روزنامه صبح نو: پلاسکو، ساختمانی قدیمی در مرکز تهران که صبح پنجشنبه فروریخت، همچنان در کانون توجه عمومی است و دال محوری آن، شهدای آتشنشان است که قهرمانانه برای مهار آتش، گرفتار شدند.
این حزن فراگیر، بسیاری را درگیر علتیابی واقعه کرده است و در این میان، برخی واقعیتهاست که میتواند خیلی زود به فراموشی سپرده شود؛ نمونه روشن و دمدستیاش، موبایل بهدستانیاند که در نهان و آشکار در حال خلق تصاویر از ماجرا یا سلفیگرفتن از خودند که معلوم نیست به چه کاری خواهد آمد. کارویژه عمده آنها، درهمریختن نظم امدادرسانی بود و این در تمامی ساعات ماجرا، ادامه داشته و دارد و حالا که سخن از انتظام به میان آمد، باید بینظمی اجتماعی موجود در ساختمان مذکور را نیز به باد انتقاد گرفت که سالهاست فرسوده شده و به گواه اسناد و مدارک متعدد از بازسازی سازههای ایمنیاش سر باز میزده است.
این فرسودگی سویهای ساختاری دارد که نشانگر عزم نداشتن دستگاههای مسوول در برخورد با چنین بینظمیهایی است و نمونهاش متوقفکردن برخورد با ناهنجاریهای موجود در مجتمع علاءالدین است که بهرغم عزم نهادهای شهری، با مانعتراشیهای مختلف از اعمال قانون در اینمورد جلوگیری شده. این سخن بدین معناست که در تهران، مساله «شهر» است که برآمده از سیاستگذاری گوناگون دولتی است و نه یک عاملیت خاص. اگر مدیریت یکپارچه شهری در تهران وجود داشت، اکنون میتوان نوک پیکان را به نقطهای خاص هدایت کرد، اما اینجا ریل و قطار و ایستگاه قطار نیست که همگی در اختیار یک بخش مشخص بوده و باز هم ارکان مسوولیتی آن از قبول مسوولیت سر باز زنند.
دیدگاه تان را بنویسید