وقتی رقاصی در خیابان‌های شهر عادی می‌شود!

کد خبر: 675357

چند سالي است كه گروه‌هاي موسيقي متشكل از نوازندگان دختر و پسر در پارك‌ها، ميادين، ورودي پاساژها و پياده‌روها به وفور ديده مي‌شوند.

وقتی رقاصی در خیابان‌های شهر عادی می‌شود!
وقتی رقاصی در خیابان‌های شهر عادی می‌شود!
روزنامه جوان: چند سالي است كه گروه‌هاي موسيقي متشكل از نوازندگان دختر و پسر در پارك‌ها، ميادين، ورودي پاساژها و پياده‌روها به وفور ديده مي‌شوند. از همان ابتدا اين تصور به وجود آمد كه گروه‌هاي موجود به شكل خودانگيخته و ناگهاني گرد هم آمدند تا در نبود فرصت‌هاي شغلي با اجراي قطعات ايراني و فرنگي، كسب درآمد داشته باشند. رخدادي تازه كه با سبك و سياق غربي، رفته‌رفته بي‌حرمتي ديني و عرفي را عادي‌سازي كرده و سر انجام در تازه‌ترين نوع خود بعد از اباحه‌گري، پاي رقاصه‌هاي خياباني را هم به ميان آورده است. اخيراً نيز تحقيقات يكي از مجموعه‌هاي پژوهشي نشان داده است كه اجراهاي خياباني فاقد مزيت نسبي اقتصادي بوده و هدف از اين نمايش‌هاي سازماني و خط‌دهي شده كسب درآمد از رهگذران نيست.

همين‌طور كه در ميان شلوغي‌هاي خيابان و صداي روح‌خراش بوق ممتد ماشين‌ها سرتان پايين است و در افكار روزمره غرق شده‌ايد، نواي يك موسيقي فكرتان را منحرف مي‌كند و به سمت صدا بر مي‌گرديد، جمعيت زيادي دور چند جوان كنار پياده‌رو يا نبش ميداني مهم حلقه زده‌اند. عمر تلف شده و از دست رفته عده‌اي جوان به دليل فقدان فرصت‌هاي شغلي، اولين موضوعي است كه از فكر تك‌تك عابران و رهگذران عبور مي‌كند. اما اين همه ماجرا نيست؛ روي ديگر سكه اين كنسرت‌ها و موسيقي‌هاي خياباني كه برگزاري آن از چندين سال قبل شكل جدي به خود گرفته، بسيار فراتر از فكرهاي اينچنيني است. موسيقي‌هاي هنجارشكن خياباني، هدفمند، دستوري و ساختاري است.

پوشش فقر و بيكاري براي توجيه هيپي‌گري

دو سال پيش به شكل ناگهاني گروه‌هايي از نوازندگان با پوشش فقر و بيكاري، اجراهاي خياباني را در تهران آغاز كردند. جالب اينجاست كه همزمان رسانه‌هاي اروپايي اجراهاي زنان خواننده خيابانگرد، دختران رقاصه و هيپي‌هاي دوره‌گرد گيتاريست را با هيجان به عنوان نمايه‌اي از تغيير جامعه ايران رسانه‌اي كردند. هرچند اجراي موسيقي در خيابان پديده تازه‌اي نيست و در جهان و حتي در ايران سابقه‌اي طولاني دارد، اما اطلاق الفاظي همچون «تغيير جامعه ايران» از سوي رسانه‌هاي اروپايي بدين جهت بود كه آنچه قديم‌ترها در مورد موسيقي خياباني تعريف مي‌كردند در شاكله ترانه خواني‌هاي سنتي به همراه آلات موسيقي سنتي همچون تار، سه تار، تنبك، رباب، قيچك، كمانچه، سنتور، ني، عود، چنگ، دف بود، اما اجراهاي زنده‌اي كه راه ورود هدفمند خود را به كشورمان باز كرده است، هيچ شباهتي به فرهنگ و اصالت غني چند هزار ساله ايراني ندارد كه هيچ، بلكه در راستاي نفي ارزش‌هاي اسلامي - ايراني هم گام برمي‌دارد. گروه‌هاي موسيقي خياباني در قالب مدرن خود عمدتاً به سبك موسيقي امريكايي كنار خيابان و در حاشيه‌هاي پاساژها و مراكز خريد مي‌نشينند و بدون توجه به موارد عرفي و ديني جامعه، اقدام به نواختن آلات موسيقي غير سنتي مي‌كنند كه البته در كنار اين گروه نوازندگي فردي هم به شيوه گروه‌هاي غربي اقدام به خوانندگي مي‌كنند كه عمدتاً اشعار فارسي كهن ميان آنها ديده نمي‌شود. البته ذكر اين نكته ضروري است كه شروع به كار اين گروه‌هاي موسيقي با اجراي آماتور ترانه‌هاي قديمي و نوستالژيك كليد خورد، اما رفته‌رفته و با هدايت‌هاي آشكار و پنهان دروني و بيروني به سمتي گام نهاد كه سنت و فرهنگ ايراني از آن رخت بربست.

فقدان مزيت‌هاي اقتصادي براي اجراهاي خياباني

اخيراً نيز تحقيقات يكي از مجموعه‌هاي پژوهشي نشان داده است كه اجراهاي خياباني فاقد مزيت نسبي اقتصادي است و هدف از اين نمايش سازماني اصلاً كسب درآمد از رهگذران نيست. موضوع قابل اهميتي كه در گزارش‌هاي ميداني برخي از افراد حاضر در گروه‌هاي موسيقي خياباني هم نسبت به اين امر معترف شده و اظهار داشته‌اند: «ما به مسائل مالي خيلي اهميت نمي‌دهيم و مهم‌ترين چيز ايجاد آرامش، دوستي‌ها و آباداني ايران به كمك اطلاع‌رساني بين اجراهايمان است.»

به اسم آباداني به رسم فحشا

آنچه آنها تحت عنوان آباداني ايران از آن ياد مي‌كنند، چيزي نيست جز عادي‌سازي بي‌حرمتي عرفي- ديني كه آن هم به صورت سازماندهي‌شده صورت مي‌گيرد. جالب اينجاست پاي اين اقدامات ساختارشكنانه تا جايي پيش رفته است كه در يكي از كليپ‌هاي پخش شده در فضاي مجازي از اين اجراهاي خياباني، پاي رقصنده‌هاي زن به ميان آمده است. كليپي كه شايد در چند دقيقه اول تصور حضور يك رقصنده ايراني با حركات نمايشي خاص در اجراي موسيقي خياباني در پياده‌روهاي شهر باور كردني نباشد، اما با چرخش دوربين به روي رهگذران و نمايان شدن مراكز و نهادهايي كه مزين به زبان فارسي است، مشخص مي‌شود كه اينجا ايران است و به اسم موسيقي خياباني زني در انظار عمومي با نوازندگي مردان در حال رقصيدن است!

كوس رسوايي درآمدزايي از موسيقي خياباني وقتي بيشتر به صدا درمي‌آيد كه با جست‌وجويي ساده در فضاي مجازي پيج‌هاي مختلف از اين گروه‌هاي موسيقي پديدار مي‌شود كه اتفاقاً بر خلاف تصور ظاهري از اقدامات آنها، به صورت هدفمند و سازماندهي شده هواداران خود را در نقطه‌اي مشخص از شهر دعوت به تجمع مي‌كنند. جالب اينجاست كه بر خلاف تصور هواداران نسبت به فقدان منابع مالي اين گروه، هشتگ‌هاي ثابتي چون #موسيقي_خياباني_تكدي_گري_نيست و # موسيقي_خياباني_صنف_است هم ديده مي‌شود.
اینجا بخوانید: طرح کپی‌برداری روحانی از قالیباف با نام «کارورزی»
وقتي دولت رقصندگي خياباني را شغل مي‌داند

هرچند كه نبود فرصت‌هاي شغلي، فقر، نابرابري و حتي بي‌اهميتي به جايگاه هنر و موسيقي جزو اهداف اوليه و ظاهري اين اجراهاي خياباني بوده اما جالب اينجاست كه به‌رغم نگاه منفي بيروني نسبت به اين امر، دولت نيز نگاه منفي نسبت به اين موضوع ندارد كه هيچ، بلكه از آنها حمايت همه‌جانبه هم مي‌كند؛ همزمان با بالا آمدن سايت كارورزي دولت، طراحان رقص و رقاصان، نوازندگان، خوانندگان و رقصندگان خياباني و كلوپ‌هاي شبانه جزو مشاغل مورد انتخاب در اين سايت براي انتخاب توسط كارورزان در نظر داشته شده است. اين در حالي است كه علاوه بر اين موارد، در كنار اجراهاي موسيقي خياباني، در چند سال اخير خوانندگي زنان نيز به موضوعي عادي در كشورمان تبديل شده است تا جايي كه اگر تا پيش از اين چنين موضوعي قابل تعجب بود، اما امروزه نه‌‌تنها تعجب‌برانگيز نيست، بلكه در برخي سريال‌هاي شبكه نمايش خانگي هم شنيده مي‌شود و از قضا با عادي‌سازي چنين موردي در نگاه رسانه و اعطاي مجوز از وزارت و فرهنگ ارشاد اسلامي، زمينه ارائه آلبوم و كاست خواننده‌هاي زن هم فراهم شده است. سؤال اينجاست كه پاي بي‌حرمتي عرفي - ديني به بهانه موسيقي خياباني تا كجا قرار است ادامه يابد؟ اساساً با كدام حمايت، موسيقي زير زميني با رقصنده‌هاي زن خياباني روي زمين آمده است؟! پشت پرده اين نمايش‌هاي ضدايراني - اسلامي چيست و چه كسي پاسخ اين بي‌نظارتي را مي‌دهد؟!

۰

دیدگاه تان را بنویسید

 

نیازمندیها

تازه های سایت