آنکه‌ خداحافظى‌اش را کرد تکذیب...آنکه‌می‌گفت نقش‌هایش باید باشد شیک!

سرویس خواندنی های «فردا»: به علت کثرت تقاضاهای نسوان محترم برای نواخته شدن به تازیانه نقد و هم چنین اعتراض به مردانه شدن طنازی‌های سایت فردا! نویسندگان ستون تذکره الرجال تصمیم به خرق عادتی بزرگ گرفتند و پای در میدان پر خطر نقد نسوان گذاشتند. در این مطلب «رفیق بی کلک» به سراغ«مهناز افشار» رفته است.

*****************************

آن منتقدِ منتقدان! آن که به شهرت رسید با ایفای نقش در فیلم دوستان ! آن تهیه کننده کنسرت روزبه نعمت اللهی، آن که لیز میخورد از این شغل به آن شغل همچون ماهی!!! آن که خبر خداحافظى اش را کرد تکذیب، آنکه اعتقاد داشت نقش هایش باید باشد شیک ! آن که ۳۰۰۰۰ دوست داشت در دنیای مجازی، آن که از کارنامه بازیگری اش بود بسی راضی!!! آن که سیمرغ بلورین جشنواره فجر گرفت پس از سال ها ناکامی، آن که به واسطه شباهتش به یکی جمع کرد کلی هوادار و حامی!!! آن بازیگر پوپك و مش ماشاالله و سيزده گربه روي شيرواني و پل چوبی، آن که چون در آیینه خود می دید عرضه می داشت تو چقدر خوبی!!! آن که همبازی بود یک دهه با مولانا گلزار، بانو مهناز افشار!

از دوران کودکی اش نقل است که هیچ گاه سودای دکتر یا مهندس شدن در سر نمی پروراند ، بلکه به رانندگی کامیون علاقتی ویژه داشت!!!

از جمله کرامات مولاتنا مهناز این بود که تندیس زرشک زرین!!! به خاطر بازی در فیلم" شور عشق" دریافت نمود!!! و خود اعتقاد داشت،‌ اختصاص یافتن زرشک زرین به "شور عشق" باعث دیده شدن فیلم شد!!!

از او جملات عالی نقل است، از جمله:

«اگر حمل بر خود ستایی نباشد، در اطرافم معجزه می‌بینم!!! و این اتفاق را با نیازهای روحی و روانی خودم حس می‌کنم!!!» و اینکه: «ما ملت بسیار دوست داشتنی داریم و من همه تفکرات ایرانی‌ها را دوست دارم!!! این واژه «من!» در بیان ما ایرانی‌ها کاشته شده است و اگر «من!» واژه دیگری به جای «من!» پیدا کنم، قطعا از آن استفاده خواهم کرد!!!»

و در جایی دیگر فرموده بود: «به نظر من، همه آدم‌ها نیاز دارند تا چند وقت یکبار دست دلشان را بگیرند و بروند گردش!!!» از این روی بود که بسیار کثیرالسفر بود و همه ی جاهای خوش آب و هوا را چند باری دیده بود!

نقل است که از میان لذات دنیوی ، علاقتی خاص به خوردن داشت؛ لیکن از کسی حرف نمی خورد و جواب های را با هوی می داد!از او پیام های عالی نقل است!!! از جمله اینکه در پیامی حیاتی و حساس مولانا کریمی را پند داده بود:علی عزیز!!! بمان، بایست و بجنگ !!!

آورده اند که پس از این پیام، بانو آنجلیا جولی نیز به نشان رقابت و عقب نماندن از قافله، پیامی مشابه، با این مضمون خطاب به لیونل مسی صادر بکرد که:"لیو عزیز! در بارسا بمان! بایست! بشین! پاشو! بدو! بپر! بخند! بجنگ و قس علی هذا ... "

نقل است که او را پرسیدند: آیا شما به مدیر برنامه اعتقاد دارید؟ فرمود:‌ خیر! فقط برای انتخاب فیلم هایم همیشه با مولاتنا تهمینه میلانی، فریدون جیرانی و محمدرضا شریفی نیا!!! مشورت می کنم!!!

پس مریدان خاله زنک! با شنیدن این ماجرا فی الفور به نزد مولانا مسعود فراستی رفتند. پس مسعود ایشان را گفت: هان! برگویید که غیبت جدید چه دارید، تا لختی جگرمان خنک شود؟!! پس مردیدان شرح ما وقع باز گفتند و او را عرضه داشتند:یا مسعود! ما را دست خالی باز نگردان! که راهی طولانی تا اینجا طی بکردیم تا حکمتی از تو بیاموزیم!پس مسعودنا ایشان را گفت: مدتی است که دو سوال ذهنم را به خودش مشغول کرده است که امروز جواب سوال دومم را یافتم! سوال اولم این است که چرا وقتی بند ِ کفشم را گره میزنم باز می شود ، و چون سیم هدفونم را باز میگذارم، گره می خورد ؟!؟ پس همگاه انصاف بدادند که سوال سختی است!

پس ادامت داد: اما سوال دومم این بود که بانو افشار از که خط می گیرد که در فیلم های تجاری بازی کند! حال جواب این سوالم را یافتم!!! پس او را گفتند شما به مولانا میلانی کنایت می زنید؟ گفت:‌ خیر مرا با او دهان به دهان نکنید! گفتند:‌ پس لابد روی سخنتان با مولانا فریدون جیرانی است؟! گفت: خیر! ایشان که دوست هفت!! ساله ماست و به ما اعتقادی خاصه دارد!!! پس گفتند: مولانا شریفی نیا؟! پس دیگر سخن نگفت! و مریدان به طریق ذکاوت مقصود وی را دریافتند!!! الله اعلم!

رفیق بی کلک