"جابز دوشنبه‌ها یک کابوس بود!"

کد خبر: 165008

استیو به من گفت: "تو اخراجی چارلز، دیگر نمی خواهم اینجا ببینمت!" کمتر پیش می آید که کسی خاطره اخراج شدن خود را با چنین لحنی و با افتخار تعریف کند...

"جابز دوشنبه‌ها یک کابوس بود!"

مهر: یک روزنامه ایتالیایی چند روز پس از درگذشت استیو جابز مصاحبه ای خواندنی را با "چارلز جولی" یکی از مدیران سابق اپل انجام داد که این مدیر دوبار توسط رئیس بزرگ اخراج شده بود. این گفتگو اینگونه آغاز می شود: استیو به من گفت: "تو اخراجی چارلز، دیگر نمی خواهم اینجا ببینمت!" کمتر پیش می آید که کسی خاطره اخراج شدن خود را با چنین لحنی و با افتخار تعریف کند، اما اگر آن شرکت اپل باشد و کسی که درهای آن را به روی شما می بندد استیو جابز باشد و بعد از چند روز دوباره شما را برگرداند موضوع کمی فرق می کند.

"چارلز جولی"، مدیر سابق بخش JavaScript شرکت اپل و مسئول پروژه MobileMe دوبار قربانی توبیخ های سنگین و معروف استیو شد که در هر دو مرتبه اخراج شد اما دوباره به کار خود بازگشت و تا زمانی که برای تاسیس شرکت خود یعنی "استراب" شخصاً اپل را ترک کرد در آنجا به کارش ادامه داد. "چارلز جولی" اکنون چند روز پس از درگذشت بنیانگذار اپل در گفتگو با روزنامه ایتالیایی "لاستمپا" خواننده را مستقیماً به اتاق کار استیو جابز می برد: * کار با استیو جابز چطور بود؟ - واقعاً شگفت انگیز. به خاطر فشاری که به ما می آورد. به خاطر خلاقیتی که داشت و اهمیتی که برای کوچکترین جزئیات قائل می شد. * چند ساعت کار می کردید؟ - هر چقدر که لازم بود. اگر در حال تمام کردن یک محصول بودیم، دیگر نیازی نبود که کسی به تو بگوید تمام شب باید کار کنی. خودت این را می دانستی. * چه جوی در فضای شرکت اپل حاکم بود؟ - همکاران برای دوستی و برای همکاری آماده بودند. اما در عین حال به شدت سختگیری می کردند. یک مثال می زنم. در شرکتهای دیگر، زمانی که یک نمونه آزمایشی را آماده می کنی در کل همیشه کمی دچار کوفتگی می شوی. در اپل حتی جرات نداشتی این کوفتگی را به دیگران نشان دهی. * اغلب جابز را در اطراف خود می دیدید؟ - او خیلی مهربان و صمیمی بود و تمام هفته حتی برای ناهار هم با ما می آمد. اما دوشنبه ها همه چیز تغییر می کرد. او دوشنبه ها به یک کابوس تبدیل می شد. * چرا؟ - هر دوشنبه محصولات را بازبینی می کرد و این سخت ترین و هولناک ترین لحظه برای همه ما بود. وقتی وارد اتاقش می شد، مثل لیزر به دنبال چیزی از پروژه می گشت که خوشش نمی آمد و آن را سریع به شما می گفت. اما اگر چیزی پیدا نمی کرد در آن زمان شما یک قهرمان می شدید و تو را به عنوان کسی در نظر می گرفت که همین الان چرخ را اختراع کرده است و شروع می کرد به ستایش تمام پتانسیلهای ویژه چیزی که با خود آورده بودی. اما اگر کوچکترین چیز ناخوشایندی را پیدا می کرد حتی اگر رنگ محصول بود، دیگر هیچکس جلودارش نبود و تو رسماً فنا شده بودی! دیگر با هیچکس حرف نمی زد تا وقتی که مشکل حل شود و اگر آن را حل نمی کردی تو را تکه تکه می کرد. ساده بگویم: تو را می فرستاد کنار همان قطعات محصول. هرگز حد وسطی وجود نداشت. چیزی وجود نداشت که به سادگی خوب باشد: یا عالی بود یا افتضاح. * این رفتار با شما هم شد؟ - البته که شد. تیم من مشغول توسعه MobileMe یا همان نسخه قبلی iCloud بودند. اما پروژه به طرز وحشتناکی کار نمی کرد. بنابراین استیو مرا تکه تکه کرد. اما همه مسئولیتهایش را به عهده گرفت. به محض اینکه محصولی که با خود آورده بودم خراب شد از من دلایل دقیق و واضحی درباره اینکه چگونه باید از نو شروع کنیم خواست. این بود قدرت استیو: می تواست بیفتد اما مهم بود که بداند می تواند دوباره از جا بلند شود. * چرا برای بار اول شما را اخراج کرد؟ - محصولم را دوست نداشت. اخراجم کرد! * و بار دوم؟ - برای معرفی یک پروژه جدید مصاحبه ای را با مجوز استیو انجام دادم. اما او، همانطور که می دانید نسبت به رسانه ها خیلی محتاط بود. خبرنگار جملات من را خارج از موضوع مورد گفتگو نوشت و این همان چیزی بود که جابز دوست نداشت. بنابراین معاون رئیس با من تماس گرفت و از من پرسید: "چارلز، استیو می گوید که تو را باید اخراج کنم. مگر چکار کرده ای؟" پاسخ دادم: "من همان مصاحبه ای را انجام دادم که خودش از من خواسته بود." و او گفت: "بیچاره! او خوشش نیامده است." * و بعد... ؟ - معاون رئیس دوباره به من زنگ زد و گفت: "چند روز در خانه باش تا ببینیم چطور می شود کارها را درست کرد". چند روز بعد من دوباره سر کارم برگشتم. * چرا در آنجا ماندید؟ - یک عالمه کار می کردی و پول کمی در می آوردی، اما همه آنچه که انجام می دادی یک بازتاب جهانی داشت. * اما سرانجام شما از اپل رفتید و شرکت Strobe را تاسیس کردید که برنامه های جانبی را توزیع می کند و در واقع نوعی مبارزه خردمندانه با اپل است. - آنها برای ساخت محصولات بسته بهترین هستند و باید همینطور باقی بمانند اما بالاخره کسی باید از راه برسد و محصولات باز را به بازار عرضه کند. * درحال حاضر چه چیزی را برای عرضه دارند؟ - محصولات جدید برای دو سال آینده آماده هستند و "آی-پد" هنوز راه بینهایتی را برای توسعه پیش رو دارد. اما تلویزیون چالش آینده اپل است. Apple Tv بسیار جالب است و باید تلویزیونی را تصور کنید که تمام کیفیتهای محصولات اپل را در خود جای داده است. دستگاه منحصربفردی خواهد بود که دنیا را دوباره تغییر خواهد داد. * آیا اپل بدون جابز زنده خواهد ماند؟ - سازماندهی تیم کوک، رئیس جدید، بهترین است. همچنین "جانی ایو" رئیس بخش طراحی یک پدیده است. اما استیو یک نقش واحد داشت: می فهمید مردم چه می خواهند و تصمیم می گرفت که چگونه باید آن را تولید کند. انضباطی که او به تدریج به شرکت فهماند آن را به جلو پیش خواهد راند، اما اپل باید به تدریج فرد و یا مکانزیمی را پیدا کند که جهت را نشانش بدهد.

۰

دیدگاه تان را بنویسید

 

نیازمندیها

تازه های سایت