اعترافات هولناک عامل قتل دختر۵ ساله

کد خبر: 132573

دختر همسرم را به دليل اين که شب ادراري داشت، تنبيه مي کردم. شب حادثه نيز او را با هر چيزي که دم دستم بود کتک زدم و او بي جان بر زمين افتاد. او بيهوش شد. کمي آب قند بده! اما دهان او قفل شده بود و باز نمي شد. به همين دليل ليوان آب در دهانش شکست و من محل جراحت را دوختم.

خراسان نوشت: مرد جواني که در پي شکنجه هاي وحشيانه دختر ۵ ساله اي را در مشهد به قتل رسانده بود،صبح روز پنج شنبه گذشته در حضور قاضي علي اکبر صفائيان(قاضي ويژه قتل عمد) و کارآگاهان شعبه جنايي آگاهي به تشريح چگونگي ارتکاب جنايت خود پرداخت. در بازسازي صحنه اين جنايت تکان دهنده ابتدا کارآگاه يزدي (افسر پرونده) به تشريح ماجراي قتل و چگونگي دستگيري قاتل پرداخت و در مقابل دوربين قوه قضاييه گفت: صبح چهارشنبه دوازدهم آبان ماه، ماجراي قتل ابتدا از سوي کارکنان بيمارستان امدادي مشهد به پليس گزارش شد. وي گفت: در بررسي هاي مقدماتي، جواني پيکر بي جان دختر بچه را که آثار شکنجه و کودک آزاري شديدي بر نقاط مختلف بدن وي مشهود بود، به بيمارستان برده و ادعا کرد که پيکر نيمه جان دختر بچه ۵ ساله را در کنار بولوار فرودگاه مشاهده کرده و به دليل اين که فکر مي کرد او زنده است وي را به بيمارستان آورده است. اما در مراحل بعدي تحقيقات او به دليل اظهارات ضد و نقيض مورد ظن گرفت و پس از انجام بازجويي به قتل دختربچه اعتراف کرد. متهم به قتل نيز در تشريح ماجراي قتل گفت: چندي قبل زني را که دختر ۵ ساله اي داشت صيغه کردم و با او زندگي مي کردم. وي درباره چگونگي آشنايي خود با اين زن نيز گفت: من مجرد بودم و اتاقي را در منزل پدر او اجاره کرده بودم او با همسرش اختلاف داشت و مي خواست از او طلاق بگيرد،من هم به دنبال کارهاي طلاق او بودم و به همين دليل با يکديگر آشنا شديم و روابط ما ادامه يافت تا آن که تصميم گرفتيم با اجاره يک منزل در بولوار وحدت به طور مستقل زندگي کنيم. اين جوان ۳۶ ساله ادامه داد: دختر همسرم را به دليل اين که شب ادراري داشت، تنبيه مي کردم. شب حادثه نيز او را با هر چيزي که دم دستم بود کتک زدم و او بي جان بر زمين افتاد. همسرم گفت: او بيهوش شد. کمي آب قند بده! اما دهان او قفل شده بود و باز نمي شد. به همين دليل ليوان آب در دهانش شکست و من محل جراحت را دوختم. وي ادامه داد: وقتي دختر همسرم به هوش نيامد صبح در آپارتمان را به روي همسرم بستم و گفتم از خانه بيرون نيايد. دختر بچه را به بيمارستان بردم و وقتي فهميدم مرده است ماجراي ساختگي کشف جسد در بولوار فرودگاه را تعريف کردم.

۰

دیدگاه تان را بنویسید

 

نیازمندیها

تازه های سایت