پول زور تو روز روشن؛ ۳۰۰۰ تومان بده بعد می‌گم!

کد خبر: 818841

مدیریت شهری جدید در طول حدود ۹ ماه فعالیت در تهران نه‌تن‌ها تسهیلاتی را در عرصه‌های مختلف فرهنگی، تفریحی، اجتماعی و ... برای مردم ایجاد نکرده است، بلکه به تناوب با ایجاد ایستگاه‌هایی جهت درآمدزایی از جیب مردم، به سمت پولی کردن امکانات فرهنگی و تفریحی شهر که در دوره قبل ساخته شده است، می‌رود.

پول زور تو روز روشن؛ ۳۰۰۰ تومان بده بعد می‌گم!

روزنامه فرهیختگان: مدیریت شهری جدید در طول حدود ۹ ماه فعالیت در تهران نه‌تن‌ها تسهیلاتی را در عرصه‌های مختلف فرهنگی، تفریحی، اجتماعی و ... برای مردم ایجاد نکرده است، بلکه به تناوب با ایجاد ایستگاه‌هایی جهت درآمدزایی از جیب مردم، به سمت پولی کردن امکانات فرهنگی و تفریحی شهر که در دوره قبل ساخته شده است، می‌رود.

«هر کسی در شهر تهران زندگی می‌کند، باید هزینه زندگی در آن را بپردازد.» این جمله را چندماه پیش و در جریان تصویب لایحه بودجه شهرداری در سال ۹۷، مرتضی الویری، رئیس کمیسیون برنامه و بودجه شورای شهر تهران گفت؛ جمله‌ای که شاید در آن زمان صرفا ذهن را به سمت گرانی حمل‌و‌نقل و موضوعات این‌چنینی سوق می‌داد، اما علی‌رغم انتقادات جدی که به آن شده بود در عرصه عمل کم‌کم مشخص شد این موضوع حرفی واهی نبوده و واقعا تهران به سرعت در حال گران شدن است. هم‌اکنون شمه‌ای از این موضوعات را ابتدا در بحث حمل‌و‌نقل عمومی و حالا در بحث استفاده از اماکن فرهنگی و تفریحی مشاهده می‌کنیم.

۳۰۰۰ تومان بده بعد می‌گم!

صبح برای تهیه گزارش در ارتباط با موضوع دریافتی دوهزار تومانی باغ کتاب از مراجعان به این محل به آنجا رفتم. وقتی وارد خروجی بزرگراه شهید حقانی شدم طبق معمول حدفاصل این مسیر تا ورودی باغ کتاب هر لحظه منتظر یک ایست بودم تا آن دوهزار تومان را بدهم. چون اسم باغ کتاب با این خبر منتشر شده بود فکر می‌کردم این دریافتی از سوی این مجموعه باشد و آن‌ها تصمیم گرفته باشند از مراجعان به این مجموعه مبلغی را بابت ورودی دریافت کنند. کمی که جلوتر رفتم کیوسک سفید و آبی رنگی را دیدم که هم از جای قرار گرفتنش و هم به خاطر تعدد رفت‌و‌آمد به باغ کتاب معلوم بود تازه آنجا قرار گرفته است. روی بدنه آن هم پر بود از بنر‌های زرد رنگ که یک‌سری استثنائات برای برخی افراد به منظور عدم‌پرداخت ورودی در نظر گرفته شده بود. دو هزار تومان در دستم بود. جلوتر رفتم و شیشه را پایین دادم. مرد مسنی نزدیک شد که کاغذی در دستش بود. گفت: سه هزار تومان بدهید. گفتم مگر دو هزار تومان نبود. خیلی خشک و با بی‌محلی گفت: نه! پرسیدم این پول را برای چه دریافت می‌کنید، گفت: برای پارکینگ. گفتم از کجا و برای چه این دریافت انجام می‌شود. گفت: سه تومان را بده، من هم پول را دادم و او هم فقط گفت: برای پارکینگ این مبلغ را می‌گیرند و یک هفته‌ای است که اینجا مستقر شده‌اند.

وارد باغ کتاب شدم، چون ماه رمضان بود و ساعت هم نزدیک به ظهر، خلوت‌تر از همیشه، اما خنک و دلچسب بود. وارد لاین مربوط به رمان‌های فارسی شدم و چند کتاب هم خریدم. کمی نشستم و موقع برگشتن از حراست جلوی در باغ کتاب در این باره سوال کردم که ماجرای این دریافتی چیست؟ چرا جلوی در آن را می‌گیرند، مگر این پول‌ها برای باغ کتاب نیست؟ جواب داد: نه. باغ کتاب هیچ پولی دریافت نمی‌کند. آن پول را خودشان دریافت می‌کنند و نمی‌دانیم از کجا آمده‌اند. آنجا کانکس قرار داده‌اند و به بهانه پارکینگ پول می‌گیرند. آخر اینجا پارکینگی ندارد که برایش پول هم بدهید. بیرون از اینجا هم اتوبان است و نمی‌شود که ماشین پارک کرد و آن‌ها از این فرصت استفاده کرده‌اند و پول دریافت می‌کنند. هم مجموعه باغ کتاب و هم مجموعه کتابخانه ملی به این موضوع اعتراض کرده‌اند، اما متاسفانه آن‌ها کار خودشان را می‌کنند و قیمت را بالاتر هم می‌برند.

موضوع جالبی بود، تا اینجا هیچ‌کس نمی‌دانست این ماموران از کجا آمده‌اند که این پول را دریافت می‌کنند. آخرین دستاویز مامور دریافت کاغذ جلوی در بود. برای همین هنگام خروج کمی آنجا ایستادم و از پیرمردی که آنجا نشسته بود و کاغذ‌ها را تحویل می‌گرفت و اجازه خروج می‌داد سوال کردم چه کسی این پول‌ها را دریافت می‌کند؟ باغ کتاب؟ کتابخانه ملی؟ شهرداری؟ نهاد یا شخص دیگری؟ گفت: اینجا شخصی است. باغ کتاب و کتابخانه ملی آمده‌اند اینجا و زمین‌های ما را تصرف کرده‌اند. ما هم پول پارکینگ می‌گیریم. گفتم خب مجوز را چه کسی داده؟ شهرداری؟ اصلا اینجا پارکینگ دارد؟ گفت: حتما مجوزش را گرفته‌اند. من نمی‌دانم، اما اینجا برای شرکت نوسازی عباس‌آباد است. پارکینگ هم دارد؛ همین که ماشین‌ها را می‌توانید پارک کنید یعنی پارکینگ دارد.

۱۰ هزار تومان برای عبور از پل

اتفاقی که در ورودی باغ کتاب افتاد فقط متوجه مراجعان سواره بود. آن‌هایی که ماشین نداشتند فعلا مشمول پرداخت ورودی نمی‌شدند. اما کمی این طرف‌تر و حوالی اتوبان همت، برای گذر از یک پل عابر‌پیاده مجبور به پرداخت عوارض هستید؛ پل معلقی که قرار بود یکی از پنج نماد اصلی شهر تهران باشد و بعد از پل معلق مشکین‌شهر دومین پل معلق کشور و در این اندازه و گستره حتی در خاورمیانه است. اما ۱۰ هزار تومان برای عبور از یک پل برای طی مسیر حدفاصل دو پارک، پردیسان و نهج‌البلاغه فقط با رجوع به گفته‌های اعضای شورای شهر پنجم توجیه‌پذیر است. آنجایی که الویری، عضو شورای شهر تهران در توجیه دریافتی‌های این‌چنینی در پایتخت گفت: «در راستای درآمدزایی بهترین منبع برای اداره شهر دریافت هزینه برای خدمات شهرداری است. شورای شهر در مصوبه درآمدی خود در سال ۹۷ هم از همین شیوه استفاده کرده است. می‌خواهیم شهر را به سمتی ببریم که مردم هزینه خدماتی را که به آن‌ها داده می‌شود، پرداخت کنند. مضاف بر این سخنان همان جمله‌ای که در ابتدای گزارش ذکر شد هم قابل توجه است.»

به هرحال با توجه به افزایش نرخ ورود به محدوده طرح ترافیک، افزایش قیمت استفاده از وسایل حمل‌و‌نقل عمومی که با توجه به همان گرانی هزینه طرح ترافیک با حجم بالاتری از مسافر همراه خواهد بود، دریافتی‌های غیر‌متعارف برای مجموعه‌های فرهنگی و تفریحی است که در دوره‌های قبل احداث شد و در آن زمان سخنی برای اخذ عوارض توسط آن‌ها مطرح نبود. می‌توان ادعا کرد مدیریت شهری تهران در درآمدزایی ناتوان بوده است و به جای ایجاد تسهیلات برای شهروندان آن هم در وضعیت فعلی معیشتی و اقتصادی مردم، درگیر کشمکش‌های سیاسی بوده است و بخش اعظم توان خروجی خود را در حدود ۹ ماه فعالیت صرف انتخاب و رفت‌و‌آمد شهردار به ساختمان بهشت کرده است و نتوانسته احتیاجات مردم را رفع و رجوع کند و حالا برای درآمدزایی هیچ دخلی جز جیب مردم در برابر خود نمی‌بیند.

۰

دیدگاه تان را بنویسید

 

نیازمندیها

تازه های سایت