روزنامه رسالت: شهروندان تهرانی دیروز و امروزِ تهران را یادشان هست. هم آن وقتی که یک پایه و یک تابلوی زرد، نمایانگر ایستگاه اتوبوس بود را از خاطر نبردند، هم زمانی که سطل زبالهای در محلات مختلف شهر نبود و زبالهها چهره شهر را از زیبایی انداخته بودند، هم آن هنگام که مترو، تنها بخشی از سخنرانیها بود و روی زمین و زیر زمین، خبری از حضور واگنها و خطوط مترو نبود، هم دورهای که نوجوانان و جوانان با آجر یا کیف مدرسه دروازه درست میکردند و در کوچهها و خیابانها بازی میکردند. هم ایامی که اسم همه بوستانهای شهر را میتوانستی پشت سر هم بگویی و البته میدانستی با تاریکی شب، پارک را باید ترک کنی، چون چشم، چشم را نمیبیند.
گزارش تصویری: افتتاح خط ۷ مترو تهران؛ ۲۰ خرداد ۹۶
همه اینها و خیلی مسائل دیگر را یادشان هست. اینها که گفتم برای دهه شصتیها و دهه هفتادیها خاطره است، نه حتی بزرگترهای ما که طبیعتا آنها هم گفتنی زیاد دارند؛ اما امروز به برکت ۱۲ سال کار جهادی، این خاطرات، برای نوجوانان تهرانی عجیب به نظر میرسد. آنها شهری را دیده اند که زمین چمن مصنوعی و ایستگاههای مترو و بوستان و بی آر تی و … برایش عادی است. اما سال ۹۶ این قطار سریع السیر، به یکباره با تغییر لوکوموتیوران، سرعتش به قدری کم شد که چند ماه به چند ماه، لوکوموتیورانها در اثنای حرکت، از آن پیاده شدند و آب هم از آب تکان نخورد. بزرگترین پروژههای شهری از مقیاس، تونل صدر نیایش و بزرگراه امام علی (ع) و … به اصلاح روکش آسفالت یک لاین پل کریمخان، تنزل کرد و لاجرم برای پر و پیمان کردن گزارشها به افتتاحهای تکراری رو آورده شد. پارکی که تا دیروزش شهروندان را در خود جای داده بود، دوباره روبان زده و افتتاح میشود و خط مترویی که یک سال و اندی قبل افتتاح شده بود دوباره باید افتتاح شود. علتش واضح است. افتتاح پروژههای عظیم با دوچرخه سواری سه شنبهها و بهانههای تکراری بدهیهای دروغین سازگاری ندارد.
شورا و شهرداری برای آنکه بتواند شهر را اداره کند به غیر از جنگ روانی نیاز به کار و جهاد دارد. اشکال مدیران جهادی، این است که نفر بعد از آن اگر به اندازه نفر قبلی دوندگی نکنند، خیلی زود به چشم میآید. امیدوارم شورای پنجم و شهردار چندم این دوره، گامهای جدید را جایگزین افتتاحهای تکراری و نظریههای تکراریتر برای اداره شهر کنند تا دعای خیر شهروندان را بدرقه راه خود ببینند.
دیدگاه تان را بنویسید