استاندارد انقدر مریض است!

سوژه اول : مبادا اون ور آبیها ، بی سوژه بمانند خبرنگار : سلام - اول از همه بگم که دو روز پیش تو کشور یه اتفاقی افتاد که خواهشا ازمون انتظار نداشته باشید که تو برنامه امشب بهش بپردازیم، خواهشا. دوم هم اینکه از همه مقامات ومسئولانی تشکر می کنیم که دقیقا آنچه که صرفا جهت اطلاع میگه بر عکسشو عمل می کنن هفته پیش گفتیم اقایونی که با حرفهاشون بهونه می دن به اونور آبیها یه چندوقتی احساس تکلیف نکنند، هنوز برنامه تموم نشده بود که پیامک اومد که فلانی اینو میگه ، بیساری اونو میگه، حالا که هر چی ما می گیم آقایون برعکسشو عمل می کنن از شون تقاضا می کنیم از این به بعد با همه وجود احساس تکلیف کنن، مبادا برنامه های اونور ابیها بدون سوژه بمونه سوژه بعد : "میز" بان مظلوم ( احمدی نژاد بعد از جلسه سران سه قوه در جواب درخواست خبرنگاران می گه قرار شده میزبان صحبت کنه) آقا محمود خوب خودتو از صحبت کردن بعد از جلسه سران معاف می کنیا!، باشه میزبان صحبت کنه اما چطوره که شما یا کمتر میزبان می شی یا وقتی میزبان برادرانی از خبرنگارا خبری نیست؟ سوژه بعد : پزشک استاندارد! یه پزشک رئیس موسسه استاندارد شد. مثل اینکه حال استاندارد اینقدر خرابه که کار به دکتر کشیده. حالا کاری نداریم که این پزشک کیه و پستهای دیگه داره یا نداره. اما خدایی کشور قحط الرجاله که برخی چند تا چند تا هندوانه بر می دارن سوژه بعد : تنزل سطح "روابط خاص" به دبیرستان تو بعضی سریالا معمول بود که روابط دختر و پسرُ از دوران دانشگاه شروع می کردن اما احتمالا عوامل "تاثریا" گفتند اوووووه تا دانشگاه که خیلی راهه از همین دبیرستان شروع می کنیم. (قسمتی از سریال تا ثریا: اسمش چیه پویا؟ پویا: عسل!) تازه اون هیچ این آقا پویا هم می خواد روابطشو رسمی هم بکنه مثلا اعضای خانواده اش ناراضی ان میگن همین رابطه را ادامه بدن. (پویا: نمی خواستیم دزدکی باشه ، خونوادش گفتن اگر می خواین ادامه بدین همه چی باید رسمی باشه. اعضای خانواده: خاک بر سرم مگه می خواید چه کار کنید؟!) سوژه بعد : نقد برای اصلاح یا برای ... یک سوال -به نظر شما انتقاد های کوچولوی صرفا از برنامه های صدا وسیما صرفا برای ثبت در تاریخه یا برای اصلاح امور.؟ ضرغامی : خوب به این دلیله که خیلی دیگران نقد می کنن ما اصلاح نمی کنیم یه بارم خودمون نقد کنیم اصلاح نکنیم. سوژه بعد : مرد هزار چهره ( رویانیان : دستگاههای دولتی باید بدانند... هنر یه مربیه خوب اینه که ... ) خبرنگار : مرد هزار چهره که میگن اینه ها ، سوخت مردم که دست شماست -همش هم دنبال دنیزلی ونیز لی می گردی -برای دستگاههای دیگه هم که تکلیف تعیین می کنی .می گیم رمز موفقیتت رو اعلام کن تا کسایی که مثل ما توی یک کارم موندن یاد بگیرن .حیفه این هم ابتکار واستعداد همگانی نشه ها خبرنگار : سوال چند دقیقه قبل -راستی تو مملکت قحط الرجاله که برخی چند تا چند تا هندوانه بر می دارند سوژه بعد : راند دوم ، کی برنده می شه ؟ خبرنگار : این دانشگاه ازادمگه چی کار کرده با شما که ولش نمی کنید . بابا مگه این دانشگاه چقدر سرمایه داره ...مثلا حدود ۱۰۰ هزار میلیارد تومان از هر دانشجو هم مثلا ترمی یک میلیون هم بگیره ... رئیسش مگه چند ساله رئیسه فوقش سی سال بابا بنده های خدا چرا ول نمی کنید؟ -هی جلسه پشت جلسه که اقا می خواهیم بعد از سه دهه رئیس جدید انتخاب کنیم حالا جالب که راند اول زورشون نرسید -راند دوم ۲۱ دی - سوژه پایانی : به به ...چه ستادی به به ...به به ..چه جلسه ای ...چه کنترلی بر نرخ دلار چه تسلطی بر کالاهای قاچاق ...اگر همه ستادها همین جوری کارشون رو انجام می دادند فکر می کنید دیگه غصه ای داشتیم ...خوب کارای دیگه رو هم بدید دست همین ستاد مبارزه با قاچاق ارز وکالا تا همه مشکلات حل بشه . نمی دید ؟ خداحافظ