وقتی آمریکا «مشت آهنین» شاه برای ایرانی‌ها را رد کرد!

کد خبر: 714822

شاه پرسید آمریکا می‌خواهد که او چه کاری انجام دهد؟ من همان دستورالعمل قبلی را تکرار کردم که ایالات متحده از تلاش‌های او برای بازگرداندن نظم و قانون به کشور حمایت می‌کند. او پرسید آیا پیشنهاد من این است که از مشت آهنین استفاده کند حتی اگر به خونریزی فراگیر منتهی شود و حتی اگر امکان بازگرداندن نظم و قانون را نداشته باشد؟ من پاسخ دادم اگر او به دنبال این است که ایالات متحده مسئولیت اعمال او را بر عهده بگیرد، بعید می‌دانم که واشنگتن هرگز چنین دستورالعملی را صادر کند.

وقتی آمریکا «مشت آهنین» شاه برای ایرانی‌ها را رد کرد!
تاریخ ایرانی: محمدرضا شاه پهلوی سه هفته قبل از ترک همیشگی ایران، در دیدار با سفیر ایالات متحده در تهران به او گفته که غلامحسین صدیقی - نامزد او برای نخست‌وزیری - برای تشکیل دولت شش هفته زمان خواسته است؛ صدیقی البته از پذیرش این سمت سر باز می‌زند و شاپور بختیار در ۱۵ دی ۱۳۵۷ مامور تشکیل کابینه می‌شود. در تلگرام ویلیام سالیوان در روز ۵ دی ۱۳۵۷ که سایت ویکی‌لیکس منتشر کرده، به سیاست مشت آهنین در صورت قطع امید از صدیقی نیز اشاره شده و سفیر نوشته این گزینه نتیجه‌ای نخواهد داشت.
وقتی سفیر آمریکا مشت آهنین شاه برای ایرانی‌ها را رد کرد!
دیدار با شاه تاریخ: ۲۶ دسامبر ۱۹۷۸ (۵ دی ۱۳۵۷) ۱. بعدازظهر ۲۶ دسامبر، دیدار یک ساعته پرتنشی با شاه داشتم. شاه گفت که علی امینی، صدیقی و انتظام روز ۲۵ دسامبر با او ملاقات کرده‌اند. صدیقی در این ملاقات به اطلاع شاه می‌رساند که «هفت و یا هشت» نفر را برای وزارت انتخاب کرده ولی برای تشکیل دولت به زمان بیشتری احتیاج دارد. از شاه پرسیدم که چه مدت زمان درخواست کرده است؟ شاه پاسخ داد: «نزدیک به شش هفته». ۲. به اینجا که رسید برای شاه توضیح دادم که احتمالا اشتباه به اطلاعش رسانده‌اند که اوضاع می‌تواند به مدت شش هفته به همین منوال ادامه پیدا کند. برای او شرایط حوزه‌های نفتی، بانک مرکزی، وزرای مختلف، تنش در مشهد و ناآرامی‌های روزهای گذشته در تهران را تشریح کردم. بار دیگر نظر نخست‌وزیر را توضیح دادم که دولتش در انتظار صدیقی به حالت تعلیق درآمده و ناکارآمد شده است. از شاه پرسیدم که آیا به صدیقی اعتماد دارد و آیا ممکن است که او شاه را فریب داده باشد؟ دلیل منطقی او برای درخواست شش هفته اضافه چه بود؟ ۳. شاه گفت صدیقی می‌خواهد که اوضاع وخیم‌تر شود تا او از واکنش شدید مردم بر ضد [آیت‌الله] خمینی بهره بگیرد. به شاه گفتم به محض اینکه کمبود نفت خام در پالایشگاه‌ها تولیدات نفتی را متوقف کند، اوضاع به سرعت خراب خواهد شد؛ اما بعید می‌دانم که این موضوع واکنش شدید نسبت به [آیت‌الله] خمینی در پی داشته باشد. برداشت من این بوده که تمامی نارضایتی‌ها متوجه دولت و شخص شاه است. در نتیجه برخورد صدیقی به نظرم فریبکارانه است. ۴. شاه گفت که به نظر می‌رسد صدیقی تنها امید او برای «گزینه‌ میانه» باشد. اگر این امید از بین برود او تنها دو راه پیش رو دارد؛ یا تسلیم شود و یا از مشت آهنین استفاده کند. در اینجا بود که گزینه‌ مشت آهنین را بررسی کردیم. من نگرانی واشنگتن از تصمیم شاه به منظور ترک تهران و واگذار کردن گزینه‌ مشت آهنین به ارتش را به او ابراز کردم؛ اگر شاه از مملکت خارج شود، این حرکت او سیگنال‌های اشتباهی به همه خواهد داد. او بار دیگر صحبت قبلی‌اش را تکرار کرد که به عنوان شاه نمی‌تواند اجازه دهد که میان مردمش خونریزی به راه بیفتد. به او گفتم که اقامت او در «نیروی دریایی» در حالی که شاه کشور است و خونریزی به راه افتاده، کسی را فریب نخواهد داد. مسلما هیچ کشور خارجی فریب نخواهد خورد. آیا ایرانی‌ها فکر خواهند کرد که یک پرده جادویی میان ایران و خلیج‌ فارس حائل شده است؟ ۵. سپس شاه با خستگی گزینه استفاده از مشت آهنین توسط دولت کنونی را مطرح کرد. او گفت که ازهاری هنوز به طور کامل بهبود نیافته و قوای جسمانی لازم را برای انجام عملیات ندارد. او سپس به ارتش پرداخت و این سوال را مطرح کرد که آیا ارتش انجام چنین عملیاتی را لازم خواهد دانست؟ در آخر نیز این پرسش مطرح شد که آیا این نقشه کارآمد خواهد بود؟ به خصوص اینکه آیا مردم به کار و تولید در حوزه‌های نفتی بازخواهند گشت و یا خرابکاری و تخریب انجام خواهند داد؟ او گفت که به عنوان یک «میهن‌پرست» باید تمامی این سوال‌ها را از خود بپرسد. ۶. او سپس پرسید که به نظر من اگر «تسلیم شود» چه اتفاقی خواهد افتاد. من گفتم که به نظر من شرایط کاملا غیرقابل پیش‌بینی خواهد بود و تنها امر قطعی، وقوع آشوب است. از او پرسیدم در صورتی که کشور را ترک کند برای ارتش چه اتفاقی خواهد افتاد؟ او گفت نمی‌داند ولی چشم‌انداز قوی وجود دارد که حاکی از فروپاشی ارتش در صورت خروج شاه است. ۷. شاه پرسید آمریکا می‌خواهد که او چه کاری انجام دهد؟ من همان دستورالعمل قبلی را تکرار کردم که ایالات متحده از تلاش‌های او برای بازگرداندن نظم و قانون به کشور حمایت می‌کند. او پرسید آیا پیشنهاد من این است که از مشت آهنین استفاده کند حتی اگر به خونریزی فراگیر منتهی شود و حتی اگر امکان بازگرداندن نظم و قانون را نداشته باشد؟ من پاسخ دادم اگر او به دنبال این است که ایالات متحده مسئولیت اعمال او را بر عهده بگیرد، بعید می‌دانم که واشنگتن هرگز چنین دستورالعملی را صادر کند. من گفتم که او شاه است و خود به تنهایی باید تصمیم گرفته و مسئولیت‌هایش را نیز بر عهده بگیرد. تنها نصیحت من این است که اکنون زمان بی‌تصمیمی و تردید به مدت شش هفته را ندارد. ۸. ژنرال اویسی در همان لحظه تماس گرفت تا از اوضاع شهر خبر بدهد. تماسش گویی تاییدی بر حرف من بود. اتوبوس‌ها واژگون شده و آتش زده می‌شدند. بخشی از دانشگاه تسخیر شده و به «مرکز فرماندهی انقلاب» تبدیل شده بود. تسخیرکنندگان، ادعای تاسیس یک جمهوری را دارند که قانون اساسی‌اش از قانون اساسی رومانی الگو گرفته است. از شاه پرسیدم که می‌خواهد در این باره چه کار کند. او شانه بالا انداخت. ۹. من محل را ترک کردم و شاه به بررسی دو گزینه‌اش پرداخت تا بدون تاخیر تصمیم‌گیری کند. برای بازگشت به سفارت از میان شهر گذشتم، صدای تیراندازی هوایی ارتش برای متفرق ساختن تظاهرات‌کنندگان فضای شهر را پر کرده؛ تظاهرات‌کنندگانی که دور هم جمع می‌شوند تا به تعداد کافی برسند و هدف مهمی را مورد حمله قرار دهند. ۱۰. توضیح: شاه در حالی به سمت گزینه مشت آهنین گرایش می‌یابد که به وضوح می‌داند این گزینه نتیجه‌ای نخواهد داشت. شاه همچنین مشتاقانه مایل است که رئیس‌جمهور ایالات متحده برای او تصمیم بگیرد و یا در این تصمیم‌گیری با او شریک باشد. همان‌گونه که به او نیز گفتم، معتقدم اگر شاه می‌خواهد به سمت چنین تصمیمی پیش برود، تصمیم‌گیری و مسئولیت به عهده‌ شخص او خواهد بود. اگر سخنان من مغایرتی با واشنگتن دارد لطفا به اطلاعم برسانید.
۰

دیدگاه تان را بنویسید

 

نیازمندیها

تازه های سایت