«احد و صمد» و «پلاسکو» از منظر ضدسرمایه‌داری

کد خبر: 618717

ارتباط این سه حادثه چیست؟ حلقه ارتباطی این سه به چه شکلی است؟ از منظر «اقتصاد سیاسی» و «اقتصاد اجتماعی» ماجرا را باید چطور تحلیل کرد؟

سرویس اجتماعی فردا؛ محسن مهدیان: سه حادثه در سه روز متوالی؛
یکم. سه کارگر پیمانی شرکت نفت گچساران که مشغول تمیز کردن و تعمیر تاسیسات بودند دچار گاز گرفتگی شده و جان دادند.
دوم. احد و صمد دو برادر و کودک کار در آتش سوزی یک گاراژ و در حالیکه می خواستند خودشان را گرم کنند، به کام مرگ کشیده شدند.
سوم. پلاسکو طی یک آتش سوزی فرونشست و دها نفر را زخمی و میلیاردها تومان ضرر مادی بجای گذاشت و از همه مهمتر چندتن از آتش نشان های خدوم را به کام مرگ کشید. پرونده حادثه پلاسکو هنوز بسته نشده است.
ارتباط این سه حادثه چیست؟ حلقه ارتباطی این سه به چه شکلی است؟ از منظر «اقتصاد سیاسی» و «اقتصاد اجتماعی» ماجرا را باید چطور تحلیل کرد؟
چرا باید سه کارگر پیمانی در شرایط نااطمینان کار کنند؟ امنیت در محیط کسب با چه کسی است؟ پاسخ به هرکجا برگردد عینا در ماجرای احد و صمد نیز مصداق پیدا می کند.
در ماجرای آتش سوزی احد و صمد نیز آنچه به چشم می خورد نقش محوری منفعت طلبی بی انتهای دلالان است.
اثر قهری «ولنگاری سرمایه داری»، بنگاه ناامن و کسب و کار پرحادثه است. مرگ سه کارگر، نمایش این نفع طلبی سیری ناپذیر است که هرازگاهی در معادن و صنایع دیگر خودش را نشان می دهد و در دیگر حوزه های کسب و کار نیز به اشکال دیگری بروز و ظهور دارد.
ماجرا خیلی ساده است . کارگر زحمتکشی که دستش بوسیدنی و عرقش متبرک است، جان خود را پای «هذیان گوئی بازار» و «پول پرستی جنون وار سرمایه دار» می دهد. این «کازینوی سرمایه داری» همان چپاول علنی است که لباس «توسعه و مدنیت» به تن کرده است.
صمد و احد نیز قربانی همین سرمایه داری افسارگسیخته شدند که همه کس و همه چیز را به خدمت سود و منفعت شخصی برده است. واگرنه چرا باید کودک کار شکل بگیرد؟ کودک کار در مقراض دوتکه عرضه و تقاضای سوداگران، تعریف تجاری یافته و قیمت گرفته است. کودک کار، نفع اقتصادی سرشار برای دلالان زیرزمینی زباله و کاغذ و پلاستیک و ضایعات آهن دارد؛ چه آنکه قیمت کودکی این کارگران کوچک را به وزن زباله و آهن الات تخمین می زنند.
آتش کارگران گچساران از همان جایی است که احد و صمد را سوزانده است. فرقی نمی کند «سرمایه داری خانوادگی» ناشی از پدر و مادر معتاد باشد یا «سرمایه داری صنعتی» ناشی از کارفرمای حریص.
اما داستان پلاسکو نیز به همین نقطه تاریخی بازگشت دارد.
پلاسکو را هم باید از منظر سرمایه داری لاابالی تحلیل کرد. سرمایه داری چپاول گرایانه ای که انسانیت و شرافت را سدراه و مانع سیطره سیری ناپذیرش می داند. در چنین نزاع بی امانی که سرمایه داری علیه اخلاق و انسانیت راه انداخته است، کمترین هزینه اش، «کارگرکشی» و «کودک سوزی» و «ویرانه سازی بازار» است.
پلاسکو را باید درست تحلیل کرد. خلاصه ماجرا چنین است.
یکم. یک نهاد نظارتی بارها و بارها به مدیران ارشد بازارپلاسکو تذکر می دهد.
دوم. مسئولین بازار نسبت به این تذکرها بی توجه اند. این بی توجهی می تواند ناشی از تصمیم یک فرد و گروه و یا حتا یک طرزفکر رایج باشد.
سوم. دولت و نهادهای ارشد با این اهمال ها و بی اعتنایی های صاحبان بازار مماشات می کند.
چهارم. پلاسکو آتش گرفته و ویران می شود و صدها خرده کاسب و کارگر همه داشته های شان را از دست می دهند. دهها آتش نشان برای نجات مردم و بازاریان زیر آوار قرار میگرند و صدها میلیارد هزینه می شود تا جلوی اتش و مرگ و میر بیشتر گرفته شود.
اما مقصر کجاست؟ ریشه این هزینه های سخت را باید در بهم ریختگی ساختی اقتصادی دید که شیفتگی زائدالوصفی به سرمایه داری آنگلوساکسونی و قمارخانه های وال استریت دارد.
پول پرستی سوداگرایانه اجازه توجه به هشدارهای نظراتی را نمی دهد. در مرحله بعد، وابستگی ساختاری قدرت به سرمایه دار امکان برخورد قهری را نمی دهد و باعث می شود، هزینه های اصلی بر گرده کسبه خرده پا و کارگر و آتش نشان و مردم عادی بیافتد.
بماند که ماجرا وقتی وخیم تر می شود که «سرمایه داری شخصی» تبدیل به «سرمایه داری شخصیتی» و یا شبه دولتی می شود که آنگاه صدمه های اجتماعی اش دهها برابر سهمیگن تر و راه مقابله با آن صدها پله سخت تر است.
۰

دیدگاه تان را بنویسید

 

نیازمندیها

تازه های سایت