خان مغولی که آبادانی هم بلد بود! +عکس

کد خبر: 677202

«غازان‌خان» در بهار سال ۷۰۲ هجری، لشکر مجهزی به شامات می‌فرستد، اما این بار بر خلاف نوبت قبلی شکست می‌خورد و بهارش به خزان تبدیل می‌شود، آنقدر که یک سال بیشتر دوام نمی‌آورد.

خان مغولی که آبادانی هم بلد بود! +عکس
خبرگزاری فارس، «غازان خان» پادشاه مغول در ایران، دو مرتبه به سرزمین‏‌های شام و مصر لشکرکشی کرد که در حمله اول (سال 699 قمری) پیروزی از آن او بود. ولی در حمله‏ دوم، افراد او در دوم رمضان سال 702 قمری شکست را پذیرا شدند. به مناسبت فرا رسیدن سالروز این واقعه تاریخی،‌ زندگانی و شخصیت غازان خان را بر اساس کتاب «مغولان و سرنوشت فرهنگی ایران» نوشته کریم مجتهدی مرور می‌کنیم.
غازان خان
ویژگی‌های شخصیتی غازان‌خان غازان که از تاریخ فوت پدرش ارغون خان انتظار جانشینی او را داشت حدودا با 4 سال تعویق بالاخره به سلطنت رسید. با اینکه او مسلمان شده بود باز از هر لحاظ روحیات مغولی نزد او محفوظ بود. اوصاف جسمانی او خوشایند نبود قد کوتاه داشت و صورت او کریه می‌نمود. هایتون روحانی مورخ ارمنی نوشته است که او از همه لشکریان خود قیافه نامناسب‌تری داشت ولی به هر ترتیب جسماً و روحاً فوق‌العاده نیرومند و در عین حال با حوصله و با تدبیر بود. غازان خان به هر ترتیب در درجه اول به مقاصد اصلی سیاسی خود نظر داشت و به حقوق و زندگی دیگران اهمیتی نمی‌داد. با توجه به بعضی از کارهای غازان خان حتی می‌توان شباهتی میان کارهای او با مهارت و شگردهایی که چنگیزخان جد او داشته است تشخیص داد. غازان خان فوق‌العاده باهوش، موقع‌شناس، مطلع و درس‌آموخته بود. بنا به گفته رشیدالدین فضل‌الله که وزیر او محسوب می‌شد او افزون بر زبان مادری یعنی مغولی اندکی نیز عربی، فارسی، هندی، تبتی، چینی می‌دانست و حتی تا اندازه‌ای هم آشنایی با زبان فرانک‌ها داشت. افزون بر این زبان‌ها او مثل اغلب سران مغول، تاریخ قومی خود را به خوبی فرا گرفته بود و در واقع شجره‌نامه‌های خانوادگی خود و بعضی دیگر از اقوام مغول را حفظ بود. هیچ یک از اخلاف چنگیزخان به اندازه غازان خان از امکانات خاص قومی و نژادی مغولان اطلاع نداشته است. با اینکه بعدا صرفا به شعائر اسلامی توجه می‌کرد و بیشتر به آنها متوسل می‌شد. سخت‌گیری شدید غازان‌خان علیه دیگر ادیان غازان خان در ابتدای سلطنت مجبور شده بود برنامه‌های سیاسی و اقتصادی خود را طوری تنظیم کند که با سلیقه و خواست آنهایی که او را به سلطنت رسانده بودند مطابقت داشته باشد. امیر نوروز حامی غازان خان علیه برنامه‌های سیاسی هولاکو، آباقاخان و ارغون، واکنش‌های شدیدی از خود نشان می‌داد. غازان‌خان وقتی که وارد تبریز پایتخت مغولان شد رسماً فرمان صادر کرد که میخانه‌ها، کلیساهای مسیحی، کنیسه‌های یهودی، آتشکده‌های مزدایی و معابد بودایی را با خاک یکسان کنند. بت‌های بودایی و شمایل‌های مسیحی را می‌شکنند و در داخل ارابه‌ها در شهر تبریز به گردش درمی‌آورند. به راهب‌های بودایی رسما دستور داده شده بود اسلام بیاورند به نحوی که کم کم بعضی از مغولان حتی عمامه به سر گذاشته بودند. قبل از غازان خان و در زمان ارغون به خواست او رسم شده بود تصویر او را داخل کلیساها و معابد قرار دهند که به دستور غازان خان یعنی پسر او تمام تصویرها را جمع‌آوری کردند. مسیحیان جز با علامت زنّار بر روی لباس خود نمی‌توانسته‌اند در ملأ عام ظاهر شوند. یهودیان نیز برای تمایز از مسلمانان می‌بایستی عرقچین مخصوص خود را بر سر بگذارند. با این حال غازان خان با سفرای خارجی رفت و آمد داشت و در زمان او تبریز جنبه بین‌المللی پیدا کرده بود. صدور دستور قتل نوروزخان نوروزخان به سبب تعصبی که داشت حتی فراتر از دستورات رسمی غازان‌خان می‌رفت و سعی داشت روحانیون بودایی و مسیحی را به قتل برساند. البته فراموش نباید کرد که غازان خان شخصیت قوی داشت و کم کم استبداد و کارهای امیر نوروز را نمی‌پسندید. امیر نوروز هر چه را مجاز می‌دانست به نحو خودسر انجام می‌داد و کوچکترین مشورتی با غازان خان نمی‌کرد. غازان خان به ناچار شروع به مخالفت با امیر نوروز کرد. در سال 1297 میلادی، غازان خان به نحو غیرمنتظره و بدون کوچکترین مقدمه دستور داد تمام عمّال او را دستگیر کنند و به قتل برسانند. امیر نوروز که خود سرکرده قشون خراسان بود، در نیشابور مورد حمله طرفداران غازان خان قرار گرفت و به هرات پناه برد. او تصور می‌کرد که فخرالدین کرت، فرزند و جانشین رکن‌الدین از او حمایت خواهد کرد. ولی در آن عصر سیاست خانواده کرت ایجاب می‌کرد که آنها از جناح قوی‌تر طرفداری کنند و به همین دلیل وقتی که لشکریان غازان شهر هرات را محاصره کردند فخرالدین بی‌محابا امیر نوروز را که به او پناه برده بود تسلیم لشکریان غازان کرد که بلافاصله در تابستان 691 هجری او را به قتل رساندند. ضرب سکه بدون تصاویر خان‌های مغولی غازان خان که دیگر از نفوذ امیرنوروز رهایی یافته بود به نحو جدی و معقول به اداره امور بنیادی پراخت. او قدرت مرکزی را بیش از پیش افزایش داد و اگر چیزی مورد سوءظن او قرار می‌گرفت آنها عکس‌العمل‌های شدیدی از خود نشان می‌داد. او گشاده‌ذهن بود و از تنگ‌نظری امتناع داشت. سعی می‌کرد به وضع تجارت و اقتصاد رونق بخشد و در این راستا ضرب سکه را بدون معیار دقیق ممنوع کرد. دیگر بر روی سکه‌ها چهره خان‌های مغول دیده نمی‌شد بلکه فقط به فضل الهی اشاره شده بود. راه‌های تجاری امنیت پیدا کرده راهزنان ریشه‌کن شده بودند و کسب و کار مردم عملا رونق بیشتری پیدا کرده بود. از طرف دیگر زمین‌هایی که به سبب خشکسالی و یا به سبب عدم امنیت لم‌یزرع باقی مانده بودند و مورد استفاده قرار نمی‌گرفتند و مناطقی چون خراسان و عراق عجم که به لحاظ کشاورزی به خطر افتاده بودند و کسی جرأت نداشت در آنها به کار بپردازد زیرا تا محصول آماده می‌شد مورد دستبرد و تاراج قرار می‌گرفت و در دوره غازان خان تا اندازه‌ای آباد شد و امنیت به مزارع بازگشت. از لحاظ فرهنگی نیز کارهای بزرگی در شرف تکوین بود. وزیر غازان خان رشیدالدین فضل‌الله، طبیب همدانی، انتخاب شده بود و دستور داشت تاریخ مفصل مغول را به نگارش دربیاورد. کتاب جوامع‌التواریخ او بسیار بدیع و باارزش است. همانطور که می‌دانیم شخص غازان خان اطلاعات زیادی در این زمینه داشته که آنها را در اختیار رشیدالدین گذاشته است. افزون بر این بنا به درخواست او یک مورخ متخصص مغول به نام چه آن چیانگ بولد از چین به ایران فرستاده شده بود که تبحر زیادی درباره این موضوع‌ها داشته و سعی کرده است که با دقت وقایع تاریخی را به روایت دربیاورد. تمایل به آبادانی به جای تخریب در دوره سلطنت غازان خان همچنین بناهای زیاد و مجللی در شهر تبریز که از زمان سلطنت آباقاخان (663 تا680 هجری) پایتخت رسمی مغولان محسوب می‌شد ساخته بودند. بنا به گفته رشیدالدین فضل‌الله مغولان که تا آن تاریخ فقط به تخریب و ویرانی شهرت داشتند حال بیشتر به ساختن و آباد کردن متمایل شده بودند. در واقع به معنایی دوره غازان خان نشان می‌دهد که قبایل کوچ‌نشین به مرور واقعا اسکان یافته و شهرنشین می‌شده‌اند و همین به نظر گروهی از مورخان به نحوی شروع نوعی انحطاط نزد آنها را نشان می‌دهد. در دوره غازان خان به لحاظ سیاست داخلی او آنچه مربوط به قطع رابطه با ریشه‌های مغولی می‌شده حائز اهمیت خاصی است زیرا به مرور حکومت غازان با خان بزرگ مغول در پکن قطع رابطه کرده و ایلخانان در ایران به معنایی جنبه ملی پیدا کرده بودند و اگر گاهی اسلاف خانوادگی آنها مطرح می‌شده بیشتر جنبه تشریفاتی پیدا می‌کرده است. وقتی بهار غازان‌خان به پاییز بدل شد غازان خان به لحاظ سیاست خارجی درباره مناطق غربی اعماز سوریه و مصر و غیره خود را دنباله‌رو هولاکو و آباقاخان می‌دانسته و عمیقا متمایل بوده است به سوریه اعم از حلب و دمشق و به قلمروهای دیگر مملوک مصری لشکرکشی کند. بالاخره او لشکری فراهم می‌آورد و پادشاه ارمنستان و سیلیسی نیز یعنی هتوم دوم که به مانند اسلاف و دودمان خود نسبت به مغول نوعی تعلق خاطر و وفاداری داشته است. ارتشی به کمک او می‌فرستد و آنها بالاخره حلب را فتح می‌کنند ولی با لحاظ اینکه خود غازان خان و اکثر سپاهیان او مسلمان شده بودند. دیگر این فتح معنای اصلی خود را از دست داده بود خاصه که بلافاصله بعد از بازگشت او به ایران در سال 808 هجری (فوریه سال 1300 میلادی) مملوک توانسته‌اند از نو به طور کامل سوریه را فتح کنند. غازان خان باز سه سال بعد در فصل بهار، لشکر مجهز دیگری به سوریه می‌فرستد و این بار از مملوک شکست می‌خورد و این در واقع آخرین مرتبه‌ای بود که مغولان به خود اجازه داده بودند در امور سوریه دخالت کنند. غازان‌خان بعد از مراجعت از سوریه تصمیم می‌گیرد که درمنطقه شنب غازان (بنایی که گنبدی بلند دارد) یک آرامگاه ابدی برای خود بسازد لذا افزون بر این بنای محکم در آنجا ساختمان‌های زیاد دیگری نیز بنیانگذاری می‌کند. از جمله دو مدرسه (یکی برای شافعیه و یکی برای حنفیه) یک دارالسیاده (ضیافتخانه سادات) یک بیمارستان، یک رصدخانه (شبیه رصدخانه مراغه) یک کتابخانه، یک دیوانخانه، یک ساختمان برای اعضای اداری، یک آب‌انبار و چند گرمابه. خروج از امپراتوری مغول و تلاش برای ایجاد وحدت ملی با اینکه غازان خان به لحاظ سیاست خارجی بسیار فعال بوده ولی عملا در این زمینه موفقیت زیادی به دست نیاورده است. شاید مهمترین کاری که در زمان غازان خان انجام گرفته این بوده که موفق شده ایران را از قلمرو امپراتوری مغولان یعنی از متصرفات قاآن خان خارج کند. البته در دوره‌های آخر اصلا تعلق ایران به امپراتوری مغول صرفا جنبه صوری پیدا کرده بود ولی از دوره غازان خان به بعد نوعی وحدت ملی در ایران شروع می‌شود و کشور ایران از سرزمین‌های مغولی عملا جدا می‌گردد. دوره سلطنت غازان خان از سال 694 تا 703 هجری یعنی 9 سال تمام طول کشیده است. او میان مردم خوش‌نام بوده و محبوبیت خاصی داشته است. غازان‌خان احتمالا با صداقت با دین بودایی خانوادگی خود قطع رابطه کرده بود. در عین حال شاید به سبب سیاست خارجی از آزار و اذیت نسطوریان ممانعت می‌کرد و به نحوی با ماریاهبالاها دوستی برقرار کرده بود. در بهار سال 702 هجری او به دیدن این روحانی رفته است تا صومعه مراغه را از نو احیا کند و خلعت و هدیه‌های زیادی به او داده است. غازان خان در سال 703 هجری (1304 میلادی) فوت می‌کند و پیکر او را با تشریفات مجللی در مقبره شنب غازان نزدیک شهر تبریز دفن می‌کنند.
۰

دیدگاه تان را بنویسید

 

نیازمندیها

تازه های سایت