خاطره قرائتی از دیدن یک دختر زیبا در اتاق رئیس!
تا در را باز كردم، اوه... چه شكلی!داخل اتاق رئیس رفتم گفتم: شما با این خانم محرم هستی؟ گفت: نه!گفتم: چطور با یك دختر به این زیبایی تو در یك اتاق هستی.
برنا: حجت الاسلام والمسلمین قرائتی در جلسات درسهایی از قرآن که این هفته در تلویزیون درباره "نشانههای اخلاص" سخن گفته است. این واعظ مشهور همچنین در ادامه سخنانش درباره "برای مخلص، نوع كار تفاوتی ندارد" ، "عدم پافشاری بر خواستههای خود" ، "خود را مقصّر بدانیم نه دیگران را" ، "قیامت، روز بروز باطن انسانها" ، "هواپرستی، مانع اخلاص در كارها" و ... سخن گفته است. آنچه در ادامه میخوانید گزیدهای از سخنان این استاد حوزه علیمه و دانشگاه است: آدم مخلص خودش را مقصر میداند. حدیث داریم «وَ رَأَى نَفْسَهُ مُقَصِّراً بَعْدَ بَذْلِ كُلِّ مَجْهُودٍ وَجَد» (بحارالانوار/ج69/ص300) یعنی كسانی كه تمام تلاششان را میكنند اما باز هم میگویند: شاید خدا چیز دیگر میخواست، واقعاً من خیلی زحمت كشیدم اما خدا این را میخواهد یا خدا چیز دیگر را میخواهد، من خودم را مقصر میدانم. میگویم: «مِمَّنْ یرْجَى لَهُ الْخَلَاصُ مِنَ الرِّیاء» این امید هست كه این خالص باشد. آدمهایی كه تا یك كاری میكنند فكر میكنند نه من به وظیفهام عمل كردم. من حق پدریام را انجام دادم. از كجا؟ احتمال نمیدادی در تربیت بچهات كوتاهی كرده باشی؟من حق همسریام را انجام دادم. احتمال نمیدهی شما نسبت به همسرت كوتاهی كردی؟ من حق... من نمیدانم! بنده اگر بگویم: من حق تلویزیون را انجام دادم. 32 سال در تلویزیون بودم. هر شب جمعه هم، یك شب جمعه هم تعطیل نشد. خوب واقعاً وظیفهات این بود. ممكن است وظیفهی تو چیز دیگری باشد. ما بعد از امام زمان (عج) كسی را به اندازهی امام خمینی دوست نداریم. ایشان در وصیت نامهاش فرمود: اگر قصوری یا تقصیری كردهام، از خدا عذرخواهی میكنم و از ملت عزیز هم معذرت میخواهم. امام خمینی میگوید: قصور یا تقصیر! آنوقت شما مثلاً میگویی كه... من در اتاق یك رئیسی رفتم، كار داشتم. تا در را باز كردم دیدم یك دختری حالا یا دختر یا خانم، خیلی خوشگل است. تا در را باز كردم، اوه... چه شكلی!داخل اتاق رئیس رفتم گفتم: شما با این خانم محرم هستی؟ گفت: نه!گفتم: چطور با یك دختر به این زیبایی تو در یك اتاق هستی و در هم بسته است. گفت: آخر ما حزب اللهی هستیم. گفتم: خوشا به حالت كه اینقدر به خودت خاطرت جمع است. حضرت امیر به زنهای جوان سلام نمیكرد. گفتند: یا علی رسول خدا سلام میكند تو چرا سلام نمیكنی؟ گفت: رسول خدا سی سال از من بزرگتر بود. من سی سال جوان هستم. میترسم به یك زن جوان سلام كنم یك جواب گرمی به من بدهد، دل علی بلرزد. گفتم: دل علی میلرزد، تو خاطرت جمع است. بعضیها خودشان را از امیرالمؤمنین حزب اللهیتر میدانند. بعضی خودشان را از مراجع تقلید حسینی تر میدانند. كدام مرجع تقلید در تاریخ قمه زده است. خیلی حزب اللهی هستی قرآن بخوان، تدبر كن، نماز جمعه برو، به فقرا كمك كن، مشكل مردم را حل كن، میخواهی هم خون بدهی، بانك خون بیاید خونت را بگیرد و یك مسلمان را نجات بده. این آقایی كه خودش را خونی كرده، خمسش را داده؟ تمام لقمههایش حلال است؟ هر هفته نماز جمعه میرود؟ فقرای محله را رسیدگی میكند؟ یا فقط یك لباس میپوشد و خون میریزد؟ كسی فكر كند اگر خودش را خونی كرد یا اگر مثل من در تلویزیون بود یا اگر نمیدانم هیأتی راه انداخت به وظیفهاش عمل كرده است. بعضی از افراد هستند ممكن است گران فروش باشند، اما روز عاشورا خرج بدهند. همهشان اینطور نیستند، اكثرشان خوب هستند. اما این را میگویم برای یك درصد. یك درصد آدمهایی كه خرج میدهند اگر كلاهبرداری، اختلاس، ما آدمهایی داریم ظاهرشان هم خیلی مذهبی است، ولی انصافاً تجارتشان اسلامی نیست. قیامت، روز بروز باطن انسانها حدیث داریم روز قیامت افرادی میگویند: ما جبهه بودیم. خدا و فرشتهها میگویند: دروغگو، تو جبهه رفتی كه بگویند: فلانی شجاع است. عدهای میگویند: ما در راه خدا، پول خرج كردیم. خدا و فرشتهها میگویند: دروغ میگویی. پول خرج كردی تا پز بدهی. عدهای میگویند: ما قاری قرآن بودیم. خدا و فرشتهها میگویند: دروغ میگویی. قرآن میخواندی تا بگویند: فلانی صوتش خوب است. ما نمیدانیم چه چیزی از مرز رد میشود. چه چیزی از مرز رد میشود. چه چیزی قبول میشود؟ یك دعا میكنم به اخلاص امام حسین به همهی كارها اخلاص بده. اخلاص خیلی مهم است. میدانید معنای اخلاص چیست؟ كلمهی اخلاص معنایش این است كه اگر من روی منبر هستم، یك آقای دیگر وارد مسجد میشود. یك نامه می نویسند كه جناب آقای قرائتی این روحانی محترم وارد شده، بحثهایش هم بحثهای خوبی است. اگر میشود یك چند دقیقه كم حرف بزنید، سخنرانیتان را كوتاه كنید كه ما از ایشان هم استفاده كنیم. اگر به من برنخورد معلوم میشود كه اخلاص دارم. انشاءالله خدا امام جمعهی قبل شیراز را شفا بدهد. آیت الله حائری دید پای نماز جمعهاش یك كسی آمده و او هم خوب حرف میزند. گفت: اما خطبهی دوم شما را سفارش میكنم به تقوا و خطبهی دوم هم وقف این آقا. والسلام علیكم و رحمة الله! اصلاً خطبهی دوم را نخواند. به حداقل اكتفا كرد و گفت: وقف! مخلص این است. راحت بگذرد. چه اصراری داریم حتماً از این خیابان برویم. مگر امام حسین در این خیابان است از این خیابان برو. چه اصرار داریم كه مثلاً... حسینیهها باید بازوی مسجد باشد. خدای نكرده، خدای نكرده زبانم لال، نكند تكیهها و حسینیهها رقیب مسجد باشد. یعنی یك جمعی در مسجد بروند یك جمعی هم در حسینیه بروند. در مدینه مسجدی ساختند پیغمبر فرمود این مسجد را خراب كنید. برای اینكه این مسجد « تَفْریقاً بَینَ الْمُؤْمِنین» (توبه/107) مسلمانها را تفرقه میاندازد. چند تا آنجا میروند، چند تا آنجا میروند. عزاداری باید در شأن امام حسین باشد. خیلی اشك برای امام حسین ارزش دارد. خیلی! شنیدم آیت الله العظمی خوانساری كه از مراجع تقلید است و امام دربارهاش فرمود كه: مرجع المتقین، آیت الله سید احمد خوانساری در بازار تهران. در وصیتنامهاش نوشته بود حدود هشتاد، نود سال درس خواندم و درس دادم اما برای قیامتم جز اشكی كه برای اهل بیت ریختم به هیچ چییز امید ندارم. خیلی عزاداری ارزش دارد. خوشا به حال مداحها، منبریها، عزادارها، خوشا به حالشان. ولی به همان مقداری كه ارزش دارد هرچه طلا گرانتر باشد دزدش هم بیشتر است. مواظب باشید.
دیدگاه تان را بنویسید