شبی که امام خمینی به زیارت نرفتند
پیامبر عظیمالشّأن(ص) فرمودند: آن کسی که در دنیا، قول و فعلش خیر باشد، نشستن و قیامش خیر باشد، جز خیر نیاندیشد و جز خیر برای دیگران چیزی نخواهد؛ مشمول عاقبت به خیر شدن است.
فارس: یک روز حضرت امام خمینی بعد از نماز مغرب و عشاء به سمت حرم امیرالمؤمنین(ع) میرفتند که ناگهان برگشتند و به اتاق خود رفتند، همه تعجّب کردند که چرا حضرت امام به حرم نرفتند!
آیت الله روحالله قرهی مدیر حوزه علمیه امام مهدی(عج) حکیمیه در دویست و بیست و چهارمین جلسه درس اخلاق خود به موضوع «راه عاقبت به خیری چیست؟» در محل مهدیه القائم المنتظر(عج) پرداخت که به طور اجمالی به آن اشاره میشود:
*گامهای انسان به سمت عاقبت به خیری
محضر وجود پیامبر اکرم(ص) رسیدند، عرضه داشتند: یا رسول الله! چه کنیم مشمول کسانی گردیم که عاقبت به خیر میشوند؟
پیامبر عظیمالشّأن(ص) فرمودند: آن کسی که در دنیا، قول و فعلش خیر باشد، نشستن و قیامش خیر باشد، جز خیر نیاندیشد و جز خیر برای دیگران چیزی نخواهد؛ مشمول عاقبت به خیر شدن است.
مردان الهی همه افعال، کردار، اعمال و اقوالشان، خیر است. جز خیر نمیاندیشند و جز خیر چیز دیگری برای کسی نمیخواهند.
*سؤال زیرکانه از پیامبر اکرم(ص)
وجود مقدّس مولی الموالی، علی بن ابیطالب(ع) در روایتی میفرمایند: «جَاءَ رَجُلٌ إِلَى النَّبِیِّ فَقَالَ عَلِّمْنِی عَمَلًا یُحِبُّنِی اللَّهُ عَلَیْهِ وَ یُحِبُّنِی الْمَخْلُوقُونَ وَ یُثْرِی اللَّهُ مَالِی وَ یُصِحُّ بَدَنِی وَ یُطِیلُ عُمُرِی وَ یَحْشُرُنِی مَعَکَ»، فردی به محضر پیامبر(ص) آمد، زرنگ بود و همه چیز را با هم خواست. خیلی خوب است انسان در دنیا زیرک باشد «الْمُؤْمِنُ کَیِّسٌ»، عرضه داشت: یا رسول الله! «عَلِّمْنِی عَمَلًا» عملی را به من یاد بده که به سبب آن ...
1. «یُحِبُّنِی اللَّهُ عَلَیْهِ» پروردگار عالم مرا دوست داشته باشد.
2. «وَ یُحِبُّنِی الْمَخْلُوقُونَ» و بندگان خدا هم مرا دوست بدارند.
3. «وَ یُثْرِی اللَّهُ مَالِی» ثروتم را زیاد کند.
4. «وَ یُصِحُّ بَدَنِی» بدنم را تندرست قرار دهد.
5. «وَ یُطِیلُ عُمُرِی» عمرم طولانی شود.
6. «وَ یَحْشُرُنِی مَعَکَ» و در آخر هم با شما محشور شوم؛ یعنی همان عاقبت به خیر شدن.
پیامبر(ص) فرمودند: «فَقَالَ هَذِهِ سِتُّ خِصَالٍ تَحْتَاجُ إِلَى سِتِّ خِصَالٍ». فرمودند: این شش مرتبهای که تو گفتی، نیاز به شش خصلت دارد که اگر انسان این شش خصلت را داشت، طبعاً این شش مرتبهای که تو گفتی هم به وجود میآید.
*چگونه میشود خدا انسان را دوست بدارد؟
حضرت فرمودند: «إِذَا أَرَدْتَ أَنْ یُحِبَّکَ اللَّهُ فَخَفْهُ وَ اتَّقِهِ» اگر دوست داری خدا دوستت داشته باشد؛ بترس و تقوی داشته باش.
*ذکر درونی اولیا خدا چیست؟
لذا اولیاء خدا ذکری را که بسیار ذکر مهمّی است، امّا ما فقط در موقع شنیدن مرگ به زبان جاری میکنیم؛ یعنی کلمه استرجاع را مدام بیان میکنند، ملّا حسینقلی همدانی(اعلی اللّه مقامه الشّریف) آن عارف بزرگوار و استاد آیتالله قاضی(اعلی اللّه مقامه الشّریف) میفرمایند: آن کسانی که وصل شدند و دائم در فکر و ذکر پروردگار عالم بودند، باید به یک ذکر درونی مشغول باشند. آن ذکر درونی هم این است که دائم در درون خودشان بگویند: «إِنَّا لِلَّهِ وَ إِنَّا إِلَیْهِ راجِعُونَ» ما از خداییم، یعنی لله و متعلّق به خداییم، وقتی تعلّق به خدا داریم، رجوعمان هم به اوست. آن که فهمید تعلّق به ذات احدیّت دارد، دیگر منیّتی در او نیست!
*چگونه در بین مردم، محبوب باشیم؟
پیامبر اکرم(ص) در ادامه میفرمایند: «وَ إِذَا أَرَدْتَ أَنْ یُحِبَّکَ الْمَخْلُوقُونَ فَأَحْسِنْ إِلَیْهِمْ وَ ارْفُضْ مَا فِی أَیْدِیهِمْ» اگر میخواهی عند النّاس هم محبوب باشی؛ به آنها نیکی کن و چشم طمع از دست مردم بکش.
*خیر دنیا و آخرت به چه کسی داده می شود؟
جملهای را بگویم که بسیار مهم است و اتّفاقاً خیر دنیا و آخرت هم در آن است. وجود مقدّس امام باقر(ع) فرمودند: «مَا أُعْطِیَ مُؤْمِنٌ قَطُّ خَیْرَ الدُّنْیَا وَالْآخِرَةِ إِلَّا بِحُسْنِ ظَنِّهِ بِاللَّهِ»، خیر دنیا و آخرت را به مؤمنی ندادند مگر این که این مؤمن یک خصوصیّت دارد و آن حسن ظنّ به خداست. یعنی چشم از همه خلائق بریده و فقط به خدا امیدوار است.
* ماجرای شبی که امام(ره) به زیارت امیرالمؤمنین(ع) نرفتند!
مردان خدا چون به خدا متصّل میشوند، کرامات عجیبی از ناحیه آنها هست. یک نمونه از امام عظیم الشّأن عرض میکنم، موقعی که امام(ره) در نجف اشرف بودند؛ چون کارشان بر روی نظم بود، معمولاً دو ساعت بعد از نماز مغرب و عشاء برای زیارت جدّ مکرّمشان، امیرالمؤمنین(ع) میرفتند، ایشان در ایران هم همینطور منظّم بودند و کسانی که با ایشان درس داشتند، میدانستند که ایشان درست رأس ساعت درس خود را شروع میکنند.
لذا ایشان همیشه دو ساعت بعد از نماز عشاء و یک ساعت قبل از اذان صبح به زیارت جدّ مکرّمشان میرفتند. طوری که حتّی شبی حالشان خوش نبود و تب داشتند، حاج آقا مصطفی عرضه داشتند: آقا! شما حالتان خوش نیست، در منزل بمانید و از همین جا سلام دهید، حضرات که واقف به ما هستند امّا امام فرمودند: آقا مصطفی! بگذار آن روح عوامی در ما بماند و با همان حال به زیارت رفتند.
امام شبها بعد از نماز مغرب و عشاء ابتدا یک ساعت دیداری با آقایان داشتند، بعد بلند میشدند و به سمت حرم میرفتند. یک شب طبق معمول کفشهای مبارکشان را برای رفتن گذاشته بودند، بلند شدند که بروند منتها ناگهان برگشتند و درون اتاق رفتند، حالشان هم خوب بود و در صحت و سلامت بودند! همه تعجّب کردند که چرا امام به حرم نرفتند!
فردا در درس، علّت را متوجّه میشوند که دیشب سفیر ایران در عراق به حرم مولیالموالی، امیرالمؤمنین(ع) آمده و یک فرش نفیس هدیه کرده است. عدّه زیادی از خبرنگاران همراه با آنها با دوربین آمده بودند و از این مراسم، عکس و گزارش تهیّه کردند.
آنها چون میدانستند امام همیشه این ساعت میآیند، مخصوصاً ورود سفیر ایران در عراق برای به ظاهر اهداء آن فرش به امیرالمؤمنین(ع) را درست با ورود حضرت امام(ره) در حرم مبارک امیرالمؤمنین تنظیم کرده بودند که فیلمبرداری کنند، عکس بگیرند و در روزنامههای ایران هم چاپ کنند و بگویند: از وقتی آیتالله خمینی به آنجا رفتند، دیگر تغییر موضع دادند و عوض شدند!
امامی که هر شب مقیّد بودند به حرم امیرالمؤمنین(ع) بروند، از کجا این ماجرا را میدانستند؟! چگونه است که امامی که حتّی وقتی حالشان بد میشود و تب دارند و حاج آقا مصطفی بیان میکنند: آقا! نیاز به رفتن نیست، حضرات که همه جا هستند، از همین جا سلام دهید؛ میفرمایند: آقا مصطفی! روح عوامی را از ما نگیر و در آن سوز نجف در زمستان بلند میشوند و برای زیارت امیرالمؤمنین(ع) میروند امّا یک شب که در صحّت و سلامت هستند، یک دفعه بر میگردند و از رفتن برای زیارت منصرف میشوند؟! از کجا میدانستند؟! چه کسی خبر داده بود که بناست در همان زمان سفیر ایران در عراق بیاید و به ظاهر فرشی را به آستان امیرالمؤمنین(ع) هدیه کند و اینها هم از حضور امام در آنجا عکس بگیرند و فردا در روزنامهها بزنند که فلانی هم بود؟! معنی بصیرت این است!
*علّت سکوت اختیار کردن امام راحل در نجف اشرف نسبت به قم
چرا امام راحل به این مقام رسیدند؟ چون ایشان خیر بودند، به قول آیتالله العظمی بهاءالدینی(اعلی اللّه مقامه الشّریف) آنچه در وجود امام(ره) بود، این بود که ایشان ولو به لحظهای برای کسی شرّ نمیخواستند. حتّی شاه را هم اوّل نصیحت کردند، چون جز خیر چیز دیگری را نمیخواستند امّا تا وقتی دیدند نصیحتپذیر نیست، به تکلیف شرعیشان عمل کردند.
لذا وقتی امام(ره) به نجف اشرف رفتند، آن اوایل به ظاهر دیگر آن حالاتی را که در قم بود، نداشتند. شهید بزرگوار، آیتالله سعیدی نامهای به امام دادند که نکند آن جو نجف، شما را هم گرفته و شما هم به عنوان یک مرجع، دیگر سکوت اختیار کردید! -البته آن شهید بزرگوار، آیتالله سعیدی دلسوز بود، امّا گاهی هم اینطور میشود که حتّی بعضی از بزرگان، عرفای عظیمالشّأن را درک نمیکنند و به کارهایشان إنقلت میگیرند - امام هم در جوابشان - که هم نامه آیتالله سعیدی و هم جواب امام در صحیفه امام هست و میتوانید مطالعه بفرمایید - فرمودند: در ایران وقتی حرف میزدم، در پشتبامها هم انسان میآمد، امّا در اینجا این خبرها نیست!
همینطور هم هست، الآن هم میبینید که در عراق، مردم روزمرّگی خودشان را دارند و اگر فقط اموراتشان بگذرد و خوش باشند، برایشان کافی است. لذا اگر یک امور عادی برایشان فراهم باشد، قلیانشان را هم بکشند و ...، دیگر کاری به این کارها ندارند. مانند ایران نیست که مردم به یک کلام امام بیرون میریختند و یا به یک کلام امامالمسلمین(مدّ ظلّه العالی) بیرون آمدند و 9 دی را درست کردند.
*اوّل نگاه حضرت حجّت(عج) برای ظهور، به مردم ایران است!
اصلاً من بالجد عرض میکنم که هیچ جا ایران نیست، امام(ره) هم فرمودند که این مردم حتّی شاید در دوران پیامبر(ص) هم نبودند. این نکتهای است که وجود مقدّس اولیاء گفتهاند.
خدا آن مرد عظیم الشّأن عارف دامغانی، آقا معلّم دامغانی را رحمت کند، شبی در محضر مبارکشان بودیم، نکات عجیبی را بیان فرمودند، یکی این بود که فرمودند: به یقین اوّل نگاه حضرت حجّت(عج) برای ظهور، به مردم ایران است!
لذا امام (ره) به آیتالله سعیدی فرمودند: در اینجا خبری نیست امّا آن امام نه به مردم کار داشتند و نه دور از مردم بودند، مردم را کار داشتند که هدایت کنند امّا برای بهبه و چهچه و سلام و درود مردم کار نکردند، بلکه فقط و فقط برای خدا کار کردند. برای همین بصیر شدند و إلّا کسی چه میدانست آن شب بناست سفیر بیاید امّا ایشان به واسطه بصیرت خود میدانستند!
*راه زیاد شدن مال
حضرت در ادامه فرمودند: «وَ إِذَا أَرَدْتَ أَنْ یُثْرِیَ اللَّهُ مَالَکَ فَزَکِّهِ» در مرحله بعدی اگر میخواهی پروردگار عالم مالت را زیاد کند، مالت را تزکیه کن، یعنی خمسش را بده.
*راهی هم برای تندرستی و هم برای زیاد شدن مال!
«وَ إِذَا أَرَدْتَ أَنْ یُصِحَّ اللَّهُ بَدَنَکَ فَأَکْثِرْ مِنَ الصَّدَقَةِ» صدقه، صحّت بدن میآورد و تدفع البلاء است، ضمن این که خود صدقه، مال را هم اضافه میکند!
فقیری نزد پیامبر عظیم الشّأن(ص) آمد و از فقر شکایت کرد. پیامبر(ص) فرمودند: صدقه بده. عرضه داشت: یا رسول الله! من پول ندارم، شما می-فرمایید صدقه بده؟! پیامبر(ص) فرمودند: از هرچه که داری، یک مقدارش را صدقه بده. ولو یک تبر داری آن را بفروش و یک مقداری صدقه بده؛ چون خدای متعال مضاعف میکند. «الصدقة تجلب الرزق» صدقه، عامل جلب رزق میشود.
*راه طول عمر
«وَ إِذَا أَرَدْتَ أَنْ یُطِیلَ اللَّهُ عُمُرَکَ فَصِلْ ذَوِی أَرْحَامِکَ » اگر می¬خواهی طول عمر پیدا کنی، صله ارحام کن.
صله ارحام یکی از نکات مهم است. منتها در صله ارحام یادمان نرود اگر خدای ناکرده مجلسی برویم که آن مجلس ما را به گناه بیندازد، رفتن ما صحیح نیست. امام جعفر صادق(ع) فرمودند: «نحن صلة الارحام»، ما صله ارحام هستیم، لذا عزیز دلم! اگر خدای ناکرده انسان خانه خاله، عمه، دایی، عمو و یا کسی برود که یک شخص نامحرم (دختر خاله، دختر عمو و ...) با یک لباس نامناسب بیاید، باید بدانیم: اینجا دیگر صله ارحام ندارد.
*راهی برای محشور شدن با پیامبر(ص)
پیامبر(ص) در ادامه فرمودند: «وَ إِذَا أَرَدْتَ أَنْ یَحْشُرَکَ اللَّهُ مَعِی» اگر اراده کردی و میخواهی فردای قیامت با من محشور باشی، «فَأَطِلِ السُّجُودَ بَیْنَ یَدَیِ اللَّهِ الْوَاحِدِ الْقَهَّارِ» سجدههای طولانی در محضر آن حضرت واحد داشته باش.
خدا مرحوم حاج آقای سیّد سجّادی را رحمت کند، ایشان یکی از اوتاد و اولیاء الهی بودند که تازه از دنیا رفتند، در فریمان زندگی میکردند و در همان تپّه مخصوص که اوّلین بار هم طیالأرض ایشان از آنجا شروع شد، دفنشان کردند. گروهی از مشهد، تهران، شیراز و جاهای دیگر برای تشییع جنازه ایشان رفته بودند و بیان شده: تشییع جنازه خوبی داشتند. ایشان را درست در همان وسط خانه که آن طرف بیتالاحزانشان بود، دفن کردند.
ایشان راجع به این که چرا به این مطالب رسیدند، نکته خوبی را بیان میکردند. ما شبی با ایشان خلوت کرده بودیم، ایشان فرمودند: هرچه دارم از سجده است. فرمودند: در سجده دو چشم سرم باز شد و عرش را دیدم!
*شنیدن ناله شیطان در سجده!
در یک روایت آمده - که خیلی این روایت عجیب است - یکی از جاهایی که شیطان خیلی ناراحت میشود، سجده طولانی مؤمن است.
لذا ببینید پروردگار عالم هم نفرمود: ای ملائکه! به انسان رکوع کنید، بلکه فرمود: به انسان سجده کنید، «وَ إِذْ قُلْنا لِلْمَلائِکَةِ اسْجُدُوا لِآدَمَ»، این خیلی معنی دارد.
خدا آن مرد الهی و عظیمالشأن، حاج میرزا علیاصغر صفار هرندی، آن متخلّق به اخلاق الهی را رحمت کند. این جمله فراموشم نمیشود، ایشان در شبی از شبهای قدر فرمودند: حاج شیخ (یعنی حاج شیخ محمّدتقی بروجردی)، مرد الهی و عظیمالشّأن که قبر شریفشان در مسجد شهید هرندی است) بیان کردند: من در سجده طولانی ناله شیطان را شنیدم که اوّل وحشت کردم ولی بعد مقاومت کردم!
*پلکان عروج
آیتالله العظمی مرعشی نجفی تعبیر بسیار عالی و زیبایی را میفرمودند که آیتالله آمیرزا جواد آقای ملکی تبریزی فرمودند: این که میگویند: «الصَّلَاةُ مِعْرَاجُ المُؤْمِنِ»، عروج در سجده است، معلوم میشود همه صلاه یک طرف و سجده هم یک طرف است!
دیدگاه تان را بنویسید