جام نیـوز: اندیشه فولادوند با انتشار این عکس در اینستاگرام نوشت:
قرار بود بسیار پیش از اینها برایتان بنویسم آقای دکتر احمدرضا معتمدی عزیز دندان بر جگر فشردم شاید سکوتتان را بشکنید و من نیز بدانم چرا فیلم "بوف کور" شما از جشنواره ی فجر بیرون رانده شد اما جنابعالی هیچ نگفتید حتی رفیق سردارمان آقای سعید سعدی نیز سکوت اختیار کردند .چه مصلحت اندیشی غریبی!!!!! من دل در گرو جشن ها و مجسمه ها ندارم این را شما و نزدیکانم نیک میدانید اما بی عدالتی را تاب نخواهم آورد.آیا فقط شما صاحبان اثر هستید؟!چون کاغذ و قانون این را میگوید؟! بعید است که اینگونه بیندیشید.شما استاد فلسفه و سینمایید .جدتان آیت الله "لاری" بزرگ بوده است که حق طلبی اش شهره ی عام و خاص است.مادرتان از اولین زنان مبارز سیاسی زندان رفته بودند. "دکتر "شمارا چه پیش آمده؟! من برای بازی در فیلم شما چیزی حدود سه ماه روحم را کشتم و زنده کردم پس حق دارم بپرسم که چرا هیچ نمیگویید...اینانی که سره را از ناسره تشخیص میدهند کیانند؟ چه کسی فیلمهارا قلع و قمع میکند؟ بگویید تا من نیز آن اتاق فکر را بشناسم."بوف کور" داستان نسل من بود ....داستان حکمت مکتوم در موسیقی و جهنم مهاجرت ....به کجای هیات انتخاب برخورده است؟ بگویید ،بپرسید
تا بگویم. آقای سعدی شما که تمام جوانیتان را برای عدالت طلبی و آزادیخواهی جنگیده اید دیگر چرا ساکتید؟ پیر شده اید سردار؟! پیر شده اید آقای دکترمعتمدی؟! بنده امسال در" کمدیا دل آرته"ای به نام"جشنواره فیلم فجر "فیلم دیگری دارم ... اما غیبتم از این معرکه را به احترام غیبت بزرگانی چون شما کیانوش عیاری تهمینه میلانی و دیگران واجب دانسته ام و تا مادامی که اینگونه بدرفتاریهای گنگ و بی دلیل و نامفهوم فرهنگی گریبانگیر جشنواره باشدِآن را به رسمیت نخواهم شناخت، باشد که انتخاب کنندگان و انتخاب شوندگانش رستگار گردند .هرچند که از زمان ورودم به سینما و فیلم "سربازهای جمعه" نه میل و رغبتی در من نسبت به "جشنواره فیلم فجر " بوده است و نه جشنواره را میلی به اینجانب.برای منی که بعد از فیلم "سربازهای جمعه"فیلم اولم یکسال به دادسرا و دادگاه فرا خوانده میشدم که چرا نقش یک معتاد را به عالیترین شکل ممکن جان بخشیدم ،بیرون گذاشتن فیلم و فیلمهایم از جشن سینمای ایران دیگر حکم شوخی را دارد....
دیدگاه تان را بنویسید