روزنامه هفت صبح: شاپور ریپورتر یا شاپور جی، فرزند اردشیر جی است. نقش این دو نفر در تاریخ معاصر ایران بسیار حائز اهمیت است. اردشیر جی، رییس سرویس اطلاعاتی هند- بریتانیا در ایران بود.
1. سر شاپور ريپورتر
شاپور ريپورتر يا شاپور جي، فرزند اردشير جي است. نقش اين دو نفر در تاريخ معاصر ايران بسيار حائز اهميت است. اردشير جي، رييس سرويس اطلاعاتي هند- بريتانيا در ايران بود. اردشير جي رضاخان را کشف و پروش داد و با برنامه ريزي کودتاي اسفند 1299 او را به پادشاهي رساند. شاپور جي افسر اطلاعاتي سرويس جاسوسي انگلستان يعني اينتليجنس سرويس و گرداننده شبکه امنيتي بدامن در ايران بود.
او در سال 1348 به مقام ژنرالي رسيد و بعدها به خاطر خدماتش به کشور انگلستان از ملکه نشان سر گرفت و تبديل به سر ژنرال شاپور ريپورتر شد. در عمليات آژاکس که منجر به کودتاي 28 مرداد شد، شاپور جي مسئول هماهنگي بين ام آي 6 و سياه و مشاور سياسي و نظامي هندرسون، سفير آمريکا در ايران بود. شاپور جي به خاطر نقش موثرش در کودتا تا پيروزي انقلاب واسطه فروش سلاح هاي انگليسي به ايران بود و از اين راه ثروت کلاني به جيب زد. شاپور جي در نهايت بدون اينکه خاطراتش از دوران مسئوليتش در ايران را چاپ يا بازگو کند بر اثر سرطان در سال 2005 درگذشت.
2. جرج کندي يانگ يانگ در سال 1332 قائم مقام اينتليجنس سرويس بود. تاريخ نگاران غربي از او به عنوان طراح عمليات آژاکس نام مي برند. در طراح عمليات آژاکس يانگ به جاي نام دکتر مصدق از واژه دزد دريايي استفاده کرده بود. اين تعبير به آن معناست که انگليسي ها نفت جنوب ايران را از آن خود مي دانستند و به دکتر مصدق که نفت ايران را ملي کرد دزد اطلاق مي کردند.
يانگ طرح عمليات آژاکس را به طور مستقيم به چرچيل نخست وزير وقت بريتانيا فرستاد و با تاييديه او اين عمليات را آغاز کرد. يانگ توانست طرح عمليات را براي آمريکايي ها شرح دهد و آنها را مجاب کند هزينه هاي مالي اين عمليات را بر عهده بگيرند و نيروهاي وابسته خود را در اختيار اين عمليات بگذارند.
3. کرميت روزولت کرميت روزولت جونيور، رييس بخش خاورميانه سيا و نوه تئودور روزولت افسر ارتش و رييس جمهور سابق آمريکا بود. از او به عنوان فرمانده عمليات آژاکس در ايران نام مي برند. کرميت روزولت در آبان سال 1331 براي رويت وضعيت داخلي ايران در تهران بود و در زمان بازگشت به لندن و از آنجا به واشنگتن سفر کرد. در زمان توقفش در لندن کمپاني نفت انگليس و ايران، روزولت را به يک ضيافت دعوت مي کند و در آن جا افسران اينتليجنس سرويس براي او شرح مي دهند که به دنبال حذف مصدق و بازگرداندن قدرت مطلق به شاه هستند و در اين راه از آمريکايي ها هم کمک مي خواهند.
روزولت در واشنگتن دولت آيزنهاور را مجاب مي کند از اين طرح حمايت کند و دولت آمريکا يک ميليون دلار در اختيار روزولت قرار مي دهد تا هر طور که صلاح مي داند براي حذف مصدق و دولتش هزينه کند. روزولت با هواپيما به همراه يک ميليون دلار پول نقد که در چمدان جاسازي شده بود وارد دمشق شده و از آنجا با اتومبيل وارد مرز ايران مي شود و شخصا فرماندهي عمليات را به عهده مي گيرد.
4. مظفر بقايي کرماني دکتر مظفر بقايي کرماني از مرموزترين شخصيت هاي سياسي معاصر ايران است. عده اي اعتقاد دارند نقش خان مظفر با بازي عزت الله انتظامي در سريال هزاردستان در اصل بازسازي قدرت پنهان مظفر بقايي است.
مرور بر زندگي سياسي بقايي نتيجه اي جز سرگيجه و سبز شدن يک علامت سوال بزرگ در سر ندارد. بقايي همه جا حضور دارد، او در ابتدا يکي از حاميان دکتر مصدق و مدافعان طرح ملي شدن نفت و يکي از امضاکنندگان آن است. همچنين او در حلقه اول ارتباطي با آيت الله کاشاني و فداييان اسلام قرار دارد. در ادامه او به يکي از مخالفان درجه يک مصدق تبديل مي شود و طرفداران در کرمان سرگرد محمد سخايي را به طرز فجيعي به قتل مي رسانند و خودش به قتل تيمسار افشار طوس متهم مي شود.
اسنادي مبني بر اينکه بقايي با اردشير ريپورتر و سيا ارتباط نزديک و موثر داشته است موجود است. همچنين شبهاتي درباره او مطرح است که قرارداد عدم تعرض با رژيم صهيونيستي به واسطه شوهر خواهرش به امضا رسانده است. در زمان کودتا او در قالب حزبش که حزب زحمتکشان ايران نام داشت به همراه علي زُهري و حسين خطيبي يکي از عوامل موثر در پيروزي کودتا به شمار مي آيد.
5. برادران رشيديان اسدالله، سيف الله و قدرت الله رشيديان معرف به برادران رشيديان از تجار به نام و عوامل دولت بريتانيا در ايران بودند. دولت بريتانيا به برادران رشيديان اعتماد کامل داشت و از سوي ديگر برادران رشيديان بالاخص اسدالله رشيديان رابطه خوبي با اشراف پهلوي داشت و بسيار مورد وثوق شاه بود. بخش قابل توجهي از يک ميليون دلاري که روزولت همراه خود به ايران آورد به برادران رشيديان سپرده شد تا اين مبلغ را جهت تبليغات و اقدام عليه دولت مصدق هزينه کنند.
به علاوه شاه به دليل ترس و ضعف از اقدام مستقيم عليه مصدق واهمه داشت. اسدالله رشيديان به کمک اشرف پهلوي توانست شاه را قانع کند تا طي دو حکم مجزا مصدق را از نخست وزيري عزل و فضل الله زاهدي را به جايش منصوب کند. هر چند که تاريخ نگاراني مانند عبدالله شهبازي به اين اطلاعات شک دارند و حدس مي زنند رشيديان در اين جلسه حضور نداشته و شاه حکم هاي عزل و نصب را به اصرار اردشير ريپورتر امضا کرده است اما نمي توان از نقش برادران رشيديان در تخريب دکتر مصدق در مطبوعات و اذهان عمومي به سادگي عبور کرد.
6. فضل الله زاهدي تيمسار فضل الله زاهدي که در ارتش رقيبي به نام حاجيعلي رزم آرا داشت و همچون شاه از قدرت روزافزون رزم آرا هراس داشت در ابتدا در صف ياران مصدق و جبهه ملي شدن نفت قرار گفت. زاهدي مدتي رييس شهرباني کشور و مدتي هم در کابينه دکتر مصدق وزير جنگ بود.
مي گويند زاهدي روحيه ضدانگليسي داشته و از اين رو در ابتدا از روي ميل باطني طرفدار مصدق بوده است. پس از خروجش از کابينه مصدق به دليل اختلافاتي که به وجود آمده بود توسط مصدق به همراه مظفر بقايي کرماني به قتل تيمسار افشار طوس متهم و در پي اين اتهام به مجلس پناهنده شد. سپس توسط شاه به عنوان سناتور استان همدان وارد مجلس سنا ش. زاهدي به طور مستمر از شاه مي خواست که او را به عنوان نخست وزير جايگزين مصدق کند.
پس از کودتاي شکست خورده 25 مرداد و اطلاع زاهدي از حکم نصبش توسط شاه به عنوان نخست وزير، او تلاش کرد تا دوستانش در ارتش استان هاي همدان، اصفهان و کرمانشاه را مجاب کند تا با حمله نظامي به تهران دولت مصدق را سرنگون کنند. هر چند کار به اقدام نظامي زاهدي و دوستانش نکشيد اما کودتا در روز 28 مرداد پيروز شد و زاهدي به مقام نخست وزيري رسيد.
7. اوباش و لات ها در شب 26 مرداد 1332 کرميت روزولت با شعبان جعفري يکي از لات هاي معروف تهران ديدار مي کند و در ازاي پرداخت هزاران تومان و قول هاي وسوسه انگيز در صورت پيروزي کودتا، شعبان به او قول مي دهد حدود 400 نفر از اراذل و بزن بهادرهاي تهران را در حمايت شاه به خيابان بياورد.
در روز 27 مرداد محمود مسگر، گرداننده منطقه بدنام تهران يعني شهر نو، با طيب حاج رضايي معروف به طيب خان و حسين اسماعيل پور معروف به حسين رمضون يخي ملاقات مي کند و نظر آنها را نسبت به حضور در خيابان براي حمايت از شاه جلب مي کند.
در نهايت در روز 28 مرداد لات هاي تهران که مسلح به چماق، کلنگ، زنجير دوچرخه، چاقو و قمه بودند در پنج دسته مختلف وارد ميدان مي شوند.
دار و دسته شعبان جعفري در شميران رانندگان را متوقف و آنها را مجبور مي کنند که عکس شاه را زير برف پاک کن ها بگذارند و در شهر گشت بزنند. دسته طيب خان و طاهر حاج رضايي به همراهي عليرضا قدم، ناصر جيگرکي، اصغر استاد، اصغر شاطر، علي آهنين و حاجي سردار به همراه 300 نفر از ميدان بار تهران و بازار امين السلطان به سمت مرکز شهر به راه مي افتند. دسته حسن رمضون يخي و برادران طاهري از محله باغ فردوس مولوي به همراه 200 نفر و مسلح به چوب دستي هاي بلند به سمت مرکز شهر حرکت مي کنند.
دسته چهارم دسته محمود مسگر است که به همراهي 2500 نفر از زنان بدنام محله شهر نو به سمت مرکز شهر مي روند. دسته پنجم دسته لات هاي جواديه هستند که به جلوداري صابر لانه و اسماعيل شله به دسته هاي ديگر ملحق مي شوند.
ماموريت لات ها به هم ريختن نظم عمومي و تسخير راديو بود که هر دو را با موفقيت انجام دادند و در شامگاه 28 مرداد سرلشکر زاهدي به راديو تسخير شده توسط آنها رفت و در ميان شعارهاي زنده باد و جاويد باد اراذل به عنوان نخست وزير شروع به سخنراني کرد.
دیدگاه تان را بنویسید