سرویس اجتماعی فردا؛ سولماز رضایی: آنچه مرا به نوشتن واداشت همین اظهار نظرهایی بود که می خواندم ، می شنیدم و می دیدم این لایحه بیش از آنکه بخواهد اثرش را روی افراد ، جایگاه ها و سمت های رسمی و غیر رسمی مرتبط با شهر نشان دهد اثر مستقیم خود را در چهره شهر ها نشان خواهد داد اثری که زندگی مردم خواه ناخواه از آن متاثر خواهد بود اما این روزها هرکسی به لایحه مدیریت شهری از صندلی خود نگاه می کند و بیش از داشتن دغدغه برای شهر نگران تزلزل جایگاه صندلی خود است .
این بر هیچ کس پوشیده نیست که اثرات مثبت و منفی لایحه نتایج عظیمی بر سرنوشت شهرها خواهد داشت .
در این میان یکی از مهمترین اظهار نظر هایی که صورت گرفته و اتفاقا با تاکید بیشتری به آن پرداخته شد موضوع انتخاب شهردار توسط مردم بوده است .
مدیرانی که مخالف لایحه هستند ، یکی از دلایل خود را همین بند لایحه می دانند . هرچند که دیدگاه کلی این لایحه اهمیت بخشی به شوراهای اسلامی شهر است .
اعضاء شورا به خوبی و بیش از هرکس دیگری آگاهند که شان خود را نه از شخص بلکه از قانون اساسی گرفته اندکه مردم را مخیر می کند به انتخاب نمایندگان شورا آنهم از طریق مستقیم و بدون واسطه و با همه پرسی بنابر این نمی بایست اعضای محترم شورا به این لایحه به چشم تهدیدی برای کم شدن قدرت و اختیاراتشان نگاه کنند .
هستند مخالفینی که توجیهشان این است که شهردار بودن یک امر کاملا تخصصی است و عده ای متخصص !(سوابق اعضای شورای شهر را بررسی کنیم )باید شهردار را انتخاب کنند . از این سخن به گزاف میتوان برداشت های مستقیم داشت :
1- مردم فاقد صلاحیت لازم جهت انتخاب شهردار هستند و نتیجه این است ، این فاقد صلاحیت ها که نمی توانند یک نفر را انتخاب کنند چطوری می توانند 30 و یا 21 عضو شورا را انتخاب کنند . اگر تشخیص سره از ناسره برای 1 نفر اینقدر سخت است که مردم را فاقد صلاحیت بدانیم برای 21 نفر که دیگر که محال است .
2- در کشور رییس جمهور و نماینده مجلس نیز از این طریق آراء عمومی انتخاب می شوند و این نقد مخالفان گویای این است که احتمالا رییس جمهور به اندازه شهرداری نیاز به تخصص ، تبحر و تجربه ندارد
3- هر چند نگارنده اذعان دارد که انتخاب های صورت گرفته چه در شورای شهر و چه در مجلس انتخاب هایی برمبنای اشتهار است و گاهی بر مبنای وعده هایی که حزب یا جناح مطلوب مردم به آنها می دهد و یا حتی راه افتادن موجی در جامعه که هیچ مبنای عقلی نمی توان بر آن یافت و تخصص در آن کمتر دیده شده است اما به همین میزان محروم کردن مردم از انتخاب شهردار نیز محکوم است . ما بیش از آنچه نگران نحوه انتخاب باشیم باید نگران فرهنگ سازی باشیم . مردم خواهند آموخت به چه کسی یا کسانی رای بدهند حتی اگر سالها طول بکشد و حتی اگر دیوار اعتمادشان به کسانی که به آنها رای می دهند بارها برسرشان خراب شود . آنها دوباره می ایستند و دوباره انتخاب می کنند و دوباره اعتماد ، و می دانند روزی بر صندلی ها حتما افراد به حق خواهند نشست .
افرادی که دغدغه مردم در ذهنشان پیش از دغدغه های شخصی و حزبی شان است .
دیدگاه تان را بنویسید