پایگاه مرکز اسناد انقلاب اسلامی: با گسترش تظاهرات مردم اصفهان در مرداد 57، نیروهای انتظامی چون نتوانستند شهر را به کنترل خود درآورند از نیروهای نظامی کمک گرفتند؛ ارتش با تمام تجهیزات وارد صحنه شد و کنترل شهر را به دست گرفت. متعاقب آن در روز 20 مردادماه شورای تأمین استان اصفهان تشکیل جلسه داد و اعلام حکومت نظامی کرد و سرلشکر رضا ناجی، فرمانده مرکز توپخانه اصفهان به عنوان فرماندار نظامی شهر مأمور سرکوب مردم شد. در این جلسه تاکید شد: 1- حکومت نظامی باید با شدت عمل کند و متخلفین را دستگیر و تسلیم دادگاه نظامی کند. 2- تمامی محرکین واقعه اخیر در هر موقعیتی که باشند باید دستگیر و تحت تعقیب قرار بگیرند. 3- دستور داده شده 20 دستگاه نفربر زرهی به اصفهان اعزام [شوند]. 4- اسامی اعضای دادگاه نظامی را سریع اعلام دارید. ظرف روز 21 مرداد توسط رضا ناجی گزارش گردد. عصر جمعه هیات دولت نیز بنا به درخواست مقامات اصفهان تشکیل جلسه داد و حکومت نظامی را به مدت یک ماه در اصفهان تأیید کرد. تابستان 1357 اوج مبارزات مردم ایران در سراسر کشور بود. مردم در شهرهای مختلف با روشنگریهای روحانیون و حضرت امام خمینی به میدان آمده بودند و همگی
یک هدف داشتند و آن نابودی رژیم پهلوی بود. فرارسیدن ماه مبارک رمضان فرصتی بود تا این مهم به تحقق نزدیک شود. مبارزات مردم ایران در تابستان آن سال به حدی رسید که رژیم پهلوی ناگزیر شد تا برای اولین بار حکومت نظامی اعلام کند. صدور فرمان هشت ماده ای امام خمینی در 5 مرداد 57*** ماه رمضان فرصت مناسبی برای مبارزه با رژیم پهلوی بود چرا که منبر که یک رسانه کارامد برای تشریح جنایات رژیم پهلوی بود بیشتر از ماههای قبل فعال میشد. لذا در 5 مرداد 1357 مصادف با 21 شعبان، امام خمینی ضمن صدور یک پیام 8 مادهای، بر ادامه مبارزه و افشای جنایتهای رژیم پهلوی توسط وعاظ و گویندگان تاکید کردند. در این پیام هشت مادهای، بر موارد زیر تاکید شده بود: 1- نهضت مقدس اخیر ایران که ابتدای شکوفاییاش از 15 خرداد 42 بود صددرصد اسلامی است، و تنها به دست توانای روحانیون با پشتیبانی ملت مسلمان و بزرگ ایران پیریزی شد، و به رهبری روحانیت، بیاتکا به جبههای یا شخصی یا جمعیتی اداره شده و میشود... آنان که اخیراً برای جلب منافع شخصی به جنب و جوش افتاده و میخواهند نهضت اسلامی را آلوده کنند و یا آن را متکی به بعض جناحها یا دنبالهرو معرفی
نمایند حتماً سوء قصد دارند و احیاناً با ساختن بعضی از آنان با دستگاه جبار میخواهند نهضت را متوقف و شاه را مصون نگه دارند. ملت ایران باید با هوشیاری تمام و تردید بدانان نگاه کنند و اگر خدای نخواسته انحراف آنان معلوم شد از آنان جداً اجتناب کنند و صریحاً اعلام میدارم در صورتی که این جمعیت معدود، مطالب خود را که لازمهاش دور نگهداشتن مجرم اصلی است تکرار کنند روحانیت تکلیف خود را دربارۀ آنان روشن خواهد نمود. 2ـ اخیراً دولت نغمۀ ناموزونی را به راه انداخته است مبنی بر آزادی انتخابات، در صورتی که وقت آن سال دیگر است و این نغمه قبل از ماه مبارک رمضان برای انحراف اذهان از مسیر اصلی حرکت است که خوف افشای هر چه بیشتر جنایات رژیم در این ماه در مساجد و مجامع اسلامی میرود. ملت باید بداند که این حیله جز نگهداری شاه از تعرض گویندگان و پرخاش جوانان غیور اسلامی نیست و لازم است گویندگان محترم و روحانیون معظم ایران شدیداً از آن احتراز کنند. 3ـ اکنون که شاه خود را در بین ملت، شکست خورده و زبون میبیند به صحنه سازیهایی دست زده است و میخواهد افرادی را که چندین سال است با مقاصد شیطانی شاه همراه و به تغییر احکام اسلام
و تبدیل تاریخ پرافتخار اسلام به تاریخ گبرها و آتشپرستها رأی دادهاند، ملی جلوه دهد تا در مواقع حساس با نفوذ در صفوف روحانیون مبارز مأموریت شوم خود را با چهرهای ملی اجرا نمایند، روحانیون باید آنان را به جامعه معرفی نمایند... باید ملت شریف هوشیار باشد که این مهرههای خطرناک، خود را در بین آنان جا نزنند. 4ـ تقاضای اینجانب از ملت شریف و متعهد آن است که با کمال اهمیت و دلسوزی اقدام به بررسی کشته شدگان و خانوادههای آنان کنند، و به هر ترتیبی که میتوانند سرشماری از کشتهها با نام و نشان نمایند و ما را مطلع کنند، و به بازماندگان آنان سرکشی برادرانه نمایند... 5ـ لازم است برای بیداری نسلهای آینده و جلوگیری از غلط نویسی مغرضان، نویسندگان متعهد با دقت تمام به بررسی دقیق تاریخ این نهضت اسلامی بپردازند، و قیامها و تظاهرات مسلمین ایران را در شهرستانهای مختلف با تاریخ و انگیزۀ آن ثبت نمایند تا مطالب اسلامی و نهضت روحانیت سرمشق جوامع و نسلهای آینده شود... 6ـ حضرات ائمۀ جماعت محترم ـ دامت برکاتهم ـ گویندگانی را دعوت نمایند که معتقد و علاقهمند به نهضت اسلامی و با هدفی اصیل روشنگری مردم را بر عهده گیرند؛ و
از دعوت "وعاظ السلاطین" و اشخاصی که به نفع دستگاه جبار، دانسته یا ندانسته مطالبی را انتخاب میکنند که ملت را از مسائل اصلی روز باز دارند جداً احتراز فرمایند، و از کسانی که عمال دولت تعیین میکنند دوری و احتراز کنند، و فداکاری در راه اسلام ومصالح مسلمین را در رأس برنامۀ خود قرار دهند. 7ـ گویندگان محترم در مجامع و مساجد وظیفه دارند که مصایب واردۀ بر ملت را در این پنجاه سال سلطنت سیاه پهلوی، خصوصاً در این چند ماه اخیر و کشتار اخیر شهر مقدس مشهد در جوار حضرت ثامنالائمه(ع) و رفسنجان، به سمع مردم برسانند و آنان را از مسائلی که مفید برای اسلام و مصالح مسلمین است آگاه گردانند، و از مطالبی که موجب سردی و سستی است احتراز کنند که عذر در درگاه خدای متعال و پیش ملت مسْلم پذیرفته نیست. 8 ـ بر مستمعین است که آقایان گویندگان را در ذکر مطالب اسلامی و انسانی تشویق کنند؛ و از آنان با احترام تقاضا کنند که جنایات و ستمگریها را بیان و تفسیر کنند، و از مطالب غیر مفید و احیاناً مخالف با مسیر حرکت ملت احتراز کنند، و با پشتیبانی خود از گویندگان محترم به آنان اطمینان خاطر دهند.[1] به دنبال صدور این پیام 8 مادهای، سراسر ایران
به جوش و خروش افتاد. در این میان اصفهان یکی از شهرهایی بود که تظاهرات ضدرژیم در آنجا به اوج خود رسید. به دنبال این تظاهرات، سرلشکر رضا ناجی به فرمانداری نظامی آنجا منصوب شد و متعاقب آن در 20 مرداد 1357 در اصفهان ،نجف آباد، شهرضا و همایون شهر حکومت نظامی و منع رفت و آمد اعلام شد. این اولین حکومت نظامی در دوران انقلاب بود. پیشزمینههای اعلام حکومت نظامی در اصفهان به دنبال وقایع فروردین تا خرداد 57 در اصفهان که با اعتصاب زندانیان سیاسی در این شهر آغاز شد و به تحصن خانواده آنان در منزل آیتالله خادمی کشیده شد، رژیم پهلوی تلاش کرد تا فعالیت روحانیت را محدود کند، لذا گروهی از آنان را تبعید کرد. پس از تبعید علما، بازاریان اصفهان اعتصاب کرده، با بستن مغازهها به سمت منزل آیتالله خادمی حرکت کردند تا در آنجا تحصن کنند. طلاب حوزه علمیه نیز کلاسهای درس را تعطیل کردند و به همراه جمعیت زیادی از مردم در منزل آیت الله خادمی متحصن شدند. هر روز بر تعداد متحصنین افزوده میشد و رفته رفته منزل آیتالله خادمی به صورت کانون انقلاب در اصفهان درآمد. مراسم افطار و سخنرانی، مجالس ختم سوم و هفتم شهید علی ذاکری که در 11 مرداد به
دست عوامل رژیم پهلوی شهید شده بود، پخش اعلامیه، نصب پوستر، عکسهای شهدا، عکسهای انقلابیون، کاریکاتورهای محمدرضا پهلوی از جمله برنامههای مردم اصفهان در ماه رمضان آن سال بود.[2] تحصن در بیت آیتالله خادمی ادامه داشت تا اینکه در روز 19 مرداد شخصی به نام مسعودی از قم با آیتالله خادمی تماس گرفت و گفت: «یک ساعت قبل با نجف با آقا [امام خمینی] تماس گرفته شد، ایشان فرمودند به حضرت آیتالله خادمی از قول من دعا و سلام برسانید و بگویید تا به حال هر چه بوده از تحصن و تعطیلی بازار خیلی خوب بوده، ولی امر فرمودند از این به بعد بازار را باز کنید و مردم هم از تحصن خارج شوند؛ ولی در شب های ماه رمضان مخصوصاً شب های احیا تمام آنچه که باید اظهار نمایند بگویند.»[3] به دنبال این پیام امام، موضوع به مردم ابلاغ شد و متحصنین ساعت 23 شب همان روز از تحصن خارج شدند. همزمان با تحصن، خیابانهای اصفهان شاهد تظاهرات مردم و زدوخورد متحصنینی بود که منزل آیتالله خادمی را ترک میکردند. پلیس که از قبل در خیابانهای نزدیک بیت آیتالله خادمی مستقر شده بود با مردم درگیر شد و درگیری تا صبح ادامه یافت. در این درگیری ده ها نفر مورد اصابت گلوله
قرار گرفته و به شهادت رسیدند. روزنامه اطلاعات در روز 21 مرداد از شهادت 4 تن خبر داد و تعداد زخمی ها را نیز 66 نفر اعلام کرد.
روزنامه اطلاعات، 21 مرداد 57
این تظاهرات فردای آن شب (جمعه) نیز ادامه داشت. روزنامه کیهان گزارش داد: «در درگیری پنجشنبه مأموران انتظامی برای برقراری نظم و جلوگیری از خرابکاریها وارد عمل شدند و در برخوردهایی که روی داد چهار تن از خرابکاران کشته و هفت نفر دیگر زخمی شدند.» کیهان کوشید تا با "خرابکار" خواندن این افراد، تظاهرات مردم اصفهان را کم عمق جلوه دهد.[4]
روزنامه کیهان 21مرداد57
با گسترش تظاهرات مردم اصفهان، نیروهای انتظامی چون نتوانستند شهر را به کنترل خود درآورند از نیروهای نظامی کمک خواستند؛ ارتش با تمام تجهیزات وارد صحنه شد و کنترل شهر را به دست گرفت. متعاقب آن در روز 20 مردادماه شورای تأمین استان تشکیل جلسه داد و اعلام حکومت نظامی کرد و سرلشکر رضا ناجی، فرمانده مرکز توپخانه اصفهان به عنوان فرماندار نظامی شهر مأمور سرکوب مردم شد. در این جلسه تاکید شد: 1- حکومت نظامی باید با شدت عمل کند و متخلفین را دستگیر و تسلیم دادگاه نظامی کند. 2- تمامی محرکین واقعه اخیر در هر موقعیتی که باشند باید دستگیر و تحت تعقیب قرار بگیرند. 3- دستور داده شده 20 دستگاه نفربر زرهی به اصفهان اعزام [شوند]. 4- اسامی اعضای دادگاه نظامی را سریع اعلام دارید. ظرف روز 21 مرداد توسط رضا ناجی گزارش گردد. [5]
حکومت نظامی در اصفهان
صورت جلسه شورای تامین اصفهان در 20 مرداد 57
همچنین عصر جمعه هیات دولت نیز بنا به درخواست مقامات اصفهان تشکیل جلسه داد و حکومت نظامی را به مدت یک ماه در اصفهان تأیید کرد. هیأت دولت در عصر همان روز جمعه اعلامیهای صادر کرد و تظاهرات مردم را به «عدهای خرابکار که هیچ هدفی جز نابودی و ویرانی ندارند» نسبت داد و افزود: «در حالی که کشور ما با گامهای استوار به سوی گسترش آزادیها پیش میرود، مشتی خرابکار فریب خورده که اعمالشان همه مخالف اصول و تعالیم اسلامی و تنها به سود مقاصد و عناصر ضد ملی است با وحشیگریهای خود موجب برهم زدن نظم اجتماعی و خسارت مالی و جانی می شوند. البته این گونه اعمال وحشیانه ضد ملی و غیر انسانی که در دین مبین اسلام نیز محکوم شده است، کوچکترین خللی در تصمیم دولت در افزایش آزادیهای فردی و گسترش فضای سیاسی کشور وارد نخواهد کرد.» بدین گونه اولین حکومت نظامی در اصفهان برقرار شد. سرلشکر ناجی که به شدت به وحشت افتاده بود، پشت سر هم اطلاعیه صادر میکرد. در یک روز حکومت نظامی اصفهان 6 اطلاعیه صادر کرد و تظاهرات را مانند هیأت دولت به خرابکاران نسبت میداد. نسبت تظاهرات بزرگ مردمی به خرابکاران چنان مضحک به نظر می رسید که «گروه بررسی
مسائل ایران» حزب رستاخیز ناچار شد اطلاعیه بدهد و اعلام کند که «حوادث اصفهان فقط مربوط به چند خرابکار نیست.»[6] پیام امام خمینی به مناسبت کشتار مردم اصفهان توسط رژیم پهلوی به دنبال کشتار مردم اصفهان توسط رژیم پهلوی و اعلام حکومت نظامی در این شهر، امام خمینی در 22 مرداد 1357 پیامی صادر کرده و فرمودند: «گزارشات رسیده از ایران مبنی بر قتلعامهای مکرر در شهرهای مذهبی اصفهان و شیراز و... نمونۀ دیگری است از جنایات بیحد شاه . گفته میشود شاه در یکی از مصاحباتش ـ که از نشر آن جلوگیری شده ـ گفته است: «در صورتی که من رفتنی باشم ایران را با خاک یکسان میسازم و میروم». جنایات اخیر نشان داده است که او مشغول پیاده کردن نقشۀ خویش است. مردم مسلمان ایران تمام بدبختیهای خود و کشور خود را از شاه میدانند و دست از مقاومت نخواهند کشید تا پیروز شوند و استقلال و آزادی خود را به دست بیاورند. ملت باید بداند که آزادیخواهان جهان به آسانی به آزادی دست نیافتهاند. پیغمبر بزرگ اسلام ـ صلیاللّه علیه و آله ـ با آن زحمات و رنجهای طاقتفرسا در راه هدف از جهاد با ستمکاران تا آخر عمر دست نکشید. امیرالمؤمنین(ع) عمر خود را در
پیکار با ستمکاران که خود را مسلمان معرفی میکردند به سر برد. دفاع از حق و اسلام، از بزرگترین عبادات است. بگذار عبادتگاههای ما را در این شهر مبارک به خون بکشند و ببندند، که مسلمین با عبادت بزرگتر، ماه شریف را میگذرانند.» امام خمینی درباره کشتار مردم اصفهان نیز فرمودند: «کشتار بیرحمانۀ اصفهان به دنبال حیله و دروغ و افترا موجب تأثر و تأسف بسیار است. اکنون اهالی اصفهان به اسم حکومت نظامی بدون مجوز قانونی در زیر چکمۀ خونخواران شاه از اجتماعات دینی ممنوعند و حق اظهار نظر ندارند و از آزادی اعطایی برخوردارند!» ایشان همچنین تمامی اقشار مردم از بازاری تا دانشجو و طلاب را به ادامه مبارزه با رژیم پهلوی فراخوانده و فرمودند: «امروز سکوت در مقابل این ستمگر و بیتفاوتی در برابر این جنایات، برخلاف مصالح عالیۀ اسلام و مخالف سیرۀ انبیای عظام و ائمۀ اطهار ـ علیهم السلام ـ است. امروز هر مطلبی که موجب انحراف ملت شریف از مسیر اصلی است شیطانی و با نقشۀ شیاطین طرح میشود. اینجانب به اسلام و اولیای اسلام ـ علیهم السلام ـ و به عموم مسلمین، بخصوص مؤمنین شیراز و اصفهان ـ ایّدهماللّه تعالی ـ و به بازماندگان عزیزان اسلام و
جوانان متدین و برومند مسلمین تسلیت میدهم و خود را در غم آنان شریک میدانم. امید است که شهرستانهای دیگر ایران با اهالی محترم این دو شهرستان بزرگ همدردی نموده و خود را در مصایب بزرگ آنان شریک بدانند.»[7] *پینوشتها 1-صحیفه امام خمینی، جلد 3. 2- حجتالاسلام والمسلمین روح الله حسینیان، یکسال برای سرنگونی رژیم شاه، تهران: مرکز اسناد انقلاب اسلامی، ص267 3- پیشین، ص 267 4 - روزنامه کیهان، 21 مرداد 1357. 5- انقلاب اسلامی به روایت اسناد ساواک، مرکز برسی اسناد تاریخی وزارت اطلاعات ، ص 22 . 6- حجتالاسلام والمسلمین روح الله حسینیان، یکسال برای سرنگونی رژیم شاه، ص268 7-صحیفه امام خمینی، جلد 3.
دیدگاه تان را بنویسید