش در ماه رمضان بااقبال و استقبال مخاطبان و منتقدان روبه رو شد و آن را اقدامی ارزشمند و طنزی در رده طنزهای "گل آقا" دانستند اما دیری نپائید با پخش سکانسهایی از این سریال که حرفهایی سیاسی را به نمایش گذاشت مثل همیشه و طبق پیش بینی همگان تلویزیون پا پس کشید و شروع به خودسانسوری آن نمود ؛ اقدامی که مسئولین آن را تائید نموده و آن را در حد همه سریالها وبرنامه های سیما دانستند . حتی نویسنده سریال نیز سانسور را حق طبیعی تلویزیون دانست و از آن حمایت کرد ! حمایتی که به نظر به منظور جلوگیری از سانسور بیشتر عنوان شد. با این حال ، سانسور "نون و ریحون" به حدی شدت گرفت که برخی منابع نزدیک به سیما خبر می دهند در یک قسمت از آن ، 17 تکه آن ، مشمول سانسور شده است تا محصول نهایی که بر روی آنتن می رود ، نه طنزی اجتماعی و سیاسی ، که تکرار مکررات بی مزه تلویزیون باشد و صد حیف! آیا صدا و سیما ، که زمانی تنها با سانسور فیلم ها و سریال های خارجی ، در برابر تهاجم فرهنگی می ایستاد ، این بار سانسور سریال هایی که خود می سازد را نیز در دستور کار قرار داده تا بتواند مخاطبان بیشتری را جذب کند و مثلاً به جنگ با شبکه های ماهواره ای برود؟! اما نکته اساسی همان سوالهای فلسفی ابتدای یادداشت است که ظاهرا برای مدیران رسانه ملی بی پاسخ مانده و در عصری که جنگ نرم به اوج خود رسیده و شبکه های فارسی زبان با هدف از بین بردن زیر ساختهای فرهنگی کشور و تغییر باورها و تبدیل نابهنجاریها به هنجارها پا به عرصه مبارزه گذاشته اند ، مسوولان رسانه ملی ما هنوز در وادی خودسانسوری بی منطق هستند ، خود سانسوری که باعث شده سریالی جذاب ، نجیب و دارای پیامهای اخلاقی ، اجتماعی و با چاشنی سیاسی ،در کوتاه ترین زمان ممکن ، به یک سریال تقریبا بی خاصیت تبدیل شود . به راستی در جایی که شوخی زن خواستن در نیمه شب، سنگ توالت ،آفتابه و شوخی های در لفافه جنسی در سیمای جمهوری اسلامی پخش می گردد چرا نباید شوخی های سیاسی از این رسانه پخش شود؟ مگر نه اینکه شوخی های سیاسی به محبوبیت یک نظام سیاسی کمک می نماید؟ (و این اصل در بسیاری از کشورهای دنیا ، به عنوان یک راهبرد سیاسی - هنری از سوی حکومتگران مورد حمایت قرار می گیرد.) آیا تلویزیون جمهوری اسلامی ، به دنبال افزایش محبوبیت نظام کشور نیست؟ آیا تلویزیون در پی ایجاد توازن در فضای سیاسی جامعه نیست؟ اینها نتیجه همان بی پاسخ ماندن سئوالات اولیه فلسفی مدیران سیماست سئوالاتی که هنوز برای ما بی پاسخ مانده که علم بهتر است یا ثروت ، مرغ ابتدا بود یا تخم مرغ و در آخر شوخی آفتابه بهتر است یا شوخی سیاسی؟ که به جد تلویزیون نشان داد که آفتابه را بیشتر می پسندد چون مدعی ندارد اما سیاست مدعی داشته و خطرناک است.

۰

دیدگاه تان را بنویسید

 

نیازمندیها

تازه های سایت