چگونه با غم عزیزان ازدست‌رفته کنار بیایم

کد خبر: 133085

«ان‌شاءالله غم آخرتان باشد»، «گریه نکن عزیزم، صبر داشته باش» و جملاتی مثل این. تو نشسته‌ای، دیگران اطراف ‌ات جمع شده‌اند و همین جملات را می گویند. فقط سرت را تکان می‌دهی که بی‌ادبی نکرده باشی ولی ته دلت می‎خواد همه آنان ساکت شوند و تنهایت بگذارند تا باز از خودت بپرسی چرا؟ چرا تو را تنها گذاشت و رفت؟ چرا رخت سیاه به تن‌ات نشاند؟

شبکه ایران: معنای فقدان و از دست دادن را همه می‌دانید؛ بالاخره زمانی در زندگی شما هم بوده که از دست دادن را تجربه کرده‌ باشید اما جنس بعضی از گم‌کردن‌ها و از دست‌دادن‌ها با بقیه فرق می‌کند؛ زخمی به دل می‌نشیند که احساس می‌کنید هیچ‌وقت ترمیم نمی‌شود. مرگ عزیزان هم یکی از همین نوع از دست‌دادن است. تنها نکته مهم در درمان احساسات ناشی از انواع مختلف فقدان‌ها، عمق احساس اندوه و مدت زمانی است که صرف درمان آن می‌شود. هرچه از دست رفته ما عزیزتر باشد، شدت اندوه بیشتر است و برای گذر از مرحله‌ای به مرحله دیگر مدت بیشتری هم باید صرف کرد. در فقدان اقوام و نزدیکان دور، ممکن است مراحل کسب بهبود، ظرف چند دقیقه به وقوع بپیوندد، درحالی‌که برای پذیرش مرگ نزدیکان، گاه سال‌ها زمان صرف می‌شود. برای اینکه با مرگ عزیزانتان راحت‌تر کنار بیایید، باید نکاتی را درنظر بگیرد. ماتم را تشدید نکنید برای گذر از احساسات منفی ناشی از مرگ عزیزان، باید به زندگی خود ارج نهید و به‌خود تلقین نکنید که عزیز از دست‌رفته آن قدر خوب و فوق‌العاده بوده که در نبودش نمی‌توانید به زندگی ادامه دهید؛ این امر سبب تشدید ماتم شما می‌شود. بهتر است در ابتدای امر، همه یادگارهایی را که از او دارید مثل عکس‎ها، نامه‌ها و اشیای متعلق به شخص از دست رفته، جمع‌آوری کنید و در مرحله اولیه عزاداری، آنها را در جایی پنهان کنید چرا که در این مرحله دیدن چنین یادگارهایی بسیار دردناک خواهد بود. در مرحله بعد، هنگامی که فقدان او را پذیرفتید و زندگی شما جریان عادی خود را از سر گرفت، آن اشیا و مدارک خاطره‌انگیز را جلوی چشمانتان قرار دهید؛ نگاه کردن به وسایل شخصی عزیزی که از دنیا رفته است، احساس نیرومندی را در سوگوار یا سوگواران برمی‌انگیزد؛ بسیاری از افراد تا ابد این وسایل را حفظ می‌کنند اما جمعی نیز آنها را برای همیشه از خود دور میکنند. الگویی خاص در بیشتر داغدیدگی‌ها بیشتر داغدیدگی‌ها از یک الگوی خاص پیروی می‌کنند؛ این مسأله معمولا با یک شوک روحی شدید و احساس ناباوری آغاز می‌شود، سپس به مرحله اضطراب و تشویش می‎رسد. در ادامه، مرحله اعتراض و عصبانیت آغاز می‌شود و با گذشت زمان نوبت به مرحله افسردگی می‌رسد و بعد زندگی تداوم می‌یابد. البته باید توجه داشت که طول مدت برگشت به حالت اولیه در افراد مختلف متفاوت است. به عبارت بهتر، روش سوگواری و غصه‌دار شدن هر فرد منحصر به خود اوست و نمی‌توان روش غالب سوگواری را تعیین کرد. اینکه نحوه سوگواری افراد، مختص خود آنان است در زندگی زناشویی نمود و تاثیر بیشتری دارد؛ درست زمانی که شما انتظار دارید قدری از غم و اندوه خود را با کسی تقسیم کنید و به‌طور طبیعی متوجه نزدیک‌ترین فرد در اطراف خود (که همسرتان است) می‌شوید، این تناقض را درمی‌یابید که طرف مقابلتان به اندازه شما درگیر این حادثه تلخ یا به عبارت دیگر داغدیدگی ناشی از آن نیست. چگونه کنار بیاییم شکی نیست که از دست دادن یک عزیز سخت است اما اگر به نکات زیر توجه کنید، ممکن است تطابق با شرایط تازه برای شما راحت‌تر شود: در مراسم ویژه سوگواری فرد از دست رفته شرکت کنید چون در ترمیم روحیه آسیب‌دیده بسیار موثر است. با دیگران همراه شوید. اگر در میان فامیل یا دوستان حضور داشته باشید، احساس امنیت بیشتری می‌کنید. هر زمان که قادر هستید، در باره این موضوع و احساسی که دارید، صحبت کنید. صحبت در باره فرد از دست رفته و بیان خاطرات و احساسات خودتان، بسیار کمک‌کننده است. اگر صحبت کردن برایتان مشکل است، هر آنچه را که مایلید، بنویسید. واکنش‌های شما در این دوران طبیعی است و با گذر زمان از شدت آنها کاسته می‌شود. در باره اوقات خوشی که با فرد از دست رفته داشته‌اید، فکر کنید. سعی کنید حواستان را پرت کنید. بودن در کنار دوستان و بستگان در این امر به شما کمک می‌کند. بهتر است از طرف فرد از دست رفته کار خیری انجام دهید؛ مثلا هر سال در روز تولد یا فوت او به موسسه‌ای خاص به نام او کمک کنید. به یاد خدا باشید. به یاد آورید که هر چه رخ داده خواست او بوده و کاری از دست شما بر نمی‌آید. وقتی قضیه حاد می‌شود اگر غم و اندوه شما بعد از مدتی کمتر نشد، افسرده شده‌اید و باید از یک مشاور کمک بگیرید. اما از کجا بفهمیم که مشکلی بروز کرده است؟ اگر موارد زیر در باره شما صدق می‌کند، به کمک یک مشاور احتیاج دارید: ‌ برای مدت چهار ماه یا بیشتر اندوهگین هستید و اصلا بهتر نشده‌اید. ‌ آن‌قدر غم و اندوه شما شدید است که اصلا نمی‌توانید فعالیت‌های عادی را از سر بگیرید. ‌ اندوه روی تمرکز، خواب، خوراک و اجتماعی بودن شما تاثیر شدیدی گذاشته است. ‌ احساس می‌کنید نمی‌توانید به زندگی ادامه دهید و حتی به مواردی چون خودکشی و آسیب به خود نیز فکر کرده‌اید. در صورتی که احساسات بالا را تجربه کرده‌اید، یادتان باشد بازگشت به زندگی طبیعی به این معنا نیست که عزیز خود را فراموش کرده‌اید. عشق به او در وجود شماست و خودتان به آن واقفید؛ پس اصلا مهم نیست دیگران چه می‌گویند. سعی کنید هر چه زودتر به زندگی عادی برگردید و خوشحالی طبیعی خود را به دست بیاورید. مطمئن باشید که عمیق‌ترین غم‌ها با کمک خود افراد، به خوبی سپری شده‌اند و آدم‌ها همچنان به زندگی ادامه می‌دهند. این نکته را هم فراموش نکنید که جسم، روح و ذهن آدمی بسیار آگاهند و می‌دانند چگونه خود را درمان کنند و این درمان چه مدت به طول می‌انجامد. بهتر است نیازهای خود را تا رسیدن به بهبودی کامل برآورده کنید و به روند بهبودی، اعتماد داشته باشید. منبع:تندرستی

۰

دیدگاه تان را بنویسید

 

نیازمندیها

تازه های سایت