خبرگزاری فارس: تعطیلات نوروزی یکی از فرصتهای مناسب برای اقشار مختلف مردم است تا با فراغت از کار روزانه به استراحت و کسب آرامش بپردازند و خستگی یکسال فعالیت مستمر را همراه با نو شدن طبیعت از تن خارج کنند.
در این فرصت چند روزه بسیاری از خانوادهها به تناسب وضعیت اقتصادی خود سعی در انجام مسافرت میکنند و هرکس به طریقی تلاش میکند با یک جابهجایی و دید و بازدید دور و نزدیک، تنوع و تغییری در روند زندگی خود ایجاد کرده تا سال جدید را با روحیه مضاعف آغاز کند.
در این میان بسیاری از فرهنگیان کشور نیز قصد سفر کرده و از مواهب طبیعی و معنوی کشور استفاده میکنند.
طرح اسکان نوروزی آموزش و پرورش سال هاست که در مدارس شهرهای مختلف برگزار میشود و پذیرای فرهنگیانی است که در حین سفر نیازمند محلی برای اسکان موقت هستند.
برای این منظور به دبیرستان دخترانه نمونه امیرالمؤمنین (ع) شهرستان ورامین میروم تا از نزدیک با بابای مدرسه این دبیرستان که این روزها مشغول خدمترسانی به همکاران خود است، به گپ و گفت بپردازم.
در دیدار از این مرکز اسکان نوروزی، بابای مدرسه با روی خوش پذیرایم میشود.
مردی که باید از صبحگاهان تا شام، به رتق و فتق امور فرهنگیان بپردازد؛ او کسی نیست جز «محمد خوشابی» که حالا چهلمین بهار زندگیاش را تجربه میکند و به عنوان بابای مدرسه مشغول خدمت است.
با محمد خوشابی که با چهره متبسم و گشادهاش به استقبال می آید هم صحبت میشوم تا از روزهای کار و تلاش در تعطیلات نوروزی برایم بگوید.
خوشابی مهر سال 88 را آغاز فعالیت خود در آموزش و پرورش به عنوان سرایدار و خدمتگزار عنوان میکند و میافزاید: 13 سال است ساکن ورامین هستم و سه سالی است که در این دبیرستان مشغول به کار هستم.
وی به طرح اسکان نوروزی اشاره میکند و بیان میدارد: 26 اسفند سال گذشته به بنده آمادهباش دادند و فرمهای لازم برای پذیرش مسافران نوروزی به دستم رسید.
خوشابی اضافه میکند: اکثر میهمانان نوروزی از ساعت 5 بعدازظهر به بعد به اینجا میآیند و بیشتر آنها مسافران مشهد مقدس هستند که طی مسیر معمولاً یک شب را در اینجا سکنی میگزینند.
*پذیرایی با چای و بسکویت
بابای فعال مدرسه به امکانات در نظر گرفته شده در ستاد اسکان اشاره میکند و ابراز میدارد: اینجا علاوه بر در اختیار قرار دادن اسکان رایگان برخلاف همه مراکز دیگر، آب معدنی و تنقلاتی مانند بیسکویت، کیک و چای برای میهمانان آماده شده است.
او با بیان اینکه سطح کیفی امکانات نوروزی امسال نسبت به سال گذشته از کیفیت مطلوبتری برخوردار است، تصریح میکند: هر فرهنگی هنگام مراجعه باید کارت شناسایی خود را همراه داشته باشد.
وی با اشاره به برنامه کاری خود در ایام نوروز یادآور میشود: صبحها بعد از اذان شروع به فعالیت میکنم و تا پاسی از شب در خدمت همکاران فرهنگی خود هستم و به کارهایی مانند نظافت کلاسها، حیاط مدرسه و سرویسهای بهداشتی میپردازم.
آقای سرایدار که شور و شوق زیادی در چهره اش هویدا بود،میگوید: هنگامی که میهمانی به اینجا مراجعه میکند با روی خوش از او پذیرایی میکنم و اتاق و وسایل رفاهی را یک به یک تحویلش میدهم و راهنماییهای لازم برای اقامت را به او یادآور میشوم؛ ضمن اینکه شماره تماس خود را به این افراد میدهم تا در صورت لزوم بتوانند با راحتی با من در تماس باشند.
بابای پرجنبش و جوش مدرسه که گاهی هنگام صحبت کردن با من نیز مشغول رتق و فتق امور جاری اسکان نوروزی است، عنوان میکند: سه سال است که در ستاد اسکان نوروزی شهرستان ورامین فعالیت میکنم، اما نسبت به سالهای گذشته این محل بسیار وضعیت بهتری پیدا کرده است.
خوشابی در توضیح افزایش کیفیت مرکز اسکان نوروزی فرهنگیان خاطر نشان میکند: امسال کلاسها کاغذ دیواری شده و سرویسهای بهداشتی و حمام بازسازی شده است و همه اتاقها موکت و فرش است.
وی با تبسم شورانگیز خود که از طراوت یک صبح بهاری برخوردار است، متذکر میشود: در اینجا علاوه بر نوروز در تابستان نیز پذیرای میهمانان فرهنگی هستیم.
*کار کردن و دوری از اقوام در تعطیلات نوروزی سخت است
از بابای مدرسه میخواهم از دغدغههای فکری خود در تعطیلات نوروزی برایم بگوید که با کشیدن آهی از سر افسوس می افزاید: برایم بسیار سخت است که در تعطیلات نوروزی که همه به دید و بازدید میروند، مجبور هستم مثل روزهای عادی کار کنم.
خوشابی که حالا دانشجوی کارشناسی رشته امور فرهنگی است میافزاید: اهل روستای خوشاب سبزوار هستم و همه اقوامم در آنجا ساکن هستند.
مرد فعال روزهای تعطیل سال جدید ابراز میدارد: در زادگاهم رسم است که تمام مراسمهای شادی و عروسیها در تعطیلات نوروز و تابستان انجام میشود، اما متأسفانه من به دلیل شرایط کاری هیچ وقت نمیتوانم در این مراسمها شرکت کنم.
*گرفتن مرخصی کار سختی است
او میافزاید: پدر و مادرم در قید حیات نیستند، اما دو بردار و سه خواهر دارم که در روستای خوشاب ساکن هستند و خیلی دوست دارم تا در این ایام در کنار آنها باشم، اما گرفتن مرخصی برایم بسیار سخت است.
*حقوقم کفاف زندگی ام را نمی دهد
از این مرد فرهنگی میخواهم که از وضعیت معیشتی خود و حقالزحمه دریافتی در قبال کار در تعطیلات نوروزی برایم بگوید که با حسرت فراوان سری تکان میدهد و میگوید: حقوقم اصلاً کفاف هزینههای زندگی ام را نمیدهد.
*با یک میلیون و 200 هزار تومان دریافتی و دو فرزند چطور میتوانم زندگی خوبی داشته باشم
بابای مدرسه می گوید: با یک میلیون و 200 هزار تومان دریافتی و داشتن دو فرزند چطور میتوانم زندگی خوبی داشته باشم؛ با توجه به اینکه دانشجو هستم و باید مدام با دو دو تا کردن درآمد هزینههای خود، خرج تحصیلم را هم بپردازم.
خوشابی در حالی که مرا به خوردن چای دعوت میکند، بیان میدارد: خاطرات زیادی در ذهنم در این دوران مانده است که همیشه در ایام نوروز آنها را با خود مرور میکنم.
*حکایت جعبه خرمای مسافر کرمانی
وقتی از بابای با صفای مدرسه میخواهم سری به گنجینه خاطرات نوروزی خود بزند، کمی فکر میکند و ادامه میدهد: سال گذشته میهمانی از شهرستان بم استان کرمان داشتیم که وقتی به اینجا آمد یک کارتن بزرگ خرما برایم آورد و گفت «تنها قصد دارد یک شب در اینجا بماند»، اما وقتی با برخوردهای مناسبم روبهرو شد، دو شب دیگر نیز در اینجا اسکان داشت؛ به طوری که روزها به تهران میرفت و دید و بازدید میکرد و شبها به اینجا باز میگشت.
بابای مدرسه که این روزها مسئولیت پذیرایی از همکاران شهرستانی خود را دارد، تصریح میکند: یک بار یکی از مسافران نوروزی نیز شیر آب سرویس بهداشتی را نبسته بود و از اینجا رفته بود. وقتی متوجه شدم، تمام محوطه، پلهها و موکتها مملو از آب شده بود.
وی با بیان اینکه در طول سه سال گذشته مسئله ناامنی و حادثهای در اینجا اتفاق نیفتاده است، بیان میدارد: در صورت وقوع حادثه با شماره 110 تماس میگیریم و یکی از مأموران نیروی انتظامی نیز شماره همراه خود را داده است تا در صورت وقوع حادثه با آن تماس بگیرم.
حالا کم کم به انتهای گپ و گفت نوروزی ام با این مرد زحمتکش ستاد اسکان ورامین میرسم و از او میخواهم برایم توضیح دهد در دوران فعالیت در تعطیلات نوروز چه مقدار حقالزحمه دریافت میکند.
او در حالی که سرش را تکان می دهد با تأسف میگوید: اصلاً ارزش گفتن ندارد.
*حق الزحمه 100 هزارتومانی برای 15 روز کار در ایام عید
با اصرار از او میخواهم که آن مبلغ را برایم بگوید که خاطر نشان میکند: مبلغ کم است؛ سال گذشته تنها 100 هزارتومان بابت فعالیت 15 روزه خود دریافت کردم.
من که از اعلام این مبلغ شوکه شده بودم با یک ضرب و تقسیم ذهنی به مبلغ کمتر از 7 هزار تومان برای هر روز رسیدم و با تعجب به او یادآور شدم: آیا اعتراضی نسبت به این مبلغ ناچیز به مسئولان داشتهای که با کمی مکث و به آرامی میافزاید: اعتراض سودی ندارد و باید با آن بسازم، اما باید مسئولان بدانند این مبلغ در قبال زحمات این چند روز بسیار ناچیز است.
حالا به نقطه پایان گزارش میرسم و بابای مدرسه را در حالی که جاروی نظافت را از گوشه حیاط برمیدارد و آماده نظافت روزانه می شود، با دنیای باصفا، ساده و بیآلایش اش به خدا می سپارم.
او نیز به رسم ادب مرا تا بیرون از مدرسه همراهی میکند و دستی به امید بازتاب صحبتها و دردشدلهایش به مسئولین، برایم تکان میدهد.
دیدگاه تان را بنویسید