توسعه‌گراها عوام‌فریبی می‌کنند؛ رابطه مستقیم بین ایجاد شغل و احیای نهاد خانواده وجود ندارد

کد خبر: 541328

همین جریانی که اجازه نمی‌دهد راجع به فلسفه طب، فلسفه تکنولوژی و فلسفه مدیریت در ایران بحث‌ شود، کار که به علم دینی می‌رسد بیان می‌کند که ابتدائاً باید بحث کنیم که «فلسفه دین» چیست.

توسعه‌گراها عوام‌فریبی می‌کنند؛ رابطه مستقیم بین ایجاد شغل و احیای نهاد خانواده وجود ندارد
علی کشوری
سرویس اجتماعی فردا؛ تسنیم نوشت: دبیر شورای راهبردی الگوی اسلامی ایرانی پیشرفت با بیان اینکه «نجات جامعه از بن بست توسعه‌گرایی، با نمونه‌سازیهای مبتنی بر الگو میسر است» خاطرنشان کرد: سمینارها و نشستها باعث فراگیر شدن انقلاب نخواهد شد.

حجت‌الاسلام و المسلمین علی کشوری با بیان اینکه «برای فهم الگوی اسلامی ایرانی پیشرفت باید از مدلهای فعلی دانش پرهیز کرد و به سمت استفاده از مدیریت تحقیقات با نگاه الگوی اسلامی ایرانی پیشرفت رفت» گفت: درواقع مسئله مدیریت تحقیقات با نگاه الگوی اسلامی ایرانی پیشرفت یک نظریه بخشی در الگوی اسلامی ایرانی پیشرفت است. این نظریه بخشی به ما توضیح می‌دهد که چطور مسئله تحقیقات روی الگوی اسلامی ایرانی پیشرفت را مدیریت کنیم. وی افزود: درست است که الگوی مدیریت تحقیقات الگوی اسلامی ایرانی پیشرفت یک «نظریه بخشی» است و یکی از بسته‌های صدگانه اولین نقشه راه تولید الگوی اسلامی ایرانی پیشرفت به شمار می‌رود، اما برای فهم کل الگوی اسلامی ایرانی پیشرفت باید به این نظریه بخشی توجه کرد. کارشناس الگوی اسلامی ایرانی پیشرفت خاطرنشان کرد: این نوع از مدیریت تحقیقات یک خاصیت دارد؛ اینکه مسئله «فکر کردن بر یک موضوع» را در مراحل و سطوح مختلف تئوریزه می‌کند. اگر در جامعه روی هر مسئله‌ای فکر راه افتاد، به‌صورت طبیعی آن مسئله به پذیرش خواهد رسید. درواقع مدیریت تحقیقات با نگاه الگوی اسلامی ایرانی پیشرفت «چگونگی ایجاد تحول در حوزه فکر» را تئوریزه کرده است. اگر ما از این الگو استفاده نکنیم، ذهن جامعه درگیر مسئله الگوی اسلامی ایرانی پیشرفت نخواهد شد.

بهتر است تفاهم بر مسئله الگوی اسلامی ایرانی پیشرفت را از «نمونه‌سازیهای با نگاه الگوی اسلامی ایرانی پیشرفت» شروع کنیم

وی ادامه داد: برای اینکه به کلی‌گویی و انتزاع دچار نشویم و برای اینکه مخاطب الگو، انگیزه جدی برای پیگیری این مسئله پیدا کند، بهتر است تفاهم بر مسئله الگوی اسلامی ایرانی پیشرفت را از «نمونه‌سازیهای با نگاه الگوی اسلامی ایرانی پیشرفت» شروع کنیم. چراکه به‌صورت طبیعی یک انسان کارآمد، یک تئوری کارآمد یا یک حرف مشکل‌گشا در دیگران شوق ایجاد می‌کند تا آن حرف را بررسی کنند. به‌خلاف یک سخنرانی فلسفی کلی که معدودی از آدمها ممکن است علاقه خاص داشته باشند که پیگیری کنند. وقتی یک ماشین نو و یک تکنولوژی جدید به بازار می‌آید، عوام مردم از آن تکنولوژی و ماشین استفاده می‌کنند؛ زیرا دارای یک کارآمدی است؛ اما خواص جامعه روی آن فکر می‌کنند و می‌فهمند که چند صد محاسبه انجام شده که این ماشین به‌وجود آمده است. بنابراین وقتی ما یک نمونه‌سازی‌ انجام می‌دهیم درواقع با کارآمدی که از نمونه‌سازی‌ به جامعه نشان می‌دهیم، به جامعه - خصوصاً خواص جامعه - فهمانده‌ایم که ما محاسبات پیچیده‌ای داشته‌ایم و اگر می‌خواهید بر این محاسبات مسلط شوید، باید وقت بیشتری بگذارید. دوره‌ها و نشستهای ما باعث فراگیر شدن انقلاب نخواهد شد/ مکاتب فکری گوناگون برای اثبات کارآمدی، باید به «نظام‌سازی اجتماعی» روی بیاورند دبیر شورای راهبردی الگوی اسلامی ایرانی پیشرفت با انتقاد از اینکه «آفت همایشها، نشستها و دوره‌هایی که با مسائل انقلاب اسلامی مرتبط هستند این است که در آنها «کلی‌گویی» اتفاق می‌افتد» متذکر شد: این شکلی که ما دوره‌ها و نشستها را برگزار می‌کنیم، باعث فراگیر شدن مراحل انقلاب نخواهد شد. بخش قابل توجهی از نشستها باید به محوریت «یک سؤال» کاربردی برگزار شود. در آن‌صورت هر دستگاه فکری که توانست به آن سؤال جواب دهد باید دعوت شود تا مطالب خود را در آن همایش ارائه دهد. به اندازه بیست دقیقه یا یک ساعت و گاهی اوقات نصف روز سخنرانی کردن راجع به مفاهیم اسلامی از عهده هرکسی برمی‌آید، اما وقتی مسئله به «کاربرد» رسید و موضوع به سمت نمونه‌سازیها رفت، عیار مدعیان فکر مشخص خواهد شد. وی در ادامه با بیان اینکه «بنده این مطلب را برای ارائه راه‌حل عرض می‌کنم» گفت: مثلاً در جامعه ما یک دعوایی وجود دارد؛ آن دعوا بین «فلاسفه صدرایی» و دوستان «حکمت متعالیه» و برخی مخالفین آنهاست. برخی از مخالفین فلسفه صدرایی همیشه یک سؤال مطرح می‌کنند که چرا فلسفه صدرایی نمی‌تواند «نظام‌سازی اجتماعی» کند؟ چرا نمی‌تواند کارآمدی عینی داشته باشد؟ بعد معمولاً عده‌ای از دوستانی که از حوزه تفکر فلسفی به بحث ورود پیدا می‌کنند، بیان می‌کنند که خیر؛ این فلسفه، فلسفه توانمندی است. خوب؛ باید یک مسیر جدیدی در پیش بگیرند و به‌جای اینکه فقط در قالب نظری از توانمندی خود دفاع کنند، مواردی را که فلسفه آنها توانسته تحلیل کند، به مردم نشان دهند. با این کار بخش قابل توجهی از این دعواها هم ختم به خیر خواهد شد. حجت‌الاسلام و المسلمین علی کشوری ادامه داد: دوستان مکتب تفکیک هم همیشه از دوستان مکتب صدرایی یک سؤال می‌پرسند؛ می‌گویند که شما - طرفداران مکتب صدرایی - حجیّت ندارید و مسائل روایی و آیاتی را در تحلیلهای خود استفاده نمی‌کنید؛ می‌گویند شما در تحلیلها «خودبنیاد» هستید و با یک نوع «خودبنیادی عقلی» خاص مسائل را تحلیل می‌کنید. این سؤال شاید سرجای خود مطرح باشد، زیرا برخی از ادله‌ای که دوستان تفکیکی مطرح می‌کنند واقعاً قابل دفاع است. وی با طرح این پرسش که «ما از دوستان تفکیکی می‌پرسیم که بالاخره اسلام می‌تواند «نظم اجتماعی جدید» تعریف کند یا خیر؟» متذکر شد: اگر اسلامی که شما از آن دفاع می‌کنید قدرت نظام‌سازی اجتماعی نداشته باشد - یعنی اگر قرائت شما قدرت نظام‌سازی اجتماعی نداشته باشد - به این معناست که همین افکار خودبنیاد نظام‌سازی می‌کنند یا افکار سکولار «نظام‌سازی» را بر عهده می‌گیرند. اگر نظامات اجتماعی به دست یک فکری افتاد آن فکر به دلیل اینکه نظم زندگی را برای مردم تعریف می‌کند بیشترین تأثیر را در زندگی آنها خواهد گذاشت. پس اگر دوستان به سمت نظام‌سازی نروند منزوی خواهند شد. همه مکاتب به نمونه‌سازی روی بیاورند کارشناس الگوی اسلامی ایرانی پیشرفت با بیان اینکه «دعوت ما از همه مکاتب این است که به نمونه‌سازی روی بیاورند» خاطرنشان کرد: بالأخره دوستان توانمندیهای فکری زیادی داشته و کتابهای مفصلی نوشته‌اند. چرا با وجود این ظرفیتهای فکری، در حوزه نظام‌سازی اجتماعی حضور پیدا نمی‌کنند؟ حال بنده دو مکتب را در جامعه اسلامی مثال زدم؛ هم مکتب تفکیک جزء جریانات اصیل محسوب می‌شود و هم مکتب صدرایی به این شکل است. اما این دو جریان با یکدیگر اختلاف جدی‌ای دارند؛ البته جریان سومی نیز حتماً وجود دارد که آن هم با این دو جریان اختلاف دارد. وی افزود: مکاتب با همدیگر اختلافاتی دارند؛ اما ما یک سؤال مشترک از همه آنها داریم؛ اینکه چرا به حوزه «نظام‌سازی اجتماعی» ورود پیدا نمی‌کنید؟ چرا نظم اجتماعی را در اختیار تفکر سکولار قرار می‌دهید؟ با اینکه همه می‌دانیم سبک زندگی اسلامی محصول نظمی است که انسانها در آن زندگی می‌کنند. سبک زندگی را نمی‌توان با توصیه بهینه کرد؛ باید ذیل یک جامعه اسلامی کار را جلو برد. مهمترین ویژگی جامعه اسلامی این است که نظامات اجتماعی آن حول امام معصوم بازتعریف شده‌اند. وقتی سبک زندگی و عمل صالح و اعتقادات و اخلاق انسانها ذیل نظامات اجتماعی شکل می‌گیرد، چرا دوستان وارد حوزه نظام‌سازی اجتماعی نمی‌شوند؟ دبیر شورای راهبردی الگوی اسلامی ایرانی پیشرفت با تذکر نسبت به اینکه «اگر کسی وارد حوزه نظام‌سازی اجتماعی نشد، به این معناست که تأثیرپذیری تفکر خود بر دیگران را محدود کرده است» تأکید کرد: خود او این کار را انجام داده است و دیگری در این امر مقصر نیست. نباید انتظار داشته باشیم برای فهم معارفی که ادعا می‌شود در فلسفه صدرایی راجع به آن بحث جدی شده است، همه بروند «اسفار» بخوانند تا متوجه شوند. مگر چند نفر حوصله این کار را دارند؟ بالأخره اگر این مطالب، معارف است باید طریق انتقال آن هم بحث شود. به نظر ما هر مکتب فکری و هر معرفتی، اگر می‌خواهد گسترش پیدا کند باید به‌سمت نظام‌سازی اجتماعی حرکت کند.

نجات جامعه از بن بست توسعه‌گرایی، با نمونه‌سازیهای مبتنی بر الگو میسر است

حجت‌الاسلام والمسلمین کشوری خاطرنشان کرد: حال در این نقطه داستان حیاتی نمونه‌سازیها جای خود را نشان خواهد داد. نمونه‌سازی‌ یعنی تحلیل یک مسئله از سطح مبنایی تا سطح کاربردی. اولین خاصیت این نوع تحلیلها این است که از «نظم اجتماعی مطلوب یک مکتب» یک تصویر می‌سازد. این کار دارای یک خاصیتی است؛ به این شکل نیست که بگویید یک مجموعه‌ای وارد نمونه‌سازی‌ شده و حالا ما نمونه‌سازی‌ آنها را مثلاً در برنامه ششم یا در مسئله مدل محرومیت‌زدایی یا در مسئله مدیریت شهری بشنویم و بعد یک تشکری هم از آنها بکنیم که یک بحث خوب یا بدی را مطرح کرده‌اند؛ دعوای نمونه‌سازیها در این حد نیست. اگر اصل نمونه‌سازی‌ را فراموش کردیم، دیگر نه می‌توانیم اختلافات فکری بین مکاتب را حل کنیم و نه می‌توانیم تغییر در سبک زندگی را مدیریت کنیم. این جایگاه رفیع نمونه‌سازی‌ است. در یک جمله به نظر من نمونه‌سازیها با نگاه الگوی اسلامی ایرانی پیشرفت می‌تواند جامعه ما را از این «بن‌بست توسعه‌گرایی» که در حال حاضر، جامعه ما به آن مبتلا شده خارج کند. عوام‌فریبی نظام توسعه‌گرا؛ رابطه مستقیم بین ایجاد شغل و احیای نهاد خانواده وجود ندارد کارشناس الگوی اسلامی ایرانی پیشرفت ادامه داد: بن‌بست یعنی اینکه مثلاً در شهر تهران 38 درصد طلاق رخ داده، اما نظام برنامه‌ریزی این امر را معضل نمی‌داند و در عمل یا آن را انکار می‌کند یا آن را به مسائل دیگری وابسته می‌کنند. مثلاً بیان می‌کند ما می‌خواهیم مشکل اشتغال را حل کنیم تا مشکل خانواده را حل کنیم. بسیار عوام‌فریبانه هم وارد بحث می‌شوند و مثلاً می‌پرسند وقتی شما در جامعه شغل ندارید، چطور می‌خواهید خانواده را احیا کنید؟ پس بگذارید اول با ادبیات توسعه‌گرا، شغل ایجاد کنیم. این حرفی است که مکرر بیان می‌کنند. وی در برابر این ادعای نظام برنامه‌ریزی توسعه‌گرا دو پرسش مطرح کرد؛ وی گفت: ما هم همیشه راجع به این ادعا دو سوال را مطرح کرده‌ایم؛ گفتیم اولاً بگویید در کدام کشور توسعه‌یافته که شغل ایجاد شده مسئله خانواده حل شده است؟ پیداست که شما حتی وقتی برای برخی از اقشار جامعه هم شغل ایجاد می‌کنید، مسئله خانواده با این کار حل نخواهد شد. یعنی یک رابطه مستقیم بین ایجاد شغل و احیای نهاد خانواده وجود ندارد؛ در حقیقت این مغالطه‌ جریان توسعه‌گراست. دبیر شورای راهبردی الگوی اسلامی ایرانی پیشرفت ادامه داد: سؤال دوم ما هم روی اصل مسئله شغل است؛ در هیچ کشور توسعه‌یافته‌های برای همه مردم شغل ایجاد نکرده‌اند؛ نمونه بارز آن کشور آمریکا است که توسعه‌یافته‌ترین کشور دنیا محسوب می‌شود، اما در آن کشور حدود 50 میلیون نفر کوپن غذای یک و نیم دلاری دریافت می‌کنند. این افراد شغلی ندارند و گرنه باید بتوانند با یک شغل معمولی دو برابر یا سه برابر قیمت کوپن یک و نیم دلاری غذا تأمین کنند. وی دراین خصوص افزود: برخی فکر می‌کند که کوپن غذای امریکا همان یارانه است. یارانه در ایران به کسانی که درآمد هم داشته باشند، داده می‌شود، اما کوپن غذا معنای یارانه نمی‌دهد؛ ارزشش یک و نیم دلار است که روی آن نوشته شده با این کوپن تنقلات و شراب و سیگار نمی‌توان خرید؛ فقط به اندازه دو وعده غذایی برای جلوگیری از مرگ و میر آنهاست. داستان کوپن غذا در آمریکا داستانی است که اگر بررسی شود فقر مطلق را در حدود 50 میلون نفر در آمریکا به ما یادآوری می‌کند. اساساً فلسفه مدیریت شهری چیست؟ حجت‌الاسلام و المسلمین کشوری تصریح کرد:‌امروز می‌خواهم باب یک بحث در مورد مدیریت شهری را باز کنم. این موضوع قبلاً در کشورهای دیگر و با نگاههای دیگری نیز مورد بحث قرار گرفته بود، اما در ایران کمتر بحث شده است. آن بحث این است که اساساً «فلسفه مدیریت شهری» چیست؟ ببینید؛ یک اشکال اساسی در آموزش و پرورش ایران و آموزشهای دانشگاهی ایران وجود دارد؛‌ به نظر بنده این اشکال تعمدی است؛ آن اشکال این است که وقتی یک دانشجو مثلاً وارد حوزه پزشکی می‌شود و می‌خواهد در آینده تبدیل به یک طبیب حاذق شود، در سرفصلهای آموزشی این دانش در ایران، راجع به «فلسفه‌ طب» با او صحبت نمی‌کنند. وی متذکر شد: البته بنده از کلمه «فلسفه» با اکراه استفاده می‌کنم.بنده نمی‌خواهم از کلمه «فلسفه‌ طب» به سمت بحث فلسفه‌های مضاف که امروزه مطرح است بروم. وقتی راجع به یک موضوع از کلمه فلسفه استفاده می‌شود، اولین حرف این است که قبل از اینکه وارد جزئیات آن موضوع شوید باید کلیات و وحدت موضوع را برای شما شرح دهد. بالاخره یک مدلی در حوزه تحول در علوم انسانی وجود دارد که یک فلسفه مادر داریم و از آن فلسفه‌ مادر باید به‌سمت فلسفه‌های بخشی برویم. مثلاً اگر مفاهیم فلسفه صدرایی کارآمد باشد، بعدها فلسفه تکنولوژی ارائه بدهد. البته حضرت آیت الله جوادی آملی در یک سخنرانی اعلام کردند که اساساً وظیفه فلسفه این موارد نیست. ایشان در فلسفه آدم ملایی است؛ فرمودند که «فلسفه به حوزه کاربرد ورود پیدا نمی‌کند و آن حکمت عملی متعالیه است که باید ورود پیدا کند؛ حکمت نظری چنین کارکردی ندارد.» کارشناس الگوی اسلامی ایرانی پیشرفت در ادامه با تذکر نسبت به اینکه «برخی از محققین در این رأی با حضرت آیت الله جوادی آملی اختلاف نظر دارند و بیان می‌کنند که ما در حوزه‌های مختلف به‌سمت فلسفه‌های مضاف خواهیم رفت» تأکید کرد: اکراه بنده به همین دلیل است؛ زیرا یکسان‌انگاری ایجاد می‌کند؛ وقتی کلمه فلسفه را استفاده می‌کنم، مراد ما این نیست که بحث فلسفه‌ مضاف را به معنایی که دوستان بیان می‌کنند بگوییم؛ بلکه مراد ما از استفاده از کلمه فلسفه این است که می‌خواهم یک کلیتی از مسئله را برای شما گزارش دهم و می‌خواهم روح مسئله را با مخاطب خود در میان بگذارم. مثلاً بیان می‌کنم که فلسفه مدیریت شهری چیست. یکی از نقایص، عدم توجه به «فلسفه تکنولوژی» در رشته‌های مختلف دانشگاهی است دبیر شورای راهبردی الگوی اسلامی ایرانی پیشرفت با انتقاد از اینکه دوره‌های تحصیلی ایران به فلسفه آن علم کاری ندارند، خاطرنشان کرد: مثلاً مدیریت تکنولوژی را می‌خوانند اما راجع به فلسفه تکنولوژی یا بحثی صورت نمی‌گیرد یا خیلی کم‌رنگ بحث می‌شود. به همین دلیل برای افراد افقی ایجاد نمی‌شود تا بتوانند آن رشته را متحول کنند. درواقع یک تصویر کلی است که تبدیل به تکنیکها در رشته‌های علمی مختلف می‌شود. وقتی ما صحبت از فلسفه - به این معنایی که بنده عرض کردم - نمی‌کنیم، در آن زمان شخص تصویر کلی‌ از رشته‌ای که در آن متخصص است ندارد؛ لذا دیگران آن رشته علمی را مدیریت می‌کنند. وی با بیان اینکه «به نظر بنده در ایران این کار به عمد افتاده است» گفت: مثلاً طبیب ما کلاً درباره فلسفه طب بحث نکرده است؛ یا نمی‌داند یا حداقل و به اندازه دو واحد می‌داند. کسی که تکنولوژی می‌خواند، ذهنش بیشتر در مسائل تکنیکی و مفاهیم تکنولوژی درگیر است؛ اما راجع به کلیت این مسئله که جایگاه تکنولوژی در زندگی چیست، بحث نمی‌کند. کارشناس الگوی اسلامی ایرانی پیشرفت ادامه داد: همین جریانی که اجازه نمی‌دهد راجع به فلسفه طب، فلسفه تکنولوژی و فلسفه مدیریت در ایران بحث‌ شود، کار که به علم دینی می‌رسد بیان می‌کند که ابتدائاً باید بحث کنیم که «فلسفه دین» چیست. بحثهای طولانی و دامنه‌داری را راجع به فلسفه دین شروع می‌کند و در نهایت هم به بحث انتظار بشر از دین می‌رسد. وی افزود: بنده به خاطر دارم در سالهای دوران پژوهش و دوران طلبگی خیلی سعی می‌کردند در ذهن ما این مسائل را جابیندازند؛ مثلاً وقتی یک جمع روشنفکری یا کسی که دو ساعت یا دو روز قبل در یک جمعِ روشنفکری شرکت کرده بود به ما می‌رسید، فوری به ما می‌گفت: حاج آقا! انتظار بشر از دین چیست؟! درحالی‌که دین آمده تا انتظارات بشر را بازتعریف کند و بگوید: انتظارات شما نباید محدود باشد؛ این اصل دین است. وقتی کسی با مکانیزمِ دینی ارتباط برقرار می‌کند اولین اتفاقی که در او رخ می‌دهد این است که انتظارات او ارتقا پیدا می‌کند؛ انتظارات او از حیات 60 یا 70 ساله‌ دنیا به انتظارات ابدی ارتقا می‌یابد. کارکرد دین، تغییر انتظارات است، اما آنها دست پیش گرفته و در مباحثِ فلسفه‌ دین می‌گفتند: انتظار بشر از دین چیست؟ یعنی دقیقاً می‌خواستند هدف اصلی دین را با این عنوانِ بحثی بازتعریف کنند. حجت‌الاسلام و المسلمین کشوری خاطرنشان کرد: الآن در حوزه‌های علمیه نیز بابی باز شده است تحت عنوان «فلسفه‌ اصول فقه». یکی از حضرات آقایان نیز کتابی نوشته و چند ده ‌جلد راجع به فلسفه اصول فقه بحث کرده است. بنده عرض کردم که با این بحثها می‌خواهم در ذهن شما تمایز ایجاد کنم. وقتی شما 30 جلد راجع به فلسفه‌ اصول فقه کتاب می‌نویسید، چند جلد راجع به خود اصول فقه بحث می‌کنید؟! گاهی اوقات بحث از فلسفه‌ یک موضوع جای خود آن موضوع را می‌گیرد. به نظر بنده اینها اشکالاتی است که در مسئله وجود دارد. لذا وی ادامه داد: ما نه به سمت مسئله‌ فلسفه‌ مضاف حرکت می‌کنیم و نه می‌خواهیم خیلی مسئله را فربه کنیم؛ بلکه می‌خواهیم تصویر اجمالی‌ای ارائه دهیم تا وقتی کلمه فلسفه‌ مدیریت شهری را استفاده می‌کنیم مقداری راجع به وحدت آرمانهای یک شهر و مدیر شهری صحبت کرده باشیم.

۰

دیدگاه تان را بنویسید

 

نیازمندیها

تازه های سایت